آخرین خبر

نوار عصب و عضله و کاربرد هاي آن

نویسنده: دکتر سرور بهبهاني، مهندس محمد كريمي مريداني؛ دانشجوي دكتري مهندسي پزشكي (بيوالكتريك)، دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيق

 

تست نوار عصب و عضله يک بررسي تشخيصي براي پي بردن به عملکرد عصب هاي بدن است. بدن انسان يک مولد الکتريسيته است و هدف از توليد اين الکتريسيته انتقال پيام ها بين مغز و ديگر اندام ها است. انتقال پيام هايي به صورت حس لمس، درد، فشار، گرما در پوست و ديگر حس هايي مثل ديدن، شنيدن و … از اندام به مغز از طريق عصب انجام مي شود. همچنين دستورات مغز به اندام ها براي انجام دادن کارهايي مثل حرکت دادن عضو از طريق ارسال پيام به وسيله عصب ها است.
اعصاب اين پيام ها را به صورت امواج الکتريکي منتقل مي کند دقيقا مانند کاري که در سيم تلفن انجام مي شود. وقتي عصب کار خود را به درستي انجام نمي دهد اين انتقال پيام و انتقال امواج الکتريکي دچار اختلال مي شود.
روش هايي وجود دارد که به وسيله آن ها مي توان شدت و سرعت و ديگر خصوصيات امواج الکتريکي را که در طول عصب جريان دارند ثبت کرد. پزشک با بررسي اين امواج مي تواند در مورد بيماري هاي عصب به اطلاعات مفيدي دست پيدا کند. به اين تست، الکترودياگنوستيک Electrodiagnostic testing مي گويند. دو نوع تست در اين روش به کار برده مي شود که عبارتند از:
الکتروميوگرافي Electromyography EMG

مطالعه هدايت عصبي (NCS)Nerve conduction studies اين تست ها توسط متخصص طب فيزيکي و توانبخشي و مغز و اعصاب انجام مي شود.

الکتروميوگرافي Electromyography
عضلات، الکتريسيته توليد مي کنند و در اين روش فعاليت الکتريکي عضله بررسي مي شود. سوزن هاي بسيار ظريفي از طريق پوست به داخل عضله مورد نظر فرستاده مي شود تا از طريق آن ها امواج الکتريکي توليد شده به وسيله عضله به دستگاه مخصوصي فرستاده شود. دستگاه، امواج الکتريکي جمع آوري شده را تقويت و سپس ثبت مي کند.
فردي که تست نوار عصب و عضله را انجام مي دهد از بيمار مي خواهد تا گاهي عضله خود را شل کرده و گاهي آن را منقبض کند. در هر کدام ازاين حالات امواج به خصوصي توليد مي شود. ممکن است در حين فرو رفتن سوزن ها در پوست کمي درد ايجاد شود که به زودي از بين مي رود همچنين بعد از خروج سوزن ها از پوست جاي آن ها تا چند روز ممکن است کمي سوزش داشته باشد. اگر از داروهايي که خون را رقيق مي کند استفاده شود، يا فردي بيماري ريوي داشته باشد يا به علت بيماري زمينه اي خاصي خطر عفونت در بدن او زياد باشد اين موارد بايد قبل از انجام تست به تست کننده گفته شود.

نحوه انجام الکتروميوگرافي
وسايل کوچکي به نام الکترود وجود دارد که از آن ها براي انتقال و تشخيص پيام هاي الکتريکي استفاده مي شود. در طي نوار عصب و عضله، الکترود سوزن مانندي به طور مستقيم به عضله ها وارد مي شود و فعاليت الکتريکي در آن عضله را به ثبت مي رساند. بخش ديگري توسط الکترودهاي سطحي براي
اندازه گيري سرعت و قدرت سيگنال هاي موجود بين دو نقطه و يا بيشتر مورد استفاده قرار مي گيرد. نتايج نوار عصب و عضله مي تواند بيانگر اختلالات عملکردي و عصبي و اختلال عملکرد عضلاني و يا مشکلات با منشاء انتقال پيام به عضله باشد.

دليل انجام نوار عصب و عضله
اگر پزشک علائم و نشانه هايي را در فرد مشاهده کند که نوعي اختلال در عصب و يا ماهيچه را نشان مي دهد، معمولا نوار عصب و عضله را تجويز مي کند. اين علايم عبارتند از:
– بي حسي
– ضعف عضلاني
– درد عضلاني
– انقباض عضلاني
– بروز انواع خاصي از درد در اندام ها

نتايج به دست آمده از نوار عصب و عضله
اين نتايج اغلب به پزشک کمک مي کند تا بيماري را تشخيص دهد و يا برخي بيماري هايي را که علائم مشترک دارند رد کند. از جمله اين موارد:
 اختلالات عصبي مانند ديستروفي عضلاني يا پلي سيتيس
بيماري هايي که بر ارتباط بين عصب و عضله تاثير
مي گذارد، مانند مياستني گراويس
اختلالات اعصاب خارج از نخاع (اعصاب محيطي مانند سندرم تونل مچ دست و پا نوروپاتي محيطي)
اختلال هاي سلول هاي عصبي در مغز يا نخاع مانند اسکلروزيس جانبي آميوتروفيک و يا فلج اطفال
 بيماري هايي که بر ريشه هاي عصبي تاثير مي گذارند مانند فتق ديسک بين مهره اي.
در جدول 1، موارد ثبت شده (به عنوان مثال)، از عصب مدين يک دست است. اعدادي که کم رنگ نشان داده شده اند غيرنرمال است و بسته به ميزان و تعداد درگيري ها، شدت آسيب مشخص
مي شود. لازم به ذکر است، در موارد شديد ممکن است فقط 5 مورد از 6 مورد، مثبت باشند.
جدول1) نتايج تست نوار عضله

خطرات احتمالي الکتروميوگرافي
الکتروميوگرافي به عنوان يک روش تشخيصي کم خطر محسوب مي شود و عوارض ناشي از آن بسيار نادر است. خطرات احتمالي ناشي از آن شامل خونريزي و عفونت و احتمال آسيب به عصب است که در جريان وارد کردن الکترود و سوزن به بدن وجود دارد. خطر ديگر اين است که وقتي پزشک مي خواهد عضلاتي را که در امتداد ديوار قفسه سينه وجود دارند، با نوار عصب و عضله بررسي کند، ممکن است الکترود و سوزن وارد منطقه بين ريه و ديواره قفسه سينه شود و باعث آسيب ريه ها شود. البته اين خطر زماني که پزشک متخصص ماهر باشد، کمتر است .

آمادگي براي نوار عصب و عضله
EMG  توسط پزشک متخصص مغز و اعصاب (نورولوژيست) انجام مي گيرد. بنابراين به فرد توصيه
مي شود که اگر بيماري و مشکل جسمي خاصي دارد، حتما قبل از انجام نوار عصب و عضله آن را به پزشک اطلاع دهد يا در صورت لزوم به آن رسيدگي شود. مثلا اگر فردي هستيد که وسايل الکتريکي مانند قلب مصنوعي و .. در بدن خود داريد، اگر داروهاي رقيق کننده خون استفاده مي کنيد، به بيماري هموفيلي مبتلا هستيد و اختلال خوني يا مشکل در لخته شدن خون خود داريد و ممکن است به خونريزي طولاني مدت مبتلا شويد. توصيه مي شود که قبل از انجام نوار عصب و عضله بيمار به حمام برود تا هر گونه مواد چربي روي پوست برطرف شود. همچنين مصرف هر گونه لوسيون و مواد
چرب کننده بر روي منطقه اي از پوست که قرار است نوار عصب و عضله روي آن انجام گيرد توصيه نمي شود.
متخصص مغز و اعصاب الکترود هاي مختلف را بر روي مکان هاي خاصي از پوست بيمار مي گذارد. اين مکان ها بسته به علائم بيماري و صلاحديد پزشک متفاوت است. الکترودها در زمان هاي مشخصي
جريان هاي الکتريکي خاص را به ماهيچه فرد وارد مي کنند که درد و انقباض ناگهاني در فرد احساس
مي شود.
اگر درد ايجاد شده بسيار شديد است، با پزشک خود در ميان بگذاريد. ممکن است استراحت کوتاه مدتي را در طول انجام آزمايش به بيمار بدهد تا درد کمتر موجب ناراحتي شود. ممکن است بعد از انجام نوار عصب و عضله کبودي هاي جزئي را در اثر نصب الکترود بر روي پوست احساس شود. اين کبودي ها در طي چند روز برطرف مي شود و اگر ادامه پيدا کرد، به پزشک اطلاع داده شود.
هيچ گونه آمادگي خاصي از لحاظ عدم مصرف دارو قبل از انجام تست وجود ندارد. تنها بايد از مصرف کرم و لوسيون قبل از انجام آن خودداري کرد. همچنين درجه حرارت بدن نيز مي تواند نتايج تست را تحت تاثير قرار دهد. بنابراين اگر دماي بيمار به شکل غيرعادي سرد و يا گرم است، آن را با پزشک در ميان بگذارد. همچنين اگر داروي خاصي مصرف مي شود بهتر است اطلاع داده شود. اگر
مي خواهيد نوار عصب و عضله براي کودک انجام شود، قبل از انجام تست بهتر است از لحاظ روحي و جسمي آماده شود.

مطالعه هدايت عصبي Nerve conduction study NCS
اين تست را معمولا همراه با تست قبلي انجام مي دهند تا بفهمند آيا عصب خاصي به درستي کار مي کند يا خير. در اين روش تست کننده چسب هاي مخصوص را در نقاط مختلفي روي پوست فرد مي چسباند. اين نقاط در مسير عصب مورد مطالعه است. در زير اين چسب ها تکه فلزي قرار دارد که توسط سيمي به دستگاه متصل مي شود. پس کار اين چسب يا الکترودها جمع آوري اطلاعات الکتريکي از سطح پوست است.
دستگاه از طريق يکي از اين الکترودها يک جريان الکتريکي ضعيف را به پوست فرد وارد مي کند. اين جريان الکتريسيته از طريق پوست به عصب وارد شده و در طول آن حرکت مي کند. در کمي بالاتر در مسير عصب الکترود بعدي جريان الکتريکي رسيده را دريافت و ثبت مي کند. سپس دستگاه بررسي مي کند که چقدر زمان طي شده تا موج الکتريکي از نقطه اول به نقطه دوم برسد. به زبان ديگر سرعت هدايت امواج الکتريکي در داخل عصب بررسي مي شود.
اين سرعت هدايت معمولا در حدود 200 کيلومتر در ساعت است. وقتي عصب به هر علتي خوب کار نمي کند ممکن است اين سرعت هدايت کم شود. تست کننده با تغيير محل الکترود ها سعي مي کند محل آسيب عصب را کشف کند. موقع وارد شدن جريان الکتريکي از الکترود اول به پوست يک احساس خفيف برق گرفتگي حس مي شود که دردناک يا آزار دهنده نيست.
از تست هاي الکترودياگنوستيک در بيماري هايي مثل سندرم کارپال تونل يا سندرم فشار به عصب آلنا در مچ دست يا بررسي سياتيک يا دردهاي گردن که به دست تير مي کشد، در بررسي تاثير ديابت روي اعصاب و يا در بررسي آسيب عصب بعد از ضرباتي که به اندام وارد مي شود و بسياري بيماري هاي ديگر استفاده مي شود. دقت اين تست ها براي کشف مشکل هميشه زياد نيست و گاهي اوقات با وجود بيماري در عصب ممکن است تست چيزي را نشان ندهد. دقت تست تا حد زيادي بسته به کسي است که تست را انجام مي دهد.

کلينيک نوار عصب و عضله
کلينيک نوار عصب و عضله يکي از کلينيک هاي تشخيصي مهم در مرکز توانبخشي است. دقت تست هاي نوار عصب و عضله تا حد زيادي به مهارت پزشک انجام دهنده اين تست بستگي دارد. به طور کلي الکتروميوگرافي ثبت و تجزيه و تحليل فعاليت الکتريکي در عضلات است. از آن براي کسب اطلاعات بيشتر در مورد عملکرد اعصاب در دست ها و پاها استفاده مي شود. تست نوار عصبي نيز يک بررسي تشخيصي براي پي بردن به عملکرد عصب هاي بدن است. بدن انسان يک مولد الکتريسيته است و هدف از توليد اين الکتريسيته انتقال پيام ها بين مغز و ديگر اندام ها است. انتقال پيام هايي به صورت حس لمس، درد، فشار، گرما در پوست و ديگر حس هايي مثل ديدن، شنيدن و …از اندام به مغز از طريق عصب انجام مي شود. همچنين دستورات مغز به اندام ها براي انجام دادن کارهايي مثل حرکت دادن عضو از طريق ارسال پيام به وسيله عصب ها است.
متخصصان، تست الکترودياگنوستيک را براي شرايط مختلفي که مي تواند منجر به ايجاد فشار بر روي عصب بشود (نوروپاتي فشاري) تجويز مي کنند. مواردي شامل:
• سندرم تونل کارپ (فشار بر روي عصب مديان هنگام عبور از بين استخوان هاي مچ دست و تحت رباط عرضي)
• سندرم خروجي قفسه سينه (فشار بر روي شبکه بازويي،هنگام عبور اين اعصاب از زير استخوان ترقوه در شانه)
• دام افتادن عصب اولنار (فشار بر روي عصب اولنار هنگام عبور از پشت آرنج)
• دردهاي ناشي از مشکلات ديسک (فشار بر روي ريشه هاي عصبي هنگام خروج از ستون فقرات در گردن ويا کمر، مانند دردهاي سياتيک)
• احساس مور مور، گزگز و بي حسي اندام ها
• در تشخيص فشار روي ريشه هاي عصبي که از بين مهره ها عبور کرده و توسط ديسک صدمه ديده تحت فشار قرار مي گيرند کمک کننده است و به پزشک معالج در تشخيص ميزان ضايعه ايجاد شده توسط ديسک صدمه ديده کمک مي کند.
• نوار عصب و عضله براي بررسي وضعيت بهبود پس از درمان ديسک کمر و گردن به صورت جراحي و يا روش هاي طب فيزيکي، موثر است.
• گاهي يک ديسک براي بيمار کمردرد ايجاد مي کند اما بيمار کاملا بهبود مي يابد اما پس از مدتي دوباره بيمار دچار درد مي شود. تعيين اين مسئله که آيا اين درگيري عصبي جديد است يا قديمي با نوار عصب و عضله انجام مي شود.
• گاهي بيمار تحت عمل جراحي قرار مي گيرد اما بعد از مدتي درد بيمار بهبود نمي يابد يا بدتر مي شود، تعيين اينکه آيا ديسک جديد عامل اين مشکل است يا چسبندگي عامل مشکل است يا در حين جراحي به اعصاب آسيب وارد شده با نوار عصب همراه با ام آر آي با تزريق انجام مي شود.
• در بيماري هايي مثل ديابت التهاب عصبي به وجود مي آيد که علايم شبيه به ديسک ايجاد مي کند. جراحي ديسک در اين حالت نه تنها اثر ندارد بلکه بيماري را بدتر مي کند. بررسي نوارعصب به افتراق اين حالات کمک مي کند:
• گاهي عصب در محلي غير از کمر گير افتادگي پيدا مي کند مثلا عصب سياتيک در لگن گيرمي افتد اما به کمر نيز تير مي کشد، نوار عصب و عضله به تعيين محل گير افتادن عصب کمک مي کند.
• گاهي درگيري عصب خود را بصورت درد مبهم در نقطه اي ديگر نشان مي دهد مثلا فشار بر ديسک خود را بصورت درد پاشنه، يا درد پشت ران يا حتي زانو نشان مي دهد که نوار عصب مي تواند به تشخيص کمک کند.
• نوار عصب علاوه بر محل درگيري عصب، شدت آسيب را نشان مي دهد و در تصميم گيري پزشک در اين که بيمار را جراحي کند يا مي تواند با درمان هاي غير جراحي به درمان ادامه دهد کمک مي کند.
• يکي از علل شايع مراجعه بيماران به کلينيک نوار عصب و عضله اميد ابتلا به ضايعات مربوط به ديسک گردن و کمر است.بدون شک نوار عصب و عضله در تشخيص و درمان مشکلات ديسک گردن و کمر کمک مي کند.
• با پيشرفت تکنولوژي اطلاعات حاصل از بدن بيشتر شده است. گاهي اين اطلاعات گمراه کننده است. مثلا اکثر افراد طبيعي در عکس ام آر آي بيرون زدگي يا پارگي ديسک دارند ولي اين بيرون زدگي هيچ مشکلي براي بيمار ايجاد نمي کند. در بيمار مبتلا به ديسک کمر هم ممکن است چند ديسک بيرون زده باشد اما کاملا مشخص نيست که کدام ديسک علائم را ايجاد کرده است. با نوار عصب و عضله، عصب درگير مشخص مي شود و محل ضايعه تعيين مي شود.
• نوار عصب علاوه بر محل درگيري عصب، شدت آسيب را نشان مي دهد و در تصميم گيري پزشک در اينکه بيمار را جراحي کند يا مي تواند با درمان هاي غير جراحي به درمان ادامه دهد کمک مي کند.
بيماراني که تست هدايت عصبي به تشخيص بيماري آن ها کمک مي کند:
• نروپاتي ديابتي
• سندروم گيلن باره
• نروپاتي در اثر نارساي مزمن کليه
• سندرم کارپال تونل (گير افتادن عصب در مچ دست)
• آسيب شبکه عصبي گردن يا کمر
• شارکوت ماري توث
• بي حسي وگز گز اندام ها در اثر نروپاتي
• فلج بلز (فلج عصب صورتي )
• اختلال يا آسيب در عصب اولنا، مدين، راديال، پروتنال. تيبيال

بيماراني که تست الکتروميوگرافي به تشخيص بيماري آن ها کمک مي کند:
• ضعف عضلاني
• پلي ميوزيت
• ميو پاتي/ ديستروفي عضلاني/ بيماري دوشن
• سندرم تونل کارپ
• آسيب عصب مديان،اولنا،راديال و….
• آسيب شبکه عصبي
• کمر درد، اختلال عملکرد عصب سياتيک
• درد گردن
• نروپاتي محيطي

بررسي هدايت عصبي از راه تحريک سطحي
در اين قسمت بررسي هدايت عصبي (NCS) که از راه تحريک سطحي بر روي عصب مورد نظر انجام مي گيرد و الکتروميوگرافي ( EMG) که با قرار دادن سوزن
ثبت کننده در داخل عضله صورت مي گيرد به طور مختصر مورد بحث قرار گرفته است.
بررسي NCS خود به سه قسمت تقسيم مي شود:
    بررسي هدايت عصب حسي
     بررسي هدايت عصب حرکتي
     بررسي هدايت اعصاب مختلط حسي و حرکتي

بررسي هدايت عصب حسي
در بررسي هايي تست نوار عصب و عضله يا EMG-NCV بررسي هدايت عصب حسي در يک عصب محيطي به دو روش ارتودروميک و آنتي دروميک انجام مي شود. در روش ارتودروميک بررسي در مسير هدايت عصب حسي انجام مي شود يعني عصب در ناحيه ديستال اندام تحريک شده و پتانسيل عمل موج حسي Sensory Nerve Action Potential (SNAP) در ناحيه پروکسيمال ثبت مي شود.
در بررسي تست نوار عصب عضله يا الکترودياگنوسيس اگر بررسي در خلاف جهت هدايت عصب حسي انجام مي شود يعني تحريک در ناحيه پروکسيمال انجام شود و SNAP در ناحيه ديستال ثبت شود به آن روش آنتي دروميک اطلاق مي شود. در هر دو روش سريع ترين فيبرهاي عصبي مورد بررسي قرار مي گيرند. بطور قرار دادي در الکترودياگنوسيس به امواجي که بالاتر از خط زمينه قرار مي گيرند امواج منفي و به امواجي که زير خط زمينه قرار مي گيرند امواج مثبت اطلاق مي شود.
SNAP معمولا بصورت يک موج دوفازي است که قسمت اول آن موج منفي و قسمت دوم آن از يک موج مثبت کوچک تشکيل شده است.
موج به دست آمده يا SNAP داراي مشخصاتي است که بر اساس آن NCS حسي تفسير مي شود:
Latency: به مدت زمان از تحريک الکتريکي تا شروع موج منفي (Onset Latency) يا قله موج منفي بر حسب ميلي سکوند اطلاق مي شود برابر با زمان لازم براي هدايت ايمپلاس عصبي از نقطه تحريک تا نقطه ثبت امواج است. مقدار اين Latency در هر دو روش ارتودروميک و آنتي دروميک يکسان است بررسي قله موج منفي نسبت به شروع موج منفي شاخص بهتري است، زيرا نقطه دقيق شروع موج منفي حسي و جدا شدن آن از خط زمينه اغلب به طور کامل مشخص نيست.
Amplitude: ارتفاع موج بدست آمد در روش آنتي دروميک بيشتر از روش ارتودروميک است به همين دليل روش آنتي دروميک کاربرد بيشتري دارد. آمپلي تود SNAP از قله موج منفي تا قله موج مثبت اندازه گيري مي شود و به ميکرو ولت بيان مي شود. بررسي NCS حسي بطور روتين براي اعصاب اولنار، مدين، راديال و سورال انجام مي شود. بدست آوردن SNAP ساير اعصاب از نظر تکنيکي مشکل تر است و در موارد خاص مورد استفاده قرار مي گيرد.
طول موج: به فاصله بين شروع تا پايان موج SNAP اطلاق مي شود و نشان دهنده تفاوت سرعت هدايت عصبي در فيبرهاي حسي مختلف است. فيبرهايي که سرعت هدايت زيادتري دارند قسمت اول موج و آنهايي که سرعت حرکت کمتري دارند قسمت آخر موج را تشکيل مي دهند. اين پديده Temporal Dispersion ناميده مي شود. در صورتي که آسيب فيبرهاي بزرگ حسي وجود داشته باشد سرعت هدايت عصبي در بعضي از اين فيبرها کمتر مي شود، در نتيجه امواج در زمان هاي متفاوتي به الکترود ثبت کننده مي رسند و طول موج طولاني تري ايجاد مي کنند، به عبارت ديگر Temporal Dispersion افزايش مي يابد.
سرعت هدايت عصبي (NCV): با تقسيم کردن فاصله بين الکترود تحريک کننده و الکترود ثبت کننده بر حسب ميلي متر بر زمان بر حسب ميلي ثانيه، NCV حسي به دست مي آيد که مقدار آن در هر دو روش ارتودروميک و آنتي دروميک يکسان است. NCV عصب حسي که با استفاده از Onset Latency  محاسبه مي شود نشانه اي از حداکثر سرعت هدايت فيبرهاي عصبي حسي است.
همانطوري که قبلا اشاره شد نقطه دقيق شروع Onset Latency حسي کاملا مشخص نيست بنابراين محاسبه دقيق NCV حسي در اغلب موارد ممکن نيست.
اگر در هنگام محاسبه NCV حسي به جاي Onset Latency  از Peak Latency استفاده شود، اين روش تخميني از سرعت هدايت عصبي در فيبرهاي حسي با قدرت هدايت آهسته را نشان مي دهد که براي محاسبه NCV مناسب نيست.

هدايت عصب حرکتي
براي بررسي هدايت عصب حرکتي در الکترودياگنوسيس، الکترود گيرنده بر روي عضله قرار مي گيرد و عصب محيطي که به آن عضله عصب دهي مي کند در دو نقطه ديستال و پروکسيمال تحريک مي شود. در اين حالت پتانسيل عمل جامع عضله
(CMAP) Potential Action Muscle Compound توسط الکترود گيرنده ثبت مي شود. براي مثال عصب مدين در نواحي مچ دست و آرنج تحريک مي شود و الکترود ثبت کننده روي عضله ابداکتور پوليسيس بريويس قرار مي گيرد. براي مطمئن شدن از اينکه CMAP بدست آمده حداکثر ارتفاع را دارد بايد در حين گرفتن نوار عصب عضله، از يک تحريک حداکثر (سوپراماکسيمال) استفاده شود.
موج بدست آمده يا CMAP از تست نوار عصب و عضله داراي مشخصاتي است که بر اساس آن  NCS حرکتي نوار عصب و عضله تفسير مي شود.

مشخصات موج بدست آمده از CMAP
 Latency:
در حين انجام تست نوار عصب و عضله، به زمان سپري شده از شروع تحريک تا شروع موج CMAP اطلاق مي شود. چون عصب در دو نقطه ديستال و پروکسيمال تحريک مي شود در نتيجه در تست نوار عصب و عضله دو
Latency ثبت مي شود که به ترتيب Distal وProximal  ناميده مي شوند.
از نقطه نظر فيزيولوژي در تست نوار عصب عضله، زماني که تحريک عصبي از نقطه تحريک تا ترمينال آکسون طي کرده به علاوه زمان لازم براي انتقال ايمپلاس در محل اتصال نروماسکولار را Latency عصب حرکتي در الکترودياگنوسيس مي نامند.
   Amplitude:
در حين انجام تست نوار عصب و عضله، ارتفاع CMAP در عصب حرکتي تخميني از تعداد فيبرهاي عصبي است که به دنبال تحريک الکتريکي فعال مي شوند و کم شدن آن  دلالت بر آسيب آکسونال عصبي دارد. آمپلي تود CMAP در نوار عصب عضله ممکن است از قله موج منفي تا قله موج مثبت و يا از خط زمينه تا قله موج منفي اندازه گيري شود و به ميلي ولت بيان مي شود.
در تست نوار عصب عضله، در بررسي هر عصب مقايسه  ارتفاع CMAP در دو طرف حائز اهميت است و تفاوت بيش از 50% بين سمت راست و چپ، غير طبيعي محسوب مي شود. براي
به  دست آوردن حداکثر آمپلي تود در نوار عصب استفاده از تحريک سوپراماکسيمال حائز اهميت است.
 Duration
برآوردي از هماهنگي ايجاد دشارژالکتريکي در فيبرهاي عضلاني، بدنبال تحريک اعصاب حرکتي در تست نوار عصب عضله است و به دو صورت محاسبه مي شود: طول موج کامل (Total Duration) فاصله بين شروع تا پايان موج حرکتي و طول موج قله منفي فاصله بين شروع موج منفي تا بازگشت آن به خط زمينه است. فيبرهايي که سرعت هدايت زيادتري دارند قسمت اول موج و آن هايي که سرعت هدايت کمتري دارند قسمت آخر موج را تشکيل مي دهند. اگر سرعت هدايت در فيبرهاي عصبي يکسان نباشد بعضي فيبرهاي عضلاني زودتر از بقيه فيبرها فعال مي شوند و در نتيجه Duration موج حرکتي در تست نوار عصب و عضله طولاني مي شود. بنابراين طول موج وابسته به ميزان سرعت هدايت عصبي فيبرهاي حرکتي با قطر بالا است.
در برخي موارد در بررسي نوار عصب و عضله، دميليناسيون عصب حرکتي وجود دارد. در اين حالت کاهش سرعت هدايت در بعضي از فيبرهاي حرکتي با قطر بالا، سبب طولاني شدن قسمت انتهايي موج حرکتي مي شود. در صورتي که سرعت نرمال در بعضي ديگر از اين فيبرها قسمت اول موج را حفظ مي کند. به عبارت ديگر در تست عصب مربوطه Duration  موج حرکتي زياد مي شود يعني Temporal Dispersion افزايش مي يابد.
  سرعت هدايت عصبي (NCV)
براي محاسبه سرعت هدايت عصب حرکتي در بررسي نوار عصب و عضله، فاصله بين تحريک ديستال و پروکسيمال بر حسب ميلي متر بر فاصله زماني بين CMAP ديستال و پروکسيمال بر حسب ميلي ثانيه تقسيم مي شود. سرعت هدايت محاسبه شده نشانه حداکثر سرعت هدايت فيبرهاي عصبي با سرعت بالا است. در بررسي تست نوار عصب و عضله اگر بيش از 75% فيبرهاي حرکتي با قطر بالا و سرعت زياد از بين بروند کاهش NCV عصب حرکتي قابل مشاهده خواهد بود.

بررسي هدايت اعصاب مختلط
در تست نوار عصب و عضله بررسي هدايت اعصاب مختلط حسي و حرکتي در يک عصب محيطي با تحريک عصب در ناحيه ديستال و ثبت پتانسيل عمل جامع عصب از ناحيه پروکسيمال عصب صورت مي گيرد. در تست نوار عصب و عضله بعضي از مولفين ترم (MNAP) Mixed Nerve Action Potential را بجاي CNAP به کار مي برند.
در گرفتن نوار عصب و عضله شکل موج و روش انجام آن مانند روش ارتودروميک در بررسي هدايت اعصاب حسي است، با اين تفاوت که CNAP از يک عصب مختلط حسي و حرکتي بدست مي آيد.
در تست نوار عصب و عضله پاسخ هاي تأخيري (Late Responses) شامل رفلکس H (H-Reflex)، موجF  (F Wave) و موج A (A wave) است.

رفلکس H
اين رفلکس به دليل اسم شخصي که براي اولين بار آن را تعريف کرده است (Hoffman) نام گذاري شده است. رفلکس H در نوار عصب و عضله يک پاسخ تاخيري است که Latency طولاني و آستانه تحريک پايين تري نسبت به CMAP در نوار عصب دارد، بنابراين با تحريک ساب ماکزيمال بدست مي آيد.
به عبارت ديگر وقتي شدت تحريک الکتريکي را در تست نوار عصب و عضله زياد مي کنيم اولين موجي که پديدار مي شود موج H است و پس از آن با زيادتر کردن شدت تحريک موج M در تست نوار عصب و عضله  که در حقيقت همان CMAP است بدست مي آيد.
مسير رفلکس H در تست نوار عصب و عضله به صورت يک قوس رفلکسي است که قسمت رفت آن از طريق فيبرهاي عصبي حسي و برگشت آن از راه فيبرهاي عصبي حرکتي در تست نوار عصب و عضله است.
در افراد نرمال رفلکس H ممکن است از عضلات کوچک دست و پا يا هر عضله ديگري در تست نوار عصب عضله بدست مي آيد که حداکثر تا يک سالگي از بين مي رود. در افراد بزرگسال رفلکس H از عضلات گاستروکنميوس و فلکسور کارپي رادياليس در تست نوار عصب و عضله بدست مي آيد.
رفلکس H در عضله گاستروکنميوس معادل رفلکس آشيل است و جهت بررسي هدايت عصبي در ريشه S1 در تست نوار عصب عضله به کار مي رود. با تحريک عصب تيبياليس خلفي در پشت زانو، رفلکس H از عضلات پشت ساق پا به دست مي آيد که Latency طبيعي آن در نوار عصب کمتر از 35 ميلي ثانيه با تفاوت کمتر از 1/4 ميلي ثانيه با طرف مقابل است.
در تست نوار عصب و عضله دامنه و طول موج آن نسبت به Latency کاربرد کمتري دارد. در نوار عصب و عضله در راديکولوپاتي S1 يا نوروپاتي هاي محيطي، رفلکس H يا بدست نمي آيد يا Latency آن طولاني مي شود.

موج F
اين موج براي اولين بار از عضلات کوچک پا (Foot) به دست آمده و به همين دليل موج F ناميده شده است. برخلاف موج H در تست نوار عصب و عضله اين پاسخ تاخيري با شدت تحريک حداکثر (Supramaximal) به دست مي آيد و مسير آن هم در رفت و هم در برگشت از طريق فيبرهاي عصبي حرکتي است.
به عبارت ديگر وقتي به تدريج در تست نوار عصب و عضله شدت تحريک الکتريکي را زياد مي کنيم، در ابتدا فيبرهاي عصبي حسي تحريک مي شوند و از طريق يک قوس رفلکسي که از نخاع عبور مي کند و فيبرهاي عصبي حرکتي را فعال مي کند رفلکس H را به وجود مي آورد. با زياد کردن شدت تحريک در تست نوار عصب و عضله علاوه بر فيبرهاي عصبي حسي فيبرهاي عصبي حرکتي هم به طور مستقيم توسط تحريک الکتريکي ما تحريک مي شوند.
پتانسيل الکتريکي ايجاد شده در نوار عصب عضله در فيبرهاي عصبي حرکتي، هم در جهت پروکسيمال و هم به طرف ديستال حرکت مي کند. اين جريان الکتريکي نوار عصب در قسمت ديستال موج M را ايجاد مي کند و در قسمت پروکسيمال در شاخ قدامي نخاع با رفلکس H برخورد مي کند و آنرا خنثي مي کند
(Collision).
در زماني که جريان الکتريکي به سلول هاي شاخ قدامي نخاع
مي رسد حدود دو تا چهار درصد از اين سلول ها در شرايط الکتريکي مناسبي قرار دارند که آن ها را قادر مي سازد تا پس از Collision پتانسيل عمل جديد ايجاد کنند (Back Firing)، که از طريق فيبرهاي عصبي حرکتي به طرف ديستال رفته و موج F را ايجاد مي کند. بنابراين وقتي به تدريج شدت تحريک الکتريکي را در نوار عصب و عضله زياد مي کنيم در ابتدا رفلکس H پديدار مي شود. با زيادتر کردن شدت تحريک در نوار عصب، در ابتدا ارتفاع موج M از رفلکس H زيادتر مي شود و پس از آن رفلکس H حذف شده و با موج F جايگزين مي شود.
با تکرار تحريک الکتريکي در تست نوار عصب و عضله، موج هاي F به دست آمده داراي شکل متفاوت و Latency  اندکي متفاوت است و به دنبال بعضي از تحريک ها نيز به دست
نمي آيد. دامنه آن نيز در افراد مختلف متفاوت است. بنابراين ده موج F ثبت مي شود و
Latency  حداقل، حداکثر و متوسط آن ها محاسبه مي شود. ميزان Latency  در نوار عصب و عضله حداقل و متوسط موج F از اهميت بيشتري برخوردار است و بيشتر در کلينيک به کار مي رود.
موج F و رفلکس H در تست نوار عصب و عضله بيشتر در بررسي ضايعات پروکسيمال به کار مي روند و در صورتي که Distal Motor Latency و NCV حرکتي نرمال باشد اختلال در موج F و رفلکس H ضايعه را در قسمت پروکسيمال عصب لوکاليزه مي کند. در بررسي نوار عصب و عضله در صورتي که موج F نرمال و رفلکس H غير طبيعي باشد محل ضايعه در شاخ خلفي نخاع است.

موج A
اين موج در حقيقت يک رفلکس آکسوني (Axon Reflex) در نوار عصب عضله است و به همين علت موج A ناميده شده است. در موارد آسيب به آکسون اعصاب محيطي رژنراسيون عصب با دو مکانيسم: رشد مجدد آکسون در مسير قبلي و جوانه زدن آکسون (Axon Sprouting) در مسير جديد صورت مي گيرد.
در حالت دوم انتهاي آکسون در تست نوار عصب وعضله به وسيله چند مسير به عضله متصل مي شود. در اين صورت در هنگام ثبت Late Responses در تست نوار عصب وقتي عصب حرکتي تحريک مي شود پتانسيل الکتريکي ايجاد شده بطرف ديستال و پروکسيمال حرکت مي کند، در سمت ديستال موج M را ايجاد مي کند و در قسمت پروکسيمال قبل از اينکه به شاخ قدامي نخاع برسد از طريق آکسون جوانه زده به طرف عضله حرکت مي کند و موج A را بوجود مي آورد. پس از آن در تست نوار عصب عضله، پتانسيل الکتريکي به شاخ قدامي نخاع مي رسد و بعد از Back Firing بطرف عضله حرکت مي کند و موج F را به وجود
مي آورد. بنابراين در تست نوار عصب و عضله در موارد دنرواسيون همراه با رنرواسيون مجدد يک موج A مابين موج M و موج F ديده مي شود.
معمولا سرعت هدايت عصبي در آکسون جوانه زده کندتر از آکسون طبيعي است. اگر سرعت در آکسون جوانه زده خيلي کند باشد ممکن است موج A بعد از موج F در نوار عصب عضله ظاهر شود. نکته مهم در افتراق موج A از موج F اين است که شکل و Latency  موج A ثابت است و برخلاف موج F با تکرار تحريک تست نوار عصب و عضله عوض نمي شود.

کاربرد نوار عصب و عضله در بيماري ها

 سندرم تونل کارپ(CTS)
بيماران مبتلا به سندرم تونل کارپ، بيشترين بيماران مراجعه کننده به کلينيک نوار عصب و عضله را تشکيل مي دهند. همچنين بيماري سندرم تونل کارپ، شايع ترين مونوروپاتي موضعي است که به دليل گير افتادن عصب مديان در داخل تونل کارپ در مچ دست ايجاد مي شود. بيماري سندرم تونل کارپ اغلب درخانم هاي سنين 30 تا 60 سال اتفاق مي افتد که با نوار عصب و عضله قابل تشخيص است. خواب رفتگي و پاراستزي (به خصوص در هنگام خواب) در محل عصب دهي شاخه حسي مديان، به خصوص انگشت سوم و دوم، شايع ترين علامت بيماري سندرم تونل کارپ به حساب
مي آيد. همچنين بيماران مبتلا به سندرم تونل کارپ به طور شايع از درد ناحيه مچ دست در هنگام خواب و بعد از استفاده مکرر از دست ها و انگشتان شکايت دارند و گاهي اوقات درد به  قسمت هاي بالاتر اندام فوقاني نيز کشيده مي شود که با بيماري هاي ديگري همچون راديکلوپاتي و پلکسوپاتي اشتباه مي شود که با نوار عصب و عضله قابل تفکيک است.
نوار عصب و عضله  به عنوان حساس ترين و دقيق ترين تست پاراکلينيک براي تشخيص بيماري به حساب مي آيد و از طرف ديگر از تست نوار عصب و عضله براي تعيين پيش آگهي، شدت بيماري، نحوه درمان و افتراق آن از بيماري هاي ديگر (همچون راديکلوپاتي و نوروپاتي) نيز استفاده مي شود. قابل ذکر است براي تعيين شدت بيماري، ميزان کاهش سرعت هدايت عصبي، دامنه موج و يافته هاي نوار عصب و عضله  مورد توجه مي گيرند.
تشخيص صحيح و سريع اين بيماري براي تصميم گيري درمان بيمار بسيار مهم است. تشخيص بر اساس شرح حال کامل بيماري، معاينه دقيق و انجام نوار عصب و عضله انجام مي گيرد. دقيق ترين روش تشخيص اين بيماري نوار عصب و عضله است. نوارعصب و عضله به افتراق اين بيماري از ساير بيماري هاي ناشي از گرفتاري عصب کمک مي کند. اين بيماري ممکن است با بيماري هاي ديگري اشتباه شود مثلا:
ديسک گردن ممکن است باعث علايمي شبيه به سندرم تونل کارپ شود. در اين حالت درد از گردن به سمت انگشتان تير مي کشد. گاهي سندرم تونل کارپ و درگيري عصبي گردن با هم وجود دارند.
وجود يک دنده اضافه در گردن که به آن دنده گردني مي گويند نيز مي تواند باعث اشتباه با اين بيماري شود. اين افراد معمولا درد در قاعده گردن دارند ودچار گزگز، مورمور در دست ها مي شوند و با انجام کارهايي که در بالاي سر انجام مي شود مثلا برداشتن چيزي از بالاي کابينت دچار احساس ضعف در دست ها مي شوند.
 نوروپاتي
نوروپاتي بيماري شايعي است که معمولا با درگيري حس، ضعف ماهيچه ها و اختلال در رفلکس هاي عمقي مشخص مي شود. نوار عصب و عضله در واقع تکميل کننده تاريخچه و معاينه باليني است. نوروپاتي ها علل متفاوتي دارند اما آن ها را مي توان به دو دسته کلي تقسيم نمود: الف) نوروپاتي ناشي از درگيري آکسون همچون نوروپاتي هاي ناشي از الکليسم، يورمي و اغلب توکسين ها.
ب) نوروپاتي ناشي از درگيري ميلين همچون گيلن باره و اغلب ديابت ها و بعضي از نوروپاتي هاي ارثي.
از نوار عصب و عضله براي افتراق دو گروه کلي نوروپاتي ها استفاده مي شود. به طوري که در نوروپاتي ها با درگيري آکسون، کاهش دامنه موج و در نوروپاتي ها با درگيري ميلين، کاهش هدايت عصبي در نوار عصب قابل مشاهده است و در نوار عضله نيز پتانسيل هاي دي نرواسيون اغلب با نوروپاتي هاي آکسوني مشاهده مي شوند و پتانسيل عمل واحدهاي موتور نيز داراي دامنه و طول زياد هستند. علاوه بر موارد ذکر شده، نوار عصب و عضله جهت تاييد تشخيص نوروپاتي و افتراق آن از بيماري هاي مشابه همچون راديکلوپاتي، تعيين محل ضايعه، تعيين نوع فيبرهاي عصبي درگير(حسي يا حرکتي)، تعيين ارثي و يا اکتسابي بودن نوروپاتي و تعيين شدت و پيش آگهي آن کاربرد دارد.
پيش آگهي بيماري هاي نوروپاتي اغلب براساس ميزان کاهش دامنه موج در نوار عصب و عضله  تعيين مي شود. به طور مثال در بيماري گيلن باره، در صورتي که دامنه موج عصب حرکتي در نوار عصب و عضله  به ميزان قابل توجهي کاهش يافته باشد، نشانه درگيري آکسون ها، پيش آگهي بد و سرعت بهبودي کمتر است.

ميوپاتي
ميوپاتي به دليل اختلال اوليه در ماهيچه ايجاد مي شود. عوامل ژنتيکي (همچون ديستروفي دوشن)، مواد توکسيک و داروها (همچون استروئيد)، زمينه هاي التهابي (همچون بيماري پلي ميوزيت) و بيماري هاي سيستميک (همچون بيماري هاي تيروئيدي) از جمله عوامل مهم ميوپاتي به حساب مي آيند. در ميوپاتي عضلات پروکسيمال بيش از عضلات ديستال دچار ضعف شده و نوار عصب و عضله  براي تشخيص آن يک تست اختصاصي است.
در ميوپاتي ها نوار عصب اغلب نرمال بوده اما در نوار عضله، پتانسيل عمل واحدهاي موتور داراي دامنه  و طول کوچکي بوده و به صورت زود هنگام فراخوانده مي شوند. نوار عضله در بعضي از ميوپاتي ها همچون پلي ميوزيت نه تنها جهت تشخيص بيماري مهم است بلکه براي ارزيابي پيشرفت بيماري و نحوه پاسخ به درمان نيز کمک کننده است. قابل ذکر است که در پلي ميوزيت، در90% موارد علايم تيپيک بيماري در نوار عصب و عضله قابل مشاهده است.
وجود علائم دي نرواسيون (شامل فيبريلاسيون و امواج مثبت) همراه با موج هاي ميوپاتيک در نوار عصب و عضله از جمله مشخصات مهم در بيماري پلي ميوزيت به حساب مي آيد. از طرف ديگر گاهي اوقات در اين بيماران به دليل مصرف استروئيد به عنوان درمان، ممکن است در دراز مدت، ميوپاتي ناشي از استروئيد بروز کند که افتراق آن از ميوپاتي اصلي (پلي ميوزيت) مشکل خواهد بود که در اين مواقع نيز مي توان از نوار عصب و عضله کمک گرفت به طوري که در ميوپاتي ناشي از استزئيد علايم دي نرواسيون وجود نداشته اما در صورت عود بيماري پلي ميوزيت، اين علايم در نوار عصب و عضله وجود دارند.
 نوروپاتي هاي فشاري و موضعي (Entrapment neuropathy)
اعصاب مختلفي در بدن همچون عصب مديان، راديال، اولنار و پرونئال ممکن است به دليل فشارهاي موضعي و يا گير افتادن آن ها در بين دو سر يک عضله و يا در حين عبور از يک شيار استخواني دچار ضايعه شوند. علايم اين ضايعات اغلب با اختلال حس (همچون بي حسي و پاراستزي) شروع شده و سپس با ضعف و آتروفي عضلاني که توسط آن ها عصب دهي مي شوند، ادامه
مي يابد. نوار عصب و عضله در تشخيص نوع عصب درگير و محل درگيري آن، افتراق از بيماري هاي مشابه، تعيين شدت و پيش آگهي و نحوه درمان نقش مهمي دارد. به طورکلي درضايعات خفيف، اغلب، از بين رفتن ميلين (Demyelination) به صورت موضعي در عصب وجود دارد و آکسون ها سالم باقي مي مانند بنابراين در نوار عصب و عضله، کاهش سرعت هدايت عصبي مشاهده مي شود. اما در ضايعات شديد که آکسون ها نيز دچار ضايعه
شده اند، کاهش دامنه موج در نوار عصب و علايم دي نرواسيون در نوار عضله قابل مشاهده است. به طور کلي در صورتي که دامنه موج طرف ضايعه ديده در نوار عصب و عضله بيش از 50% طرف سالم باشد نشانه پيش آگهي خوب، و درصورتي که کمتر از 10% باشد نشانه پيش آگهي بد است.

 نوار عصب و عضله در درمان درد گردن و کمر
 با پيشرفت تکنولوژي اطلاعات حاصل از بدن بيشتر شده است. گاهي اين اطلاعات گمراه کننده است. مثلا اکثر افراد طبيعي در عکس ام آر آي بيرون زدگي يا پارگي ديسک دارند ولي اين بيرون زدگي هيچ مشکلي براي بيمار ايجاد نمي کند. در بيمار مبتلا به ديسک کمر هم ممکن است چند ديسک بيرون زده باشد اما کاملا مشخص نيست که کدام ديسک علائم را ايجاد کرده است. با نوار عصب و عضله، عصب درگير مشخص مي شود و محل ضايعه تعيين مي شود.

 گاهي يک ديسک براي بيمار کمردرد ايجاد مي کند اما بيمار کاملا بهبود مي يابد اما پس از مدتي دوباره بيمار دچار درد مي شود. تعيين اين مسئله که آيا اين درگيري عصبي جديد است يا قديمي با نوار عصب و عضله انجام مي شود.
 گاهي بيمار تحت عمل جراحي قرار مي گيرد اما بعد از مدتي درد بيمار بهبود نمي يابد يا بدتر مي شود، تعيين اينکه آيا ديسک جديد عامل اين مشکل است يا چسبندگي عامل مشکل است يا در حين جراحي به اعصاب آسيب وارد شده با نوار عصب همراه با ام آر آي با تزريق انجام مي شود.
در بيماري هائي مثل ديابت التهاب عصبي بوجود مي آيد که علائم شبيه به ديسک ايجاد مي کند. جراحي ديسک در اين حالت نه تنها اثر ندارد بلکه بيماري را بدتر مي کند. بررسي نوارعصب به افتراق اين حالات کمک مي کند.
گاهي عصب در محلي غير از کمر گير افتادگي پيدا مي کند مثلا عصب سياتيک در لگن گيرمي افتد اما به کمر نيز تير مي کشد، نوار عصب و عضله به تعيين محل گير افتادن عصب کمک مي کند.
گاهي درگيري عصب خود را به صورت درد مبهم در نقطه اي ديگر نشان مي دهد مثلا فشار بر ديسک خود را به صورت درد پاشنه، يا درد پشت ران يا حتي زانو نشان مي دهد که نوار عصب مي تواند به تشخيص کمک کند.
 نوارعصب علاوه بر محل درگيري عصب، شدت آسيب را نشان مي دهد و در تصميم گيري پزشک در اينکه بيمار را جراحي کند يا مي تواند با درمان هاي غير جراحي به درمان ادامه دهد کمک مي کند.
درگير شدن عصب در اثر ديابت مي تواند باعث گز گز و بي حسي در دست ها شود. بايد توجه داشت که در موارد زيادي به طور همزمان درگيري عصبي در دست در اثر ديابت و سندرم تونل کارپ وجود دارد.
التهاب رباط هاي مچ دست با درد مچ دست که به کف دست تير مي کشد خود را نشان مي دهند.
آرتروز مفصل قاعده شست نيز ممکن است با اين بيماري اشتباه شود يا برعکس، سندرم تونل کارپ باعث درد قاعده شست شود.

 نوار عصب و عضله در بيماري اي ال اس
بيماري اي ال اس Amyotrotro fische Lateraal Sclerose يک بيماري بدخيم در سلسله اعصاب رابط مغز و ماهيچه ها است. اين بيماري سلول هاي اين عصب ها را به تدريج از کار مي اندازد و در نتيجه اعصاب، علائم مغزي را نمي توانند به ماهيچه ها برسانند. بدين ترتيب ماهيچه ها که ايجاد کننده حرکت در بدن هستند، به تدريج لاغر تر و کم قدرت تر مي شوند؛ کارايي آن ها پيوسته کمتر و کمتر شده و سرانجام به کلي از بين مي رود.
تشخيص اي ال اس براساس علائم باليني است ولي نوار عصب و عضله نيز در صورت شک به بيماري موتور نورون (اي ال اس) انجام ميشود. در صورت درگيري عصب محرکه فوقاني به تنهايي نوار عصب و عضله طبيعي  خواهد بود و در صورت درگيري عصب حرکتي تحتاني  علائم نوار عصب و عضله ديده ميشود. به جز بيماري کندي در ساير بيماران سرعت هدايت عصبي طبيعي است.
ارتفاع و  سرعت هدايت عصبي موج حرکتي نيز طبيعي است. در برخي بيماران کاهش ارتفاع موج حرکتي رخ ميدهد که به علت پيشرفته بودن مرحله بيماري است. در صورت کاهش ارتفاع موج حرکتي شديد ممکن است سرعت هدايت عصبي 25 درصد افت کند که به علت از بين رفتن فيبرهاي سريع است. حتما بايد بررسي پروگزيمال نيز جهت رد بلوک هدايت عصبي انجام شود و از درگيري محيطي افتراق داده شود. در الکتروميوگرافي سوزني نيز کاهش رکورتمان، وجود پستانسيل خود به خود مانند امواج مثبت تيز، فيبريلاسيون، فاسيکولاسيون و سي آر دي و همچنين واحد حرکتي بزرگ ديده ميشود.
همچنين عضلات پاراورتبرال توراسيک بايد بررسي شوند که بايد زير ناحيه T6 باشد تا اختلال سگمان هاي گردني اشتباه نشود. عضلات خاص بيماري موتور نورون (اي ال اس) شامل عضلات صورت، بولبار، عضلات جويدن و عضله رکتوس شکم است. اين عضلات در صورت لزوم کامل شدن معيارهاي ال اسکوريال بررسي ميشوند. در الکتروميوگرافي تک فيبري ميتوان افزايش jitter را به علت ايجاد محل اتصال عصب به عضله جديد و ناکامل مشاهده کرد. بررسي تعداد واحد هاي حرکتي در اي ال اس در بررسي پروگنوز کاربرد دارد. تحريک مغناطيسي مغز با مگنت که در بخش طب فيزيکي و توانبخشي بيمارستان فيروزگر نيز انجام مي شود براي بررسي گرفتاري عصب محرکه فوقاني به کار مي رود.

معيار  EL Escorial
معيار ال اسکوريال بيماران را به سه گروه تشخيص قطعي، احتمالي و ممکن تقسيم ميکند ولي درگيري بيماران به چهار گروه بولبار، سرويکال، توراسيک و لومبوساکرال تقسيم مي شود و درگيري عصب محرکه فوقاني و تحتاني در هر بخش مشخص ميشود.

اي ال اس
تشخيص اي ال اس نياز به شواهد درگيري، عصب محرکه فوقاني و تحتاني و پيشرفت و انتشار علائم به نواحي ديگر دارد.

طبقه بندي بيماران
اي ال اس قطعي: علائم, عصب محرکه فوقاني و تحتاني در
سه بخش از چهار ناحيه
اي ال اس احتمالي:  علائم، عصب محرکه فوقاني و تحتاني در دو ناحيه که علائم عصب محرکه فوقاني در نواحي بالاي عصب حرکتي تحتاني است.
اي ال اس محتمل: علائم عصب محرکه فوقاني و تحتاني در يک ناحيه يا علامت درگيري عصب محرکه فوقاني در دو ناحيه يا درگيري عصب محرکه فوقاني بالاي درگيري عصب محرکه تحتاني.

منطقه آناتوميک
بولبار ـ ناحيه گردن شامل اندام فوقاني ـ ناحيه توراسيک شامل عضلات شکمي ـ ناحيه کمري شامل اندام تحتاني

ديابت و نوار عصب
تشخيص نروپاتي ناشي از ديابت و افتراق نوع و تعيين شدت آن: بالا بودن قند خون باعث درگيري اعصاب محيطي در ديابت مي شود که به آن نروپاتي محيطي ناشي از ديابت مي گويند. نروپاتي ديابتي خود را به صورت هاي مختلفي نشان مي دهد.

نوع دستکش و جورابي
در اين نوع کاهش حس و گز گز و مورمور، حالت برق گرفتگي يا درد عمقي از انگشتان پا شروع شده و درصورت عدم کنترل به تدريج بالا مي رود. اين نوع درگيري در صورت پيشرفت مي تواند باعث درگيري حس پوست شکم شود اما معمولا باعث بي حسي پوست ناحيه کمر نمي شود. خطر ايجاد زخم پا در اين بيماران افزايش مي يابد. به علت اشکال در حس عمقي، تخريب مفصلي به خصوص مچ پا در موارد شديدتر ديده مي شود.

نروپاتي درناک
گاهي ديابت باعث ايجاد التهاب و درد شديد عصب مي شود. درد در کمر، لگن و پا ديده مي شود. اين دردها گاهي بسيار طاقت فرسا است. اين حالت مي تواند قبل از تشخيص ديابت ديده شود. تنها بيمار کاهش وزن شديد دارد سپس دچار درد شديد مي شود. يعني بيمار از ابتلا به ديابت آگاهي ندارد. گاهي پزشکان ناآشنا با اين حالات بيماران را با تشخيص ديسک کمري جراحي مي کنند. در اين حالت ممکن است بيمار با جراحي بدتر شود. نوار عصب در کنار ساير روش هاي تشخيصي به تشخيص اين حالت کمک مي کند.

نروپاتي عضلات ران
در اين حالت بيمار با ضعف عضلاني عضلات ران مراجعه مي کند. علائم آن مي تواند به صورت ضعف در بلند کردن پا يا خالي کردن زانو باشد.

ضعف عضلاني بدون درد
اختلال سيستم خودمختار (اتونوم ) اختلال اين سيستم باعث برهم خوردن تنظيم فشار خون مثل کاهش فشار خون هنگام بلند شدن از زمين، اختلال تنظيم دماي بدن مثل احساس سرما يا گرما و حالت داغ شدن، خشکي چشم و دهان، اختلال قلبي، درگيري سيستم گوارش مثل احساس سنگيني معده، اسهال، يبوست و سنگيني معده با غذا خوردن مي شود. اختلالات سيستم ادراري تناسلي مثل بي اختياري ادراري يا ناتواني جنسي مي شود.

لاغري مفرط ناشي از ديابت
اغلب در سالمندان مبتلا به ديابت رخ مي دهد که سابقه قبلي ديابت نداشته اند. بيمار دچار لاغري شديد، افسردگي و اختلال جنسي مي شود.

درگيري هاي عصبي همراه ديابت
درگيري تک عصبي همراه ديابت شايع است. از جمله شايع ترين آن ها اختلال زوج 7 يا عصب صورت است. درگيري هاي عصبي ديگر مثل گير افتادگي عصب مديان در مچ که سندرم تونل کارپ نيز ناميده مي شود به طور شايعي در ديابت ديده مي شود.
 کم کاري تيروئيد و نوار عصب
در کم کاري تيروئيد اختلالات زير ديده مي شود که نوار عصب به تشخيص آن ها کمک مي کند:
الف- گير افتادگي عصب مديان در مچ که سندرم تونل کارپ نيز ناميده مي شود و خود را به صورت خواب رفتگي و گز گز انگشتان نشان مي دهد.
ب- گير افتادگي عصب در مچ پا که به صورت درد پا يا درد پاشنه خود را نشان مي دهد و موارد زيادي به عنوان خار پاشنه درمان
مي شود که به درمان هاي مربوط به خار پاشنه پاسخ مناسبي نداده و بيمار مدت ها به خاطر درد سرگردان است.
ج-  درگيري عضلاني که به صورت ضعف عضله ديده مي شود.
 نوار عصب و عضله در ديسک گردن
به طور کلي نوار عصب و عضله براي تشخيص سطح عصب درگير و افتراق راديکولوپاتي گردني از التهاب شبکه عصبي گردن پايينافتادگي عصبي در قسمت ديگري از اندامهاي فوقاني انجام ميشود. قبلا در مورد علت انجام نوار عصب و عضله درد ديسک گردن و کمر مواردي ذکر شد. نوار عصب و عضله در تمام بيماران مبتلا به درگيري ريشه عصبي لازم نيست اما در تمام بيماراني که کانديد جراحي ميشوند بايد تأييد تشخيصي يا نوار عصب و  عضله داشته باشند. در افرادي که چند ديسک گردني دارند و لازم است در يک سطح بلوک عصبي با جراحي انجام شود نوار عصب و عضله سطح درگير را نشان ميدهد و شدت و حاد و مزمن بودن آن را نشان ميدهد. گاهي بيمار از درد راديکولار شکايت دارد ولي در عکس يافته ها با علائم باليني منطبق نيست در اين حالت نيز نوار عصب و عضله به تشخيص کمک ميکند.

منابع
[1]http://thenerve.blogfa.com
[2] http:// iranorthoped.ir/fa/news/226
[3] http://www.drraissi.ir/index.php?ToDo=ShowArticles&AID=9383
[4] http://www.drraissi.ir/index.php?ToDo=ShowArticles&AID=8731
[5] http://ncv.blogfa.com
[6] http://hrfateh.blogfa.com/post/56
[7] http://darmanedard.ir

5/5 (1 دیدگاه)

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گزارش ویژه‌ی این ماه

wfn_ads

گزارش های کوتاه ماهنامه

wfn_ads
ماهنامه مهندسی پزشکی

خوش آمدید

ورود

ثبت نام

بازیابی رمز عبور