آخرین خبر

مصاحبه

پيشگامان بازرگاني؛ هسته اوليه انجمن شرکتهاي مهندسي پزشکي را ما بنا کرديم

نویسنده: افسانه غفاري

 

ديدار و گفتگويي با دکتر منصور بهرامي بنيان گذار و مدير عامل شرکت تراست داشتيم که مي خوانيد:
آقاي دکتر لطفا براي خوانندگان ما توضيح دهيد چگونه شد که وارد حوزه تجهيزات پزشکي شديد و اين حوزه را انتخاب کرديد؟

من خيلي زود و از سنين پايين وارد خانواده تجهيزات پزشکي شدم. بعد از کسب ديپلم از هنرستان فني و انجام خدمت سربازي وارد شرکت جنرال راديولوژي نماينده جنرال الکتريک در ايران شده و در بخش دستگاههاي راديولوژي آن شرکت مشغول به کار شدم. خوشبختانه شرکت تهران الکتريک محيطي بسيار گرم و صميمي داشت و من به جرات ميتوانم بگويم فضايي را که من از لحاظ صداقت و ارتباط خوب با مشتري ها  در اين شرکت تجربه کردم، قابل مقايسه با شرکتهاي امروزي نيست. من چندين سال در آن شرکت و در بخش سرويس شهرستانها به فعاليت مشغول بودم. يادم است دوره اي بود که من درطول سال بيش از 110 روز به شهرستانهاي مختلف براي سرويس سرميزدم. با قبولي در دانشگاه ديگر امکان فعاليت درشهرستانها نبود و من ميبايست بيشتر در تهران بودم، در نتيجه از شرکت بيرون آمدم و در سال 1355 شرکت تراست را به ثبت رساندم. به اينترتيب ساختماني دو خوابه را در ميدان فلسطين  اجاره کرده و فعاليت شرکت تراست را به صورت جدي و با پشتکار بالا شروع کردم به طوري که همزمان هم مديرعامل شرکت بودم هم حسابدار و هم تعميرکار. علاوه بر اين براي پيشرفت بهتر درکار، کم کم  دورههاي مديريت و حسابداري را نيزپشت سر گذاشتم و با مفاهيم مديريت بيشتر آشنا شدم. در همين زمان شرکت شروع به وارد کردن قطعات تجهيزات پزشکي به داخل کشور کرد و پس از مدت کوتاهي 90% از بازار اشعه ايکس در دست شرکت تراست بود. لذا ما شروع به اخذ نمايندگيهاي ديگري هم در همان حوزه کرديم. با اين حال هميشه نظر من اين بود که شرکت را تبديل به يک سوپرمارکت نکنم که همه نوع وهمه رقم از محصولات مختلف را در آن جا عرضه کنم. هدف من کار تخصصي بود. لذا فقط برروي سيستمهاي اشعه ايکس تمرکز کرديم و تا الان نيز همين روش را حفظ کرده ايم. پس از مدتي در راستاي استراتژي توسعه،  به سمت توليد روي آورديم و اولين شرکتي بوديم که توليد دستگاههاي راديوگرافي دندان را در کشور آغاز کرديم که در همان زمان نيز فروش بسيار بالايي داشت. اين نکته را هم اضافه کنم از آنجايي که من کارم را با تعميرات آغاز کرده بودم،  لذا ساختار و بافت شرکت نيز فني و داراي خدمات پس از فروش بسيار قوي بود. حتي همکاران من اکثر اوقات که به دنبال من مي گشتند، مرا در تعميرگاه و در کنار بچه هاي بخش فني پيدا ميکردند. به اين ترتيب شرکت به صورت کاملاً سيستماتيک شروع به توسعه کرد و پس از مدت کوتاهي از آن ساختمان دواتاقه، به ساختماني چهار طبقه و داراي هشت واحد مستقل نقل مکان کرديم.

عوامل موفقيت خود را رعايت چه مواردي مي دانيد؟
در طول دوران فعاليت حرفه اي من چندين مورد براي من هميشه در درجه اول اهميت قرار داشته است. مورد اول ارائه خدمات پس از فروش به صورت کاملاً مطلوب بوده است. مورد بعدي ايجاد ارتباط نزديک با تک تک مشتريان است که در همين راستا من يک  دوره روابط عمومي را نيز گذراندم. ما حتي گاهي کلاس هايي را در شرکت برگزار ميکنيم و در اين کلاسها برروي خودمان  و شناسايي نقاط ضعف و قوت خود مان کار ميکنيم. حتي در دورهاي به اين نتيجه رسيديم که کل مجموعه تجهيزات پزشکي نياز به يک تشکل قوي دارد. من خاطرم هست که با زنده ياد داود بلوچ که من هميشه خاطرات بسيار خوبي از ايشان به ياد دارم، اولين کنگرههاي راديولوژي را در سال 61 و در بيمارستان فيروزگر تهران  برگزار کرديم. کنگرهاي که فقط با حضور دو شرکت تجهيزات پزشکي برگزار شد. سپس من و مرحوم بلوچ هسته اوليه  انجمني بهنام انجمن شرکتهاي مهندسي پزشکي ايران را بنا کرديم و در واقع جزو اولين هيئت مديرههاي اين انجمن بوديم. منتها من همواره به اين اصل معتقد بودم زماني که کاري را شروع کرديم و آن را به مرحله اي خاص رسانديم، بلافاصله بايد به نفرات بعدي تحويل دهيم. متأسفانه در جامعه ما چنين وضعيتي مشاهده نميشود و گاهي مشاهده مي شود فردي سالهاي سال است که در رأس يک هيئت يا تشکلي نشسته است و اجازه نفوذ را به  نيروهاي جوان نميدهد. در صورتي که من و مرحوم بلوچ در برههاي به اين نتيجه رسيديم که بايد کم کم کنار برويم و زمام امور را به دست افراد جديدتري بسپاريم و همين کار را نيز کرديم. بااينحال من هنوز هم در انجمن شرکتهاي مهندسي پزشکي ايران و هم در انجمن صنفي توليدکنندگان تجهيزات پزشکي کشور عضو بوده  و فعاليت دارم و هر جا که فکر کنم کاري از دستم بر بيايد که بتوانم در راستاي  ارتقاي  اين صنف مفيد باشم، انجام خواهم داد.پس از مدتي در راستاي اهداف توسعهاي،  مجموعه هاي  ديگري را نيز به شرکت تراست  اضافه کرديم و در همين راستا تشکلي فرهنگي به نام انستيتو تحليل رفتار را تأسيس کرديم که زير مجموعه شرکت تراست فعاليت ميکند. برگزاري کلاسهاي آموزشي و کارگاههايي در جهت ايجاد ارتباط مؤثر از برنامههاي اين انستيتو است. در مقطعي نيز با توجه به اينکه اجناس را از خارج وارد کرده و به صورت اقساط به مشتريان مي فروختيم اقساط پرداختي مشتريان را در بخش ساختمان سازي سرمايهگذاري کرديم و يک مجموعه ساختماني نيز زير مجموعه شرکت تراست ايجاد شد. از آنجايي که ما براي شروع هرکاري با مطالعه و تحقيق جلو رفتيم،  لذا در هر سه بخش کاملاً موفق عمل کرديم. باز هم در راستاي استفاده از IT در حوزه تجهيزات پزشکي، شرکتي به نام فاريانا زيرمجموعه شرکت تراست تأسيس شد. اين شرکت براي سازمانهاي دولتي و خصوصي که بخواهند بيزينس هايي را از طرق الکترونيک انجام دهند، خدمات ارأيه ميدهد. در مجموع من در اين سالها فعاليتهاي بسيار مثبت و خوبي داشتم  و  هماکنون که به گذشته خودمينگرم، از نتايج تلاش  و کوشش هاي خود راضي هستم با اين وجود در کنار اين موفقيت ها همواره ناملايمات کاري نيز وجود داشته و انتظاراتي که ما همواره از  بخش دولتي داشتهايم هيچ گاه برآورده نشده است.  من حتي به ياد دارم  يک بار در جلسه اي که من به عنوان نماينده  بخش خصوصي در آنجا  حضور داشتم،  بهعنوان شخصي که سالهاست در اين حوزه فعاليت دارم و به طور مرتب با پيشکسوتان اين حوزه در ارتباط هستم، در حضور مديران وزارت بهداشت و اداره کل تجهيزات پزشکي اعلام کردم که تحريمها را جدي بگيريد. متأسفانه مشاهده ميشود که گاهي يک فرد تازه از راه رسيده و کم تجربه، مديريت تجهيزات پزشکي را بر عهده گرفته براي کل صنف  تجهيزات پزشکي  بدون مشورت با بزرگان و پيشکسوتان اين حوزه تصميمگيري ميکند و همين امر از شتابي که ما براي کار و ارتقاي اين حوزه داريم کم ميکند. من در آن جلسه اعلام کردم که قضيه تحريم بسيار جدي است و اين مسئله را بايد بسيار مهم تلقي کرد،  ولي متأسفانه مسئولان دولتي در آن جلسه از اين موضوع  به سادگي گذشتند. در سالهاي بعد همين تحريمها باعث شد که بسياري از شرکتها از اين موضع آسيب هاي بسيار جدي ببينند. حتي بسياري از شرکتها به تعطيلي کشيده شدند از سوي ديگر مصرفکنندگان نيز در تامين اقلام مورد نياز خود دچار مشکل شدند. حتي در همان زمان ما در کميته اي که با  حضور توليدکنندگان داخلي تشکيل داده بوديم اعلام کرديم که اگر وزارت بهداشت ارز مورد نياز توليدکنندگان را تأمين کند حاضر هستيم که باپول خودمان انبارهاي خودمان را پر کنيم که متأسفانه وزارت بهداشت اين کار را انجام نداد. بعدا نيز شاهد بوديد که به صورت غيرقانوني و از مجراهاي غيرمجاز کالاهايي که در بازار موجود نبود وارد کشور شد و ضرر وزيان اين کار در نهايت دامن مصرفکننده راگرفت. خوشبختانه هم اکنون اداره کل تجهيزات پزشکي بر خلاف گذشته انسجام و هماهنگي لازم را پيدا کرده است. ولي قبلاً به اين صورت نبود و هرکارآموزي به عنوان  کارشناس در اين اداره استخدام شده و مي خواست بر نحوه کار ما که بيش از 35 سال است که  در اين حوزه سابقه فعاليت داريم نظارت کند. متأسفانه  اطلاعات اين کارآموزان در حد بسيار پاييني بود و اين امر اصلاً براي ما قابل قبول نبود. حتي گاهي همين کارآموزان بعد از مدت کوتاهي که در اداره کل فعاليت ميکردند و يک سري اطلاعات جمعآوري ميکردند، از اداره بيرون آمده و  براي خود شرکتي مستقل تأسيس ميکردند و چون اين قبيل شرکتها بر اساس رابطه به وجود آمده و پايه و اساس مستحکمي نداشتند پس ازمدت کوتاهي تعطيل ميشدند. اين قبيل رويدادها آسيبهاي بسياري به حوزه تجهيزات پزشکي  وارد کرد. با اين وجود لازم مي دانم به اين موضوع هم اشاره کنم که خوشبختانه در برهههايي مديراني که در راس اداره کل تجهيزات پزشکي  قرار گرفتند،  اطلاعات خوبي از اين حوزه داشتند و از تجارب  ما نيز استفاده کرده و در زمان تصدي خودشان توانستند اداره کل را به نحو احسن مديريت کنند. هماکنون نيز مشاهده ميکنيد که تعداد شرکتهاي تجهيزات پزشکي ايران رو به افزايش است که اين امر بسيار خوب  است. بااينحال اگر از آنان سؤال کنيد متوجه ميشويد که اين شرکتهاهيچگونه حمايت دولتي دريافت نميکنند اگرهم  حمايتي وجود دارد در سطح بسيار پاييني است.

شما به عنوان يکي از پيشکسوتان حوزه تجهيزات پزشکي کشور تا چه زماني قصد داريد  در اين حوزه فعال بمانيد؟
من برنامه اي براي بازنشستگي ندارم و هم چنان  در حوزه تجهيزات پزشکي فعال هستم. البته من محصولاتم را از کشور سوييس وارد ميکردم و با توجه به اينکه سيستم هاي اشعه ايکس براي کشور ما  مورد تحريم واقع شد، کمپاني سوييسي طرف قرارداد به ما اعلام کرد که فعلا به صلاح نيست که با ما در اين زمينه همکاري کنند. با اين حال من هنوز در زمينة پزشکي فعال هستم چرا که اين موضوع بخشي از هويت حرفهاي من است.
البته تاکيد کنم که  بازنشستگي در بخش خصوصي برخلاف بخش دولتي به اين صورت نيست که به يکباره حکمي به فرد داده شود تا او از تمام امور خود را بازنشسته کند و به استراحت بپردازد. مفهوم استراحت براي فردي که گاهي در شبانه روز تا 20  ساعت فعاليت ميکند، در حقيقت پا در آستانه افسردگي نهادن است. چرا که چنين فردي در حقيقت از کارش هويت کسب ميکند. لذا من فکر ميکنم تا زماني که سرپا هستم به کارم ادامه خواهم داد. حتي توصيه من به کساني که در ارگانهاي دولتي به  فعاليت مشغول هستند اين است که قبل از اينکه  بازنشسته شويد فکري براي دوران بازنشستگي خود کنيد. مطلب ديگري که ميخواستم بگويم اين است که من دوستان بسيار نزديکي مانند برادر در شرکتهاي  تجهيزات پزشکي دارم و ما گاهي با همديگر گردهمايي هايي داريم  و ضمن گپ و گفتگو با همديگر، گريزي هم به خاطرات گذشته ميزنيم که براي من بسيار شيرين است.

اگر زمان دوباره عقب بازگردد آيا در  همين حوزه تجهيزات پزشکي فعاليت ميکنيد؟ يا ترجيح ميدهيد در حوزه ديگري فعاليت کنيد؟
همانگونه که ميدانيد من علاوه بر تجهيزات پزشکي در زمينه  روانشناسي نيز فعال هستم. بااينحال اگر مي خواستم به دنبال سرمايه دار شدن باشم به عنوان کارگر ساختماني استخدام مي شدم و پس از اينکه کار ياد گرفتم وارد حوزه بساز بفروشي ميشدم و شما به زودي مشاهده ميکرديد که در تهران وارد هر خياباني که ميشديد  يک کوچه عمودي (برج) به نام من در آنجا وجود داشت! ولي واقعيت اين است که اگر من بخواهم دوباره به عقب بازگردم  وارد حوزه آموزش مي شوم، چراکه آموزش از علايق شخصي من است.

لطفاً در مورد زندگي شخصي خودتان هم براي خوانندگان ما صحبت کنيد.
شرکت ما از همان ابتدا يک شرکت خانوادگي بوده است. پدر من در زماني که در قيد حيات بود به عنوان يکي از اعضاي هيئت مديره شرکت فعال بود. پسر من نيز سالها در کنار من همکاري داشت و در حال حاضر  براي خودش شرکتي جداگانه و مستقل دارد. پسر ديگرم فارغ التحصيل مهندسي IT است و در همين حوزه تجهيزات پزشکي فعال است. به طور کلي روابط ما در حيطه خانوادگي بسيار صميمي و در حيطه کاري بسيار دقيق و اصولي است.

از خاطرات تلخ و شيريني که در طول سالهاي فعاليت خود در حوزه تجهيزات پزشکي به ياد داريد براي ما بگوييد.
زماني بود که موبايل وجود نداشت و ما درآن سالها زماني که به شهرستانهاي مختلف براي کار ميرفتيم، نمي دانستيم که کدام همکار در کدام شهرستان مستقر است و گاهي در شهرستانهاي دور افتاده به طور اتفاقي با همکاران روبرو ميشديم. اين اتفاق براي ما بسيار شيرين بود به طوري که ما سعي ميکرديم يک روز بيشتر در آن شهرستان بمانيم و علاوه بر کار، جاهاي ديدني شهر را هم ببينيم. مثلاً بارها پيش آمده بود که من دکتر محسني مديرعامل شرکت ايکس ري ايران را که از دوستان قديمي بنده هستند، به طور اتفاقي در شهرستانهاي ديگر ملاقات ميکردم. در آن روزگاران و با توجه به اقتضاي سن ما، تنها تفريحي که از آن بسيار لذت ميبرديم، سينما رفتن بود. که البته در تهران فرصت اين کار را نداشتيم و من خاطرات بسيار خوبي را از آن دوره ها به ياد دارم.
البته خاطرات تلخ نيز بسيار است و من زماني که به گذشته برميگردم و به ياد ميآورم کساني را که  با پتانسيل بسيار بالايي وارد اين حوزه شدند و سال هاي سال بسيار فعال بودند،  ولي بعد از مدتي  ورشکست شده اند، بسيار متأثر ميشوم. يا دوستاني که در اين حوزه با ما همکار بودند اکنون فوت کرده و ديگر در ميان ما نيستند. من هرگز نميتوانم خاطراتي را که با مرحوم داوود بلوچ داشتم از ياد ببرم. وي هميشه براي من عزيز بوده است تا حدي که هماکنون پسر ايشان را که با ما همکار است،  همانند پسر خودم دوست دارم.

آيا شما به مافياي تجهيزات پزشکي اعتقاد داريد؟ و به نظر شما چنين مافيايي  در حوزه تجهيزات پزشکي وجود دارد؟
نه فقط در حوزه تجهيزات  پزشکي، بلکه در کليه حوزهها چنين مافيايي وجود دارد. البته من به جاي کلمه مافيا از کلمه گروههاي غيررسمي استفاده ميکنم. شما ميدانيد که ما حتي در سطوح پايين تر جامعه همانند سوپرمارکت هاي سطح تهران چنين مافيايي را مشاهده ميکنيم. در حوزه تجهيزات پزشکي نيز وضعيت به همين منوال است و اگرجايي مشاهده کرديد که تشکلي همگي قائم به فرد است نه قائم به سيستم، بدانيد که در آن حوزه مافيايي وجود دارد که بر همه چيز حاکم است. البته به جز مافيا، شرکتهايي که با رانت هاي دولتي و سهميههاي مختلف تاسيس يا اداره مي شوند نيز نبايد از قلم بيافتند.

ممنونم، من پاسخ خود را گرفتم. آخرين سؤال من اين است که در طول سالهاي فعاليت خود چه تغييراتي را در حوزه تجهيزات پزشکي از سطح مديريتي تا تکنولوژي توليد و صادرات تجهيزات پزشکي مشاهده کرده ايد؟
در شروع کار من، بيشتر  شرکتها سنتي و قائم به فرد بودند و يک مديرعامل در راس کار بود. کم کم افرادي از اين شرکتها بيرون آمدند و جداگانه براي خود فعاليت آغاز کردند. البته مهمترين ويژگي منفي که در شرکتهاي سنتي وجود دارد اين است که اين قبيل شرکتها معمولاً دچار تکنوفوبيا هستند  و به دنبال اتوماسيون و استفاده از تکنيک و تکنولوژي روز نيستند. حتي در بازار سنتي نيز وضعيت به همين منوال است و ما مشاهده ميکنيم که در بازار هنوز از چرتکه استفاده ميشود. البته به مرور نيروهاي تحصيلکرده جامعه که وارد اين شرکتها شدند،  اطلاعات و علم خود را جايگزين کردند و با استفاده از تجربه هاي سنتي به خوبي توانستند رشد کنند و هماکنون نيز شرکتهاي جديد التأسيس بسيار بيشتر از سابق قائم به سيستم هستند تا فرد. اشکال شرکتهاي سنتي در اين بود که اگر آن فرد را از آن سيستم حذف ميکرديد تمام تشکيلات فرو مي ريخت، ولي الان وضعيت اين گونه نيست و اگر هيئت مديره تغيير کند چرخش کار همچنان  ادامه دارد. نکته منفي ديگري که در حال حاضر وجود دارد اين است که  تعداد بخش نامهها، آيين نامه ها، دستورالعملها و تبصره هاي دولتي به قدري زياد است که عملا دستهاي بخش خصوصي رابسته است و دليلش هم اين است که هر کسي که در رأس کار قرار ميگيرد، سليقه شخصي خودش را اعمال ميکند. در صورتي که اگر قائم به سيستم بود اگر حتي ده رييس و يا وزير هم عوض ميشد،  تغييري در اوضاع به وجود نميآمد. ولي هم اکنون اولين کاري که هر مديري که بلافاصله در راس کاري قرار ميگيرد انجام ميدهد، اعمال مديريت گلداني است. بدين ترتيب که جاي ميزها را با هم عوض ميکند و  چند گلدان به مجموعه اضافه ميکند. اين روش مديريت سيستم نيست بلکه در واقع  اعلام اين موضوع است که من در رأس کار قرار گرفتهام. مطلب ديگر اين است که معمولاً مديران دولتي آنچنان که بخش خصوصي با عشق به کار مشغول هستند، عاشقانه کار خود را دوست ندارند بلکه به صورت گذرا و مقطعي در راس کاري قرار گرفته و در تشکيلات دولتي و سازمانهاي دولتي ما دست و پاي حرکت جامعه را مي بندند. مي بينيم در ادارات ما يک عده که سابقة کار زيادي ندارند و به پيچ و خم ها و اطلاعات حوزه ناآگاهند، مينشيند و براي کل شرکتهاي خصوصي تصميمگيري ميکنند و جالب اين است که ميتوانند تصميمگيريهاي خود را به راحتي اعمال کنند و دست و پاي حرکت اقتصادي جامعه را ببندند. جايي هم که قرار است بخش خصوصي را دخالت دهند،  مشاهده ميکنيد که همان مافيايي که قبلاً اشاره کرديم، وارد عمل ميشود و حضور دارد و اين همان معضلي است که ما در جامعه تجهيزات پزشکي هم با آن روبرو هستيم.
در حقيقت بخش خصوصي و دولتي را ميتوان به عنوان بال هاي يک پرنده تصور کرد که براي حرکت و اوج گيري نياز به هر دو بال و هماهنگي است. اگر اين هماهنگي نباشد صعود و اوجي در کار نيست. حال اگر موفق نبوديم بايد ببينيم که در کجا  اين بال ها تعادل را نتوانستهاند هماهنگ کنند.
با اين حال روند رشد و توسعه نيز در طول اين سال ها بسيار خوب بوده است. بسياري از جوانان ما که تحصيلکرده اند به جاي اينکه در بخش دولتي مشغول به کار شوند در بخش خصوصي سرمايه گذاري کرده و خوب هم کار ميکنند و من هميشه  موفقيت اين جوانان  را آرزومندم.
با سپاس فراوان از اينکه وقت خود را دراختيار خوانندگان ماهنامه قرار داديد.

0/5 (0 دیدگاه)

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گزارش ویژه‌ی این ماه

wfn_ads

گزارش های کوتاه ماهنامه

wfn_ads
ماهنامه مهندسی پزشکی

خوش آمدید

ورود

ثبت نام

بازیابی رمز عبور