امروزه طرحهاي گسترده پژوهشي در حوزههاي علوم اعصاب شناختي بهويژه دانش مغز در مراکز فوق تخصصي کشور در حال توسعه است. از آخرين اقداماتي که در اين حوزه انجام شده است ميتوان به افتتاح «نخستين مرکز علم خاورميانه با محوريت ترويج علوم اعصاب» در محل باغ کتاب تهران و برگزاري بيست و ششمين کنگره بين المللي نورولوژي و الکتروفيزيولوژي باليني ايران در سال گذشته اشاره کرد. هرچند متأسفانه امسال به دليل شيوع کرونا خبري از برگزاري اين کنگره حتي به شکل مجازي نيز اعلام نشده است. فرصت را غنيمت شمرده و در بحبوحه شيوع جهاني کروناويروس و براي آشنايي با عوارضي که اين ويروس مهلک ميتواند بر روي سيستم عصبي بيماران مبتلا داشته باشد، به کلينيک مغز و شناخت (يکي از کلينيکهاي فعال در زمينه الکروفيزيولوژي) سري زديم و پاي صحبت يکي از فعالترين جوانان متخصص نورولوژي نشستيم.
مختصري از بيوگرافي خانم دکتر مريم عابدنظري
خانم دکتر مريم عابدنظري، فارغالتحصيل رشته تخصصي نورولوژي (بيماريهاي مغز و اعصاب و ستون فقرات) از دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي است. از دوران کودکي، مشتاق به يادگيري و عاشق مشاهدات باليني انواع متنوع گياهي و جانوري زير ميکروسکوپ شخصياش بوده و از اين رو رشته علوم تجربي را براي ادامه تحصيل انتخاب کرد. در دوران تحصيلات دانشگاهي و باليني نيز، هيچگاه از همصحبتي با بيماران و پيدا کردن شيوههاي درماني جديد براي آنها غافل نشده است.
خانم دکتر، کداميک از بخشهاي باليني، شما را بيشتر از همه مجذوب خود کرده بود؟
من پس از اتمام دو سال و نيم دوره علوم پايه، وارد بخشهاي باليني چند بيمارستان شدم که تجربه کار در بخش اعصاب و روان بيمارستان سرخهحصار و بخش انکولوژي (سرطانشناسي) و نورولوژي بيمارستان نفت تهران، بيشتر از همه برايم خاطرهانگيز و مفيد بود. تمايل به برقراري ارتباط با بيماران سايکوتيک و نوروتيک، در هر دانشجويي ديده نميشد اما براي من بسيار هيجانانگيز بود.
به خاطر دارم که يک خانم مسن مشکوک به سايکوتيک را به علت پرخاشگري و رفتارهاي تهاجمي و توهم، در بخش روانپزشکي بستري کرده بودند. من هنگام صحبت با او متوجه تورم و درد شديد پايش شدم. بلافاصله اختلاف اندازه دور ساق پا و تشخيص بيماري دليريوم و DVT (ترمبوز وريدهاي عمقي پا) اين بيمار را گزارش کردم. بيمار را از بخش روانپزشکي به بخش قلب منتقل کردند که به درمان بهموقع و نجات جان بيمار انجاميد.
لطفا درباره عوارض و آسيبهاي مغزي کوييد-19 بفرماييد.
همانطور که ميدانيد ويروس کرونا يکRNA ويروس تکرشتهاي است. ظاهر ويروس به شکل کروي بوده و منجر به ايجاد تظاهرات شديد تنفسي ميشود. ابتلا به ويروس کرونا ميتواند منجر به اختلالاتي در ساختار و عملکرد سيستم عصبي نيز شود.
ويروس کوويد-19 چگونه وارد سيستم عصبي فرد ميشود؟
ابتدا ويروس از طريق سيستم تنفسي وارد بدن شده و به جريان خون راه پيدا ميکند. سپس از سد خوني مغزي عبور ميکند و وارد بافت مغزي ميشود. اين مسير درگيري سيستم عصبي، شايع نيست. اين ويروس از طريق گيرندههاي خاصي وارد سلولهاي عصبي ميشود.
به دنبال ورود اين ويروس به سيستم عصبي چه تغييراتي در بدن ايجاد ميشود؟
با ورود ويروس به بافت مغزي التهاب شديد مغزي يا به عبارتي انسفاليت ايجاد ميشود. همچنين به دنبال ايجاد عفونت منتشرشده در بدن و بهواسطه توليد شدن سيتوکينها اين واکنش التهابي تشديد ميشود. در زمينه پاسخ ايمني ايجاد شده، ميلين (ساختار غني از چربي در اطراف سلول عصبي) آسيب ميبيند. به دنبال آسيب ميلين در سيستم عصبي، بافت مغز و عصبهاي محيطي بدن دچار آسيب خواهند شد.
در پي توليد سيتوکينها، فرد دچار سردرد نيز ميشود. سردرد ميتواند ناشي از افزايش فشار داخل مغزي باشد. با پيشرفت بيماري ريوي، علائم عصبي نيز تشديد ميشوند. بهتدريج خوابآلودگي در فرد ايجادشده و با افزايش ادم مغزي، فرد به کما ميرود.
لطفا در مورد عوارض و آسيبهاي کرونا بيشتر توضيح دهيد.
آسيب به سيستم عصبي بهواسطه ابتلا به کرونا ميتواند به علت کاهش اکسيژنرساني سلولهاي عصبي باشد. اين مکانيسم از ساير موارد شايعتر است. اتفاق ديگري که در نتيجه ابتلا به کرونا رخ ميدهد بروز حوادث عروقي است. يکي از اين حوادث ميتواند بروز سکته مغزي حاد باشد. شريانها و وريدهاي مغزي به علت ايجاد لخته در درون آنها مسدود شده و سکته مغزي رخ ميدهد. هر چه بيماري کوويد در فرد شديدتر باشد، احتمال بروز عوارض عصبي بيشتر است. همچنين در بررسيهاي انجام شده در مايع مغزي نخاعي افراد مبتلا، ويروس کوويد-19 يافت شده است. اين بدان معني است که اين ويروس حتي ميتواند بهطور مستقيم وارد اجزاي عصبي بدن نيز بشود.
در 40درصد افرادي که مبتلا به ويروس کرونا شدهاند، سردرد و اختلال هوشياري ديده شده است. بروز علائم عصبي در بيماران، پيشآگهي سير بيماري را وخيم ميکند. در صورت درگيري سيستم عصبي مرکزي، فرد دچار سردرد، احساس گيجي و عدم تعادل و با پيشرفت بيماري دچار افت سطح هوشياري خواهد شد. اين ويروس همچنين اعصاب محيطي را نيز درگير ميکند. علائم آن شامل اختلال حس بويايي، اختلال حس چشايي، اختلال در بينايي و درگيري سيستم عضلاني اسکلتي بدن است.
عوارض مغزي ساير کرونا ويروسها مانند سارس يا مِرس چيست؟
در سال 2003 ويروس سارس منجر به درگيري سيستم عصبي شد. عوارض عصبي اين ويروس تنفسي شامل درگيري عصبهاي محيطي، التهاب مغز و سکته مغزي و سردرد بودند. ويروس مِرس نيز از دسته کرونا ويروسها بود. حدود 26درصد از افراد مبتلا را دچار افت سطح هوشياري کرد. همچنين 8/6درصد افراد درگير نيز دچار تشنج شدند.
علت بروز سردرد در کرونا چيست؟
سردرد ميتواند به دنبال کاهش اکسيژنرساني خون اتفاق بيفتد. همچنين افزايش فشار مغز و ادم مغزي نيز از دلايل بروز سردرد هستند. سردرد ميتواند نشانهاي از بروز لخته در عروق مغزي و حتي سکته مغزي نيز باشد.
ماهيت سردرد کرونا چيست؟
هنوز يافتههاي چندان دقيقي در مورد فرم اين سردرد مشخص نشده است. اما معمولا در افراد مبتلا سردرد بهصورت منتشر در تمامي نواحي سر است. سردرد کرونا معمولا به مسکنهاي معمولي پاسخ نميدهد و با تشديد سير بيماري تنفسي، سردرد نيز افزايش پيدا خواهد کرد.
توصيه شما براي درمان عوارض عصبي کرونا چيست؟
مصرف زياد مايعات و استفاده از سرمدرماني
کاهش تعداد داروهاي مصرفي بيمار کرونا تا حد امکان
توجه به مسکنهاي تجويزي درصورتيکه بيمار کرونا دچار نارسايي کبدي يا کليوي باشد.
بهبود اکسيژنرساني خون با وسايل کمک تنفسي
توجه به بروز حوادث حاد مغزي ازجمله سکته مغزي و ادم مغزي
آيا استفاده از ماسک، شيلد و عينکهاي محفاظتي نيز ميتواند منجر به بروز سردرد شود؟
بله. اثرات فشاري وسايل محفاظتي نيز در بروز سردرد تأثيرگذار هستند. معمولا در ناحيه پشتسري سردرد بيشتر است. در کساني که ميگرن داشتند، اين سردردها بيشتر شده و نياز به مصرف مسکنها در آنها افزايش مييابد. تقريبا 82درصد افراد مبتلا به ميگرن در اين دوران سردرد بيشتري را تجربه خواهند کرد. معمولا مشخصه سردرد ناشي از استفاده از اين وسايل حفاظتي، بروز آن پس از يک ساعت استفاده است. بيشترين مکان آن در محل تماس است و حدودا يک ساعت پس از برداشتن اين وسايل، سردرد بهبود خواهد يافت.
در کلينيک مغز و شناخت از دستگاه آر تي ام اس استفاده ميشود. لطفا فرق rTMS را با روشهاي ديگر درماني براي بيماران اعصاب و روان بيان کنيد.
اين روش در واقع درمان تحريکي مغز با استفاده از امواج مغناطيسي جهت تارگتينگ و تحريک مناطق خاصي از مغز است که استفاده از آن از سال 1985 آغاز شده است. آرتياماس، ميتواند در بيماراني که نياز به ECT (Electro Convulsive Therapy) دارند ولي از لحاظ شرايط جسمي در وضعيتي هستند که نميتوانند از ECT استفاده کنند جايگزين بسيار خوبي باشد.
rTMS يک روش غيرتهاجمي است که هر جلسه آن بهطور معمول 30 دقيقه طول ميکشد. حين انجام آن بيمار در حالت نشسته است و کويل مغناطيسي در کنار سر بيمار قرار ميگيرد. پزشک متخصص بايد تنظيمات دستگاه را انجام دهد تا کويل، پالسهاي مغناطيسي را به ناحيه هدف مغز ارسال کند. اين امواج يک جريان الکتريکي را در سلولهاي خاصي از مغز القاء ميکند.
اين دستگاه در سال 2008 براي درمان افسردگي و در سال 2013 براي درمان ميگرن مجوز درماني گرفت. همچنين در سال 2018، براي درمان بيماران اختلال وسواسي (OCD: Obsessive Compulsive Disorder) که مقاوم به درمان بودند، تأييد شد. اين روش در 55 درصد بيماران مقاوم به درمان دارويي مؤثر واقع شد. با استفاده از اين تکنولوژي 30درصد مبتلايان نيز بهبودي کامل پيدا ميکنند. در ECT الکترودهايي روي سر بيمار قرار ميگيرد که با ايجاد جريان الکتريکي بهطور بالقوه يک تشنج کوچک در مغز اتفاق ميافتد. در اين روش درماني از بيهوشي و داروهاي شلکننده عضلاني استفاده ميشود که ممکن است عوارضي داشته باشند. در روش آرتياماس rTMS، نهتنها از دارو استفاده نميشود بلکه در ناحيه لوکاليزه مغزي مرتبط با نوع بيماري، تحريک مغناطيسي مغز صورت ميگيرد.
دیدگاه ها