آخرین خبر

نام نيکي گر بماند ز آدمي به کز او ماند سراي زرنگار

نویسنده: افسانه غفاري

 

دکتر حسين سيدي ازمديران شرکت ايران بهداشت و پيشکسوت عرصه  تجهيزات پزشکي است. در ادامه گفتگوهايمان با بزرگترها و پيشکسوتان عرصه تامين کالاهاي پزشکي اين بار توانستيم وي را در جمع خود داشته باشيم و از صحبت هاي دلنشين او بهره ببريم.
دکتر سيدي در گفتوگو با ماهنامه در باره بيوگرافي خود گفت: من در سال 1312 در مشهد متولد شدم. پس از اتمام تحصيلات ابتدايي و متوسطه در سال 1330 در کنکور سراسري دانشکده پزشکي دانشگاه تهران قبول و پذيرفته شدم و براي ادامه تحصيل در مهرماه همان سال به تهران آمدم. دانشکده پزشکي همانند ساير دانشکدهها در آن زمان هزينهبر نبود، براي تحصيل در رشته پزشکي و حتي دوران دبيرستان و قبل از آن هيچگونه هزينهاي پرداخت نکرديم. در آن دوران بسياري از دانشجويان علاوه بر تحصيل در رشته خود به موازات آن مايل بودند کسب درآمدي داشته باشند که هزينههاي جاري زندگي را پوشش دهند. در سنوات آخر سالهاي تحصيلي در دانشکده پزشکي، توسط يکي از دوستان خوبم به شرکت ايران بهداشت معرفي و مشغول به کار شدم. شرکت ايران بهداشت يک شرکت تجاري بود که در زمينههاي مختلف فعاليت داشت و در زمينه لوازم و تجهيزات پزشکي نيازمند افرادي بود که در اين رشته تبحر و اطلاعات لازم داشته باشند.
در آن زمان من عضو هيئت علمي بودم و تخصص من بيهوشي بود که همه روزه در اتاقهاي عمل بيمارستانهاي مختلف با لوازم جراحي و تجهيزات پزشکي سروکار داشتم. همچنين در تماس دايم با جراحان و اساتيد محترم پزشکي بودم. بنابراين براي شرکت يک عنصر مهم و مفيد تلقي ميشدم. آشنايي با ادوات پزشکي، استمرار ملاقات و مذاکره با جراحان  و پزشکان متخصص و عشق و علاقه به تامين نيازمنديهاي موجود نقطه عطفي بود براي گسترش واردات لوازم و تجهيزات پزشکي. از همان ابتدا نيز اراده و اهتمام شرکت بر اين بود که اين لوازم و تجهيزات از مرغوبترين و از بهترين کارخانجات سازنده آن فراهم شود واز ضمانت کافي و قبول تعهدات اخلاقي و قانوني براي نصب و راهاندازي و نگهداري و تامين لوازم و قطعات يدکي برخوردار باشد.
وي ادامه داد: به اين ترتيب واردات و توزيع لوازم و تجهيزات پزشکي از کارخانجات معروف و معتبر دنيا به تدريج توسعه يافت تا آنجا که شرکت قادر بود با نمايندگيهاي خوبي که در اختيار داشت کليه تجهيزات پزشکي مورد نياز يک بيمارستان را با تخصصهاي مختلف آن زمان فراهم کند. بسياري از پزشکان و موسسان پروژههاي بيمارستاني در آن زمان ترجيح ميدادند براي تدارک تجهيزات خوب با يک شرکت معتبر طرف قرارداد باشد و خوشبختانه اين شرکت واجد شرايط بود و پروژههاي بيمارستانهاي زيادي را در اين راستا به انجام رسانيد. از جمله بيمارستان قائم مشهد، بيمارستان شماره2 تامين اجتماعي، بيمارستان کرمان درمان، بيمارستان مدائن تهران، بيمارستان طوس، بيمارستان نجميه تهران و مراکز ديگر. لازم به ذکر است که در تجهيز اين مراکز دقت و مراقبت زيادي اعمال ميشد که وسيلهاي از قلم نيفتد و يا کالايي زياده بر نياز سفارش داده نشود. حتي لوازم و قطعات يدکي مورد نياز دستگاههاي مختلف پيشبيني و لحاظ ميشد و اين امر بعدها موجب سرافرازي شرکت و خشنودي و رضايت بسياري از مسئولان بيمارستانها و اتاقهاي عمل بود که ميتوانستند وسيله يدکي مورد نياز را به جاي مراجعه به بازار به سهولت از انبار بيمارستان تهيه کند.
در ادامه گفت وگو دکتر سيدي در خصوص نحوه پرداختهاي مراکز درماني به شرکتهاي تجهيزات پزشکي در آن روزگاران و مقايسه آن با وضعيت امروز اظهار داشت: متأسفانه امروز وضعيت پرداختيها بسيار بد شده است و دليل آن هم وجود رقابتهاي ناسالم بعضي از شرکتهاي تجهيزات پزشکي است. گاهي شرکتها براي جلب مشتري بيشتر، امتيازاتي را براي مشتريان در نظر مي گيرند که حتي خودشان هم از پس آن برنميآيند و شرکتهاي ديگر را هم دچار مشکل ميکنند.

واردات کالاي پزشکي
پروسه واردات کالاي پزشکي در آن روزگار سالهاي قبل از انقلاب مثل امروز سخت و دشوار نبود. کافي بود پروفرمايي تهيه و اعتباري براي آن در بانک گشايش ميشد و کالا وارد کشور مي شد. واردات لوازم و تجهيزات پزشکي نيازي به اخذ مجوز از مراکز بازرگاني و وزارت بهداشت نداشت و دفتر تجهيزات با مشکلات و مسايل نفسگير امروزي وجود خارجي نداشت. کالاي پزشکي همانند ساير کالاهاي تجاري با رعايت تعرفه و پرداخت حقوق و عوارض از گمرک ترخيص مي شد. با اين وجود عليرغم سهولت واردات، شرکت ايران بهداشت از همان ابتدا علاقه وافري داشت که مرغوبترين کالاي پزشکي را از منابع توليد آن تهيه و وارد کشور کند و جاي خوشوقتي و مباهات است که با گذشت بيش از چهل سال هنوز اقلامي از واردات و سفارشات آن موقع شرکت ايران بهداشت (عمدتا تختهاي عمل جراحي) در بيمارستانهاي کشور سالم و استوار است و به خوبي مورد استفاده قرار دارند.

قيمت گذاري
به گفته دکتر سيدي از همان ابتدا سعي و سياست شرکت ايران بهداشت  بر اين بود که نازلترين قيمت قانوني در قيمتگذاري کالاي وارداتي اعمال شود. وي در اين باره گفت: بعدها که اداره بررسي قيمت وزارت بازرگاني در قيمت گذاري اقلام پزشکي مداخله و نظارت کرد فاکتورهاي صادره همه شرکتها از طرف ماموران و مسئولان امر بررسي ميشد. به ياد ندارم که حتي يک مورد در خلال اين سنوات، تخلف ومغايرتي کشف و گزارش شده باشد. لازم به ذکر است تخلف از قيمتهاي مصوبه اداره بررسي قيمت، مستلزم جريمه سنگين بود که خوشبختانه هيچگاه به اين شرکت تعلق نگرفت.
مشارکت در مباحث علمي و آموزشي
رعايت اصول امانت و صحت عمل در سنوات گذشته که سرلوحه سياست کاري شرکت ايران بهداشت بوده بالاخره به ثمر نشست. دکتر سيدي در اين باره گفت: ما خدا را شاکريم که اين شرکت امروز با سرافرازي در جامعه پزشکي حضور داشته و بيش از پيش در خدمت بيماران و مراکز پزشکي کشور فعاليت دارد. امروزه شرکت ايران بهداشت با پرسنل ورزيده و صديق آگاه به موازات فعاليتهاي اقتصادي بر روي مباحث آموزشي و مشارکت در کنگرههاي پزشکي داخلي و خارجي تمرکز کرده و اگر حمل بر خودستايي نباشد شرکتهايي نظير شرکت ما سهم بزرگي در زمينه آموزش تازههاي پزشکي در کشور دارند. در اين فرصت و در همين زمينه امروز شرکت ايران بهداشت با افتخار اعلام ميدارد که اسپانسر برگزاري کنگره بين المللي قلب در شيراز است که در ارديبهشت ماه سال 1394 برگزار ميشود.

اداره کل تجهيزات پزشکي
طيف گسترده وسايل و تجهيزات پزشکي امروز قابل مقايسه با سنوات قبل نيست. براي مثال اگر يک پزشک متخصص قلب امورات مطب را با يک گوشي و فشار خون و يک دستگاه نگاتوسکوپ ديواري اداره ميکرد امروز دستگاههاي مفصل و گران قيمتي نظير تست ورزش، اکوکارديوگرافي و الکتروکارديوگرافي و هولتر از وسايل ضروري مورد نياز براي بررسي و معاينه بيمار به حساب ميآيد.
به گفته دکتر سيدي در تمام تخصصهاي پزشکي به همين منوال ابزار مورد نياز براي معاينه و هم براي درمان و جراحي بيماران بسيار متنوع و گسترده است. بررسي و انتخاب هر يک از اين وسايل مستلزم اطلاعات فني و تجارب عملي بوده و به هر صورت کاري بس دشوار و پراهميت است. در اينجا نقش مهم اداره کل تجهيزات پزشکي نمودار ميشود که به خوبي مبادي ورود کالاي پزشکي را تحت کنترل دارد. اين مهم، هم به نفع پزشک و هم به نفع بيماران است. وي افزود: تصور کنيد اگر کنترلهاي کيفي اداره کل تجهيزات براي واردات لوازم پزشکي نبود چه بسيار ادوات و کالاي پزشکي به خصوص کالاي حياتي بي کيفيت (نظير پيس ميکر، ICD و استنت، دريچه قلب و همه نظاير آن که در بدن بيمار کار گذاشته ميشوند) به دست سودجويان فرصتطلب به سهولت وارد اين مملکت شده و مصرف آن به مراکز پزشکي تحميل ميشد و اين مصيبتي بزرگ هم براي بيماران و هم براي پزشکان بود.
دکتر سيدي خاطر نشان ساخت: با عنايت به اصل حرمت و حراست از منافع بيماران اعتقاد دارم دفتر تجهيزات و اداره کل تجهيزات پزشکي براي کنترل واردات کالاي پزشکي ضرورتي است انکارناپذير و اميد دارم که پارهاي از معضلات في مابين شرکتهاي واردکننده و کارشناسان دفتر تجهيزات که بعضا روي ميدهد برطرف شود.
ناگفته نماند که کارشناسان شرکتهاي بزرگ پزشکي هر کدام در رشته خود همانند اساتيدي هستند که اطلاعات ذي قيمت و مشخصات و جزييات هر کدام از وسايل را از منابع مرتبط جمعآوري کرده و اين اطلاعات ارزشمند را هم به پزشکان و هم به کارشناسان دفتر تجهيزات منتقل ميکنند. اين بخش مهمي از دانش پزشکي و اطلاعات به روز علمي است که در اختيار علاقمندان و از جمله کارشناسان اداره کل تجهيزات پزشکي قرار ميگيرد.
همدلي هاي گذشته ديگر وجود ندارد…
دکتر سيدي با اظهار گله از بيوفايي ياران و همکاران قديمي ادامه داد: روزگار تغيير کرده است. ما اعضاي قديمي صنف تجهيزات پزشکي ديگر مانند سابق همديگر را نميبينيم و از حال و روز همديگر خبر نداريم. همانطور که ميدانيد ما همواره مسايل و مشکلات بيشماري را در ارتباط با واردات کالاي پزشکي در وزارت بهداشت داريم ولي متاسفانه همه در يک جهت و يک سو نيستند و هرکدام از شرکتها سازي ميزنند. به همين جهت فعاليتها و اعتراضات شرکتها عملا راندماني در بر ندارد. ولي در گذشته وضعيت به اين صورت نبود و ما همواره گردهماييهايي را با مسئولان، برگزار کرده و حتي در خصوص قيمتگذاري کالا با مسئولان اداره بررسي قيمت جلسات متعدد داشتيم و آنها به پيشنهادات و نظريات ما بها ميدادند.
دکتر سيدي در بخش ديگري از اين گفتوگو در خصوص زندگي شخصي خود اظهار داشت: من يک پسر دارم که از همان ابتداي تحصيلات خود به خارج از کشور رفت و در حال حاضر در آلمان ازدواج کرده و زندگي ميکند. يک دختر هم دارم که ازدواج کرده و در تهران زندگي ميکند، يک نوه هم دارم که مشغول درس خواندن است.
در پايان  بايد اذعان کنم که در طول عمر کاري خودمان با همه کژيها و سستيها همواره تلاش کرديم با صداقت و امانت به بيماران و پزشکان کشورمان خدمترساني کنيم. همچنين سعي کرديم که اعتماد و رضايت مراکز پزشکي و دستگاههاي مرتبط با آن را کسب کنيم و اکنون که ميبينم و ميشنوم قضاوت جامعه پزشکي در خصوص عملکرد اين شرکت خوب و رضايتبخش بوده است ما به اجر خود رسيدهايم.

خاطره اي تلخ و شيرين
اين خاطره مربوط مي شود به سال هاي قبل از انقلاب در يكي از روزهاي گرم تابستان كه دوستان و فاميل در شهرستان دور هم بوديم، بچه ها وبعضا بزرگترها در استخر شنا مي كردند و طبعا سر وصداي زيادي بود. من و برخي از دوستان قديمي كه از سال هاي اول دبستان همكلاسي بوديم به منزله فاميل و نزديكتر از فاميل با هم معاشرت خانوادگي داشتيم و بچههايمان بهترين دوستان همديگر بودند.
دور محوطه استخر كه در باغي مصفا در رامسر داير شده بود حفاظ و نرده آهني كوتاهي كشيده بودند كه نوك هاي سرنيزه اي داشت و مجموعه به پايه هاي آهن چراغهاي دور استخر متصل بود. ناگهان در بين صدا و خنده بچه ها جيغ هاي ممتدي شنيدم كه حكايت از يك رويداد تلخ بود. پسر من كه دست خيس خود رابه يكي از ستون هاي چراغ برق دور استخر تكيه داده بود به خاطر اتصالي كه داشت دچار برق گرفتگي شده و به همان ستون چسبيده بود و بچه هاي ديگر نمي توانستند اورا جدا كنند و جيغ ميزدند. من كه متوجه قضايا شدم به سرعت خود را به محل حادثه رساندم با يك حوله  خشك او را گرفته و از ستون جدا كردم اورا بلافاصله در همان محل روي زمين خواباندم. نفس نميكشيد ….نبض هم نداشت. باكمك دوستان بلافاصله تنفس مصنوعي دهان به دهان و همزمان ماساژ قلب با وارد كردن ضربه هاي متوالي 60بار در دقيقه روي قفسه سينه را شروع كردم. در چنين مواقعي مهم اين است كه زمان از دست نرود. سلولهاي مغزي فقط تا سه دقيقه مي توانند در مقابل عدم گردش خون و نرسيدن اكسيژن دوام بياورند. به تدريج نبض تند و ضعيفي در او پيدا  و اميد زندگي پديدار شد كه من ديگر توانستم نفس راحتي بكشم. در واقع من هم  با او مردم و زنده شدم. سپس اورا با كمك دوستان به سايه منتقل كرديم. کمي بعد تنفس برقرار شد و زندگي دوباره به او هديه شد. خوشبختانه مادرش كه در ساختمان بود متوجه اين رويداد نشد. البته پاي پسرم نيز در قسمت ران به نرده هاي نوك تيز خورده و خونريزي داشت كه همانجا ترميم شد.
نکته مهم در اين رويداد حفظ آرامش، خونسردي، از دست ندادن زمان و اجتناب از عمل اشتباه بود. في المثل اگر در مورد اين رويداد به توصيه بعضي از دوستان اورا به بيمارستان مي برديم، به طور قطع در طول مسير زنده نمي ماند. اين حادثه يك خاطره هم تلخ و هم از جهاتي شيرين در زندگي من بود كه براي شما خوانندگان ماهنامه بيان كردم.

 

 

0/5 (0 دیدگاه)

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گزارش ویژه‌ی این ماه

wfn_ads

گزارش های کوتاه ماهنامه

wfn_ads
ماهنامه مهندسی پزشکی

خوش آمدید

ورود

ثبت نام

بازیابی رمز عبور