آخرین خبر

گفتگو با دکتر غلامرضا عطاردي؛ مهندسي پزشکي از نگاه رياضي مهندسي

نویسنده: مهندس نيلوفر حسن، مهندس بيتا بهروان

 

به مناسبت روز معلم، اردیبهشت ماه امسال گفتگویى را با یکى از پیشکسوتان عرصه ى علم و دانش در تدریس علوم ریاضى، دکتر غلامرضا عطاردى در منزل استاد انجام دادیم. وى سال88، استاد درس ریاضى مهندسى ما در دانشکده ى مهندسى پزشکى بود. بعد از احوال پرسى و گفتگوى متفرقه، از دکتر عطاردى خواستیم کمى از خودش بگوید.

وي متولد شميران است و دوران کودکي و نوجواني را در قلهک گذرانده است. او به دليل هوش و کنجکاوي زياد ي که داشت 2 سال تحصيلي را در دبستان محتشم قلهک به صورت جهشي خوانده و به دبيرستان جم قلهک که قدمت زيادي داشت و همچنين افراد مشهوري از آنجا فارغ التحصيل شده اند راه يافت. دکتر از دبيرستان جم با علاقه اي وصف ناپذير سخن گفت و ما را براي آشنايي بيشتر با اين دبيرستان به خاطرات عباس کيا رستمي و آيدين آغداشلو ارجاع داد. وي يکي از استاداني در دانشکده بود که هميشه قدرتش در انتقال مطالب، جمع زيادي از دانشجويان را شيفته ي کلاس رياضي او مي کرد. طوري که يادم مي آيد صندلي براي نشستن کم مي آورديم. استاد در دوران پر شيطنت کودکي که عاشق فوتبال هم بوده به تشويق مادر فقيدش که مشوق اصلي او در کسب علم و تدريس بود به هيئت قرآني دکتر سيد محمد حسيني مي رفت. اين معلم قرآن بچه ها را تشويق به سخنراني مي کرد و اين گونه شد که دکتر عطاردي از 9 سالگي فن بيان خوبي داشته است. در خاطرات استاد سال هاي 53-52، سال هاي ورود به دانشگاه و حال وهواي خوب و حس کنجکاوي او به خاطر اتفاقات و حوادثش جايگاه ويژه دارد. از فضاي دانشگاه به عنوان جايي که پر از عدالت خواهي و آرمان گرايي بود ياد مي کند. دکتر مي گويد: “من در همان سال هاي ورود به دانشگاه که 17 سالم بود تدريس هم مي کردم. بعد از انقلاب در سال 58 دبير دبيرستان توحيد شدم و در آن سال با يک سري از افراد که در مدرسه علوي و نيکان درس مي دادند، يک مجتمع آموزشي برپاکرديم. اما گروهي ازهمکاران من به واسطه ي حکم هاي مختلف دولتي که مي گرفتند از من جدا شدند، طوري شد که من بار آن ها را به دوش کشيدم يعني در مواقعي مجبور شدم غير از رياضي، دروس ديگر را هم تدريس کنم. البته اين پيشنهادهاي دولتي در آن زمان براي من نيز بسيار بود اما هيچ گاه تدريس را رها نکردم. البته توصيه هاي مادرم را نيز در اين زمينه که همراه با تيزبيني وي همراه بود نمي توان ناديده گرفت. بر اين اساس، فقط به امر تدريس پرداختم و هم اکنون نه تنها پشيمان نيستم بلکه بسيار خوشحالم. در سال 59 شرايط رفتن من براي ادامه تحصيل به آمريکا مهيا بود اما به دليل انقلاب و جنگ ناگهاني نتوانستم با دوستم همراه شوم و به تدريس مشغول شدم.
به هر حال سال 62 يا 63 براي ادامه ي تحصيل به خارج رفتم وچند سالي مرخصي بدون حقوق گرفتم.”
دکتر عطاردي ضمن پذيرايي گرمي که از ما داشت از خانواده ي خود هم صحبت کرد. پدر و مادر او هر دو تحصيل کرده و شاغل بودند. پدرش محمود عطاردي کارمند راه آهن و مادرش پزشک يار بود. وي فرزند پنجم از شش فرزند خانواده است.
از دکتر علي شريعتي و جلساتي که در حسينيه ارشاد برگزار مي شد هم ياد کرد. کتاب خانه ي دکتر عطاردي مملو از همه نوع کتابي بود که نشان مي داد زندگي استاد در يک چارچوب نبوده و همواره در زندگي، آزادانه تفکر و نقد کرده است. به شعر هاي احمد شاملو علاقه مند است و او را تالي حافظ مي داند.
استاد مي گويد: “متاسفانه در جامعه ما معيارهاي ارزشي نسبت به دوران قبل، خيلي افت کرده است. دوره اي بود که انديشيدن و دانستن معيار ارزشي به حساب مي آمد نه ماشين هاي گران قيمت و خانه هاي لوکس و…. چيزي که در اين زمانه برعکس آن جلب توجه مي کند. ”
و يادي از شعر سعدي مي کند که: تن آدمي شريف است به جان آدميت/نه همين لباس زيباست نشان آدميت/ اگر آدمي به چشم است و دهان و گوش بيني/ چه ميان نقش ديوار و ميان آدميت/ دکتر بعد از آمدنش از خارج، مدرس کلاس هاي کنکور بود و توضيح داد: “در دهه شصت که رقابت براي ورود به دانشگاه ها بسيارسخت بود، سه الي چهار کلاس کنکور بيشتر نبود و هجوم دانشجويان فراوان و رقابت بين استادان براي تدريس شديد بود. به همين منظور آموزشگاه ها فقط با اسم استادها ثبت نام مي کردند.”
استاد در مورد سابقه ي تحصيلي و فعاليت هاي پژوهشي خود گفت: “ليسانس را در دانشگاه تهران، رياضي با کهاد کامپيوتر خواندم. بعد از آن فوق ليسانس را در خارج از کشور رياضيات محض خواندم. دوره دکتري هم پژوهشي در قسمت مدل سازي و تحليل در عمليات بود. از دکتر مقالات زيادي در
ژورنال هاي معتبر به چاب رسيده و در کنفرانس هاي بين المللي از جمله Computing in Cardiology وwaset و Iasted و….شرکت داشته است. وي در امر تاليف، کتاب هايي از جمله (رياضيات مهندسي چاپ دانشگاه سمنان- مدل سازي در بيولوژيک دانشگاه تبريز- رياضيات عمومي 1و2- رياضيات مهندسي وکاربردي در شبکه و……) به جامعه علمي کشور ارايه کرده است.

نحوه ورود استاد به حوزه مهندسي پزشکي
استاد در مورد نحوه ي ورود به حوزه ي مهندسي پزشکي اين گونه توضيح داد: “سال
77-76 به دليل دانستن فلسفه ي رياضي، علاقه و پيگيريم روي عمق مباحث فلسفي، فرهنگي و هرمنوتيک آنقدر زياد شد که به چاپ چندين مقاله در اين زمينه در سال 80-79 در روزنامه ها انجاميد. چون اين مبحث که هنوز هم نو است، برايم بسيار جالب بود و مرا علاقه مند به مطا لعه در اين حوزه کرد.”
استاد بحث تاويل متن را برايمان شرح داد و يادآور شد سخن از پيش فرض ها و پيش نگري هاي ذهني انسان است. اين همان کنش انسان است همان چيزي است که انسان را از ساير موجودات عالم مانند حيوانات يا نباتات و…جدا مي سازد. اين بحث، خود دقيقا روي شبکه هاي عصبي زيستي تمرکز مي کرد. و افزود: “مگر نه اينست که بخش زيادي از رفتارهاي گوناگون انسان ها، کنش ها و حتي واکنش هاي آنها، ناشي از باردار شدن نرون ها در دوران کودکي و نوجواني آنهاست، بنابر اين بايد به سراغ شناخت مغز رفت. بايد ديد مغز چگونه کار مي کند؟ قلب چگونه کار مي کند؟ احساس چه ارتباطي با انديشه دارد؟ احساسات از تعقل جدا هستند يا نه؟ اين احساسات است که تعقل را ايجاد مي کند؟ شکل گيري جاذب ها که از خصوصيات شبکه ها با اتصالات بازگشتي و دوسويه است شکل گيري اين
جاذب ها که به شرايط تعليم شبکه بستگي دارد. انتونيو داماسيو در کتاب خطاي دکارت با عنوان فرعي (عاطفه خرد و مغز انسان) از بيماراني صحبت مي کند که دچار ضايعه مغزي در ناحيه کروتکس پره فرونتال بودند و اين موضوع باعث کاهش شديد احساسات عادي در فرايند هاي شناختي و حرکتي و برنامه ريزي وتصميم گيري مي شود. بر همين اساس بر عکس آن تفکر که معتقد بود احساسات وتفکر منطقي متضاد هستند بلکه پره فرونتال فعاليت هاي حرکتي را امکان پذير مي سازد. بنابراين براي شناخت فضاي فلسفه اجتماعي که مجموعه اي ازرفتارهاي انسان ها است و ورود به مدل سازي در هر آنچه مربوط به انسان و روابط انسان ها است بايد به مهندسي پزشکي تا حد نياز وارد شد.”
به اعتقاد او اين بحث مشابه بحث مولوي بود که مي گفت “تو به صورت رفته اي، گم گشته اي، زان نمي يابي که معني هشته اي”.
استاد افزود: “در حال حاضر مدل هاي شبکه مصنوعي در تلاش است که برخي قوانين سازماني و تشکيلاتي شناخته شده در ارتباط با مغز انسان را به کار گيرد. بعد از اين تفاصيل، بحث هوش مصنوعي مطرح شد که همان مدل سازي از شبکه هاي زيستي بود.”
آرزوي قلبي وي همانند آرزوي دبير ادبيات دوره ي دبيرستانش (دکتر طباطبايي) از دنيا رفتن در پاي تخته ي تدريس است.
دکتر کلاس داري را در درجه اول براي تدريس مهم مي داند و خاطر نشان مي کند که در تاريخ 40 ساله ي تدريسش به چند چيز در امر تدريس توجه زيادي داشته است. اين که حداقل نيم ساعت قبل از ورود به کلاس در محل حضور داشته باشد، طرح درس آماده باشد و رابطه توام با احترام با داشجويان بسيار مهم است.” استاد در رابطه با بهره بردن دانشجوها از تجربيات اساتيد در جهت خلاقيت و نو آوري گفت: از آن جايي که ذهن دانشجويان به مراتب خلاق تر و پوياتر از استادشان است، استاد مي تواند تنها يک محرک براي ايجاد خلاقيت در آن ها باشد. در رابطه با اهميت پژوهش و راه تشويق دانشجويان هم افزود: “اين يک امر مهم و ضروري است، متاسفانه سمت و سوي ما بيشتر روي کميت شکل گرفته است. چند در صد از اين 4 ميليون و هفتصد هزار دانشجو به دنبال پژوهش مي روند؟! علم بدون پژوهش مانند اطلاعاتي است که در مغز باشد ولي نتواني به زبان بياوري. معلوماتي که بيان نشود زنداني ذهن ما مي شود”.
صحبت هاي پاياني در مورد زندگي خصوصي اش و برنامه دکتر براي خارج از کشور صورت گرفت. به گفته استاد، دانش براي ارتقاي جامعه امري ضروري است و پيشنهاد مي کند که دانشجويان قبل از وارد شدن به هر مقطع دانشگاهي هدف خود را معلوم کنند و با عشق و کنجکاوي آن را دنبال کنند. او در مرداد ماه امسال به مدت يک سال به عنوان محقق عازم دانشگاه ليدز انگلستان است و کلام آخر را به مادر اختصاص مي دهد: “از مادرم که با رنج و شکنج خود درس شرافت و انسانيت را به من آموخت قدرداني مي کنم” و همچنين از شما متشکرم.
از استاد گرامي به خاطر اين که وقت خود را در اختيارمان گذاشت سپاسگزاريم.

ايميل استاد:
attarodi@gmail.com

4.5/5 (8 دیدگاه ها)

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گزارش ویژه‌ی این ماه

wfn_ads

گزارش های کوتاه ماهنامه

wfn_ads
ماهنامه مهندسی پزشکی

خوش آمدید

ورود

ثبت نام

بازیابی رمز عبور