آخرین خبر

موسيقي درماني جهت بهبود عملکرد درمان

نویسنده: دکتر سرور بهبهاني، مهندس محمد كريمي مريداني؛ دانشجوي دكتري مهندسي پزشكي (بيوالكتريك)، دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيق

 

موسيقي درماني عبارتست از کاربرد موسيقي براي القاءآرامش، تسريع روند بهبود بيماري ها، بهبود عملكرد ذهني و ايجاد سلامتي. افراد تحت درمان با موسيقي، به وسيلة راهنماييهاي يك فرد متخصص كه در اين زمينه آموزش ديده يا زيرنظر يك موسيقي درمانگر داراي مجوز فعاليت، به موسيقي هاي خاصي گوش مي دهند و يا موزيك هايي را براي خود ميسازند. موسيقي درماني يكي از درمان هاي هنري خلاق درمان هاي بيانگر احساسات است.
از موسيقي درماني ميتوان به تنهايي و يا همراه با درمان هاي ديگر استفاده کرد. موسيقي درمانگرها با تمام سطوح سني از اطفال كم سن و سال گرفته تا افراد مسن كار ميكنند. اين افراد در مراكز مختلفي همانند مدارس، مطب هاي خصوصي، خانه هاي سالمندان، بيمارستان ها و مراكز روانپزشكي مشغول به فعاليتند.

تاريخچه موسيقي درماني
قدمت درمان با استفاده از موسيقي تقريبا به قدمت تمدن بشري است. فيلسوف هاي يونان باستان همانند سرخپوستان آمريكاي شمالي عقيده داشتند كه موسيقي قادر به تسريع روند بهبود بيماري ها است. در ايالات متحده آمريكا در طي سال هاي جنگ جهاني دوم براي نخستين بار از موسيقي درماني به عنوان يك درمان رسمي در بيمارستان هاي نظامي اين كشور استفاده شد تا به سربازاني كه در جريان اين جنگ دچار نقص عضو و ناتواني شده بودند كمك شود.
براي نخستين بار طي دهه 40 ميلادي به موسيقي درمانگرها مدارك رسمي اعطا شد و در طي دهه 50 نيز انجمن موسيقي درماني آمريكا تأسيس و بنيانگذاري شد.

نحوه تاثير موسيقي درماني
اغلب مردم هنگام شنيدن يك موسيقي، نوعي واكنش اتونوميک (Autonomic Response) را تجربه مي کنند. مثلا هنگام شنيدن يك موسيقي پر تپش، احساس پر انرژي بودن کرده و هنگام شنيدن يك قطعه آرام و كلاسيك، احساس آرامش و سبكي دارند. موسيقي درماني ارتباط متعادلي ميان موسيقي و خلق و خو برقرار مي کند. مطالعات علمي نيز نشان داده است كه موسيقي بر عملكردهاي فيزيولوژيك نظير تنفس و ضربان قلب و فشارخون تأثير دارد. براي مثال همان طور که ميزان هورمون كورتيزول هنگام بروز استرس بالا مي رود، ميزان آزادسازي اندورفين ها نيز توسط موسيقي افزايش مييابد (اندورفين ها هورمون هاي طبيعي هستند كه در بدن انسان موجب نشاط و سرخوشي و کاهش درد مي شوند).
موسيقي درمانگرها معمولا از موسيقي براي ايجاد ارتباط استفاده ميكنند. به دليل اين كه موسيقي داراي گوشهها، ضربهها و ملودي است، ميتوان آنرا نوعي زبان دانست و از آن براي برقراري ارتباط استفاده کرد. بنابراين ميتوان براي بيماراني كه داراي اختلالات ذهني و جسمي هستند، از موسيقي درماني استفاده كرد تا بتوانند احساسات خود را بيان كنند.
موسيقي درماني قادر است به افراد درونگرا كمك کند تا به شخصيتي برونگرا تبديل شوند و به بيماران اوتيستيك(درخود مانده) و اسكيزوفرن (دچار جنون جواني) هم براي كاهش گوشهگيري كمك کند. موسيقي درماني براي بيماران مبتلا به سكته مغزي و اختلالات نورولوژيك ديگر نيز ميتواند موثر واقع شود. وقتي اينگونه بيماران به موسيقيهاي ريتميك گوش مي دهند، به طور همزمان حركات عضلات آن ها بيشتر و بهتر مي شود. هر چه اين حركات هماهنگتر و موزونتر شوند، مهارت هاي حركتي آنها نيز به نوبه خود بهبود خواهد يافت و اگر موسيقي داراي ريتم آرام و داراي کيفيت آرامش بخش باشد، پاسخ آن ها نيز رسيدن به آرامش روحي و جسمي خواهد بود.
موسيقي درماني قادر است افكار و احساسات و تجارب منفي را از بيماران دور کند. به عنوان مثال درد ناشي از اعمال جراحي و دندانپزشكي و … با موسيقي درماني كاهش مييابد.

نحوه تشکيل جلسات موسيقي درماني
چون موسيقي درماني براي موارد مختلف قابل استفاده بوده و تعداد زيادي از بيماران را در برميگيرد، برنامههاي درماني و دورههاي آن براي موارد مختلف، با يكديگر متفاوت است. اگر در مورد يك بيماري يا وضعيت خاصي با يك موسيقي درمانگر مشورت کنيد، وي ابتدا در مورد علائم بيماري و نيازهايتان صحبت خواهد نمود و در عين حال ميزان سلامت جسمي، عاطفي و اجتماعي شما مانند تواناييهاي ارتباطي و مهارتهاي ذهني شما را مورد ارزيابي قرار خواهد داد. هم خود فرد و هم درمانگر در انتخاب نوع موسيقي براي درمان موردنظر، با توجه به نيازها و سليقه فرد، موثر خواهند بود. شما ميتوانيد موسيقي مورد علاقهتان را از موسيقي كلاسيك گرفته تا جاز و … انتخاب نماييد. براي انجام موسيقي درماني، نيازي به تجربه قبلي يا توانايي موسيقيايي خاص وجود ندارد. گاهي موسيقي درماني به صورت گروهي انجام ميگيرد، بدين ترتيب كه از شما خواسته ميشود تا در يك گروه با بيماراني كه بيماري مشابه شما را دارند، به اجراي موسيقي بپردازيد يا به عنوان عضوي از اين گروه، به موسيقي گوش داده و آرامش را تجربه كنيد.
اگر براي جراحي يا وضع حمل در بيمارستان بستري هستيد، موسيقي درماني ميتواند به شكل گوش دادن به موسيقي يا آوازهاي دلخواهتان براي كسب آرامش و كاهش درد ناشي از عمل جراحي باشد.

کاربردهاي موسيقي درماني
مطالعات و تحقيقات مختلف نشان دادهاند كه موسيقي درماني در پيشبرد آرامش، كاهش اضطراب و استرس و درمان افسردگي موثر است. مطالعه بر روي بيماراني كه به دلايل مختلف مثل سوختگي، بيماريهاي قلبي، ديابت و سرطان در بيمارستان بستري بودهاند، نشان داده است كه موسيقي درماني به بيماراني كه از اختلالات و مشكلات عاطفي و احساسي رنج ميبرند، اجازه
مي دهد تا بتوانند تغييرات مثبت ذهني و خلقي در خود ايجاد نموده و در عين حال توانايي حل مشكلات را بدست آورند. در عين حال موسيقي درماني در بيماران بستري در انستيتوي سلامت رواني هم بسيار موثر بوده است.
موسيقي درماني به عنوان درمان مكمل براي توانبخشي بيماران باعث تقويت سطوح ارتباطي و هماهنگي جسمي شده و در افراد داراي اختلالات نورولوژيك و اختلالات گفتاري كه دچار مشكلات روحي و جسمي نيز هستند، باعث بهبود عملكردهاي ذهني و جسمي مي شود. موسيقي درماني در مراقبت از نوزادان،حتي نوزادان نارس موثر و مفيد بوده و براي اطفال و نوزادان تحت مراقبت هاي پزشكي يا اعمال جراحي نيز بسيار قابل استفاده است. اين درمان در اطفالي كه دچار ناتواناييهاي يادگيري يا اختلالات گفتاري و شنوايي هستند نيز ممكن است بسيار مفيد واقع شود.
موسيقي درماني ميتواند نياز به دارو درماني را در حين زايمان كاهش داده و به عنوان عامل مكمل در كنار بيهوشي در جريان اعمال جراحي و دندانپزشكي مورد استفاده قرار گيرد. موسيقي درماني را جهت كاهش دردهاي مزمن هم ميتوان به كار برد.
موسيقي درماني ميتواند كيفيت زندگي را در افراد مبتلا به بيماري هاي بسيار شديد و جدي كه در مراحل نهايي بيماري قرار دارند بهبود بخشيده و موجب بهتر شدن سطح سلامت و بالابردن كيفيت زندگي در آنها شود. از موسيقي درماني براي تكميل درمان بيماران مبتلا به ايدز، سكتههاي مغزي، پاركينسون، سرطان و آلزايمر و ساير انواع فراموشيها مي توان استفاده کرد.
با توجه به وسعت عملكرد موسيقي درماني، نياز به انجام تحقيقات رسمي براي تعيين تعداد افرادي از جامعه كه ميتوانند براي درمان بيماري هايشان از موسيقي درماني كمك بگيرند، احساس ميشود.

نحوه انتخاب موسيقي درمانگر
موسيقي درمانگرها به صورت خصوصي يا همراه با روانپزشكان و روانشناسان و به عنوان عضوي از گروه مشاوران توانبخشي فعاليت مي کنند و در حال حاضر حدود 5000 درمانگر از اين نوع، در ايالات متحده آمريكا مشغول به فعاليتند. براي انتخاب درمانگر در اين کشور، به افراد توصيه مي شود مطمئن شوند كه وي حتما دوره موسيقي درماني را در كالج يا دانشگاه طي كرده باشد همچنين بايد مدارك ثبت شدهاي از مراكز تأييد كننده موسيقي درمانگرها (MT-BC) يا مراكز ثبت ملي موسيقي درمانگرها (RMT) ، مراكز تأييد موسيقي درمانگرها (CMT) و يا مراكز پيشرفته تأييد موسيقي درمانگرها (ACMT) داشته باشد. به هر حال قبل از انتخاب يك موسيقي درمانگر سعي كنيد با چند درمانگر صحبت كرده تا بهترين آن ها را انتخاب کنيد.
موسيقي درماني براي تمام افراد مناسب نيست. برخي از افراد ممكن است با اين نوع درمان احساس اضطراب و برافروختگي بيشتري کنند و بعضي هم ممكن است اصلا به اين درمان ها پاسخ ندهند. اگر شما يك نشانه يا علامت خاصي داريد و تمايل داريد كه با موسيقي درماني معالجه شويد، ابتدا با پزشك خود مشورت کنيد تا وجود هرگونه مشكل پزشكي زمينهاي خطرناك و جدي را در شما رد نمايد.

اهداف موسيقي درماني
به طور كلي اهداف درماني اين
پژوهش هاي موسيقايي را مي توان در هشت محور عمده خلاصه كرد:
 پيشگيري، آموزش و يادگيري
كاهش دردهاي گوناگون پزشكي و دندان پزشكي
كاهش تنش ها و نگراني هاي ناشي از جراحي
آسيب ها و بيماري ها
توان بخشي بعد از جراحي آسيب ها و تصادفات
كاهش خستگي حاصل از تنوس هاي عضلاني
(گرفتگي هاي عضلاني) و كاركرد ماهيچه
كاهش عوارض جانبي دارو ها
كاهش مدت استفاده از دارو ها
كاهش طول مدت درمان و بستري بودن
علاوه بر تاثيرات درماني يادشده موسيقي مي تواند براي ارتقاي برخي از فاكتورهاي رفتاري در افراد سالم موثر واقع شود. مثلا در صنعت از دوش موسيقي براي افزايش بازده توليد و آرامش رواني كاركنان استفاده مي شود. تاثيرات انواع موسيقي بر فرايندهاي حافظه يادگيري، دقت، ادراكات حسي، سيستم اعصاب حركتي و نمونه هايي از اين مقوله اند. پژوهش هاي انجام شده درباره حس آميزي رابطه متقابل تاثيرات رواني برخي از نت ها و گام هاي موسيقي را با رنگ هاي مختلف آشكار مي سازد. مثلا روان پزشكان رنگ قرمز را به گام دوماژور و رنگ سبز مايل به آبي را به گام لاماژور نسبت داده اند.
موسيقي در زمينه شناخت و كمك به رفع مشكلات رفتاري نيز كاربرد فراواني دارد و اين تغييرات رفتاري خاصه در سنين رشد و كودكي حائز اهميت است. علت اين تاثير گذاري اين است كه هنر به طور كلي و در اين جا موسيقي با توجه به بار عاطفي آن به عنوان نوعي وسيله تخليه رواني به كار برده مي شود و كودكاني كه دچار تنش و فشار رواني هستند با برون فكني فشارها و هيجانات از طريق موسيقي، به حد مطلوب هيجان و آرامش دست مي يابند. به استثناي مواردي كه مشكل كودك ريشه جسمي يا ارگانيك (اندامي) دارد تاثير موسيقي در رفتار كودك در مقايسه با ساير شيوه هاي ديگر از جمله دارو درماني موفق تر بوده و بيش از هر روش ديگري در تعديل رفتارهاي كودك موثر است اگر چه در مورد نقص هاي ارگانيك نيز نقش موسيقي را نبايد از نظر دور داشت. مهم ترين ويژگي ارتباطي موسيقي جنبه غير كلامي آن است كه مي تواند در درمان اهميت اساسي داشته باشد. موسيقي واسطه با ارزشي براي ايجاد ارتباط مجدد با واقعيت در مورد افرادي است كه از واقعيت و اجتماع بريده اند (بيماران اسكيزوفرني). موسيقي، نوعي محرك احساسي قوي و تجربه اي چند حسي است: تحريك شنوايي از طريق اصواتي كه شنيده مي شوند تحريك لمسي از طريق ارتعاشاتي كه قابل احساس هستند و نيز تحريك بينايي توسط اجراي زنده آن. مثلا كسب موفقيت در فعاليت هاي موسيقايي مي تواند احساس ارزش فردي را تقويت كند. به علاوه موسيقي به عنوان انتقال دهنده اطلاعات انتقال دهنده تقويت كننده ها و زمينه اي براي يادگيري و انعكاس مهارت ها نيز مي تواند مورد استفاده قرار گيرد.

مهارت هاي لازم
بررسي علمي هر پديده در جهان منوط به شناخت اجزاي عناصر تشكيل دهنده و نسبت هاي لازم و متعادل در ميان آن ها و نيز بررسي طرز قرار گرفتن هر يك از اجزا و نسبت روابط و وظايف آن ها با يكديگر است. در مبحث موسيقي درماني كه دو جنبه موسيقايي و پزشكي درآن مطرح است داشتن اطلاعاتي جامع براي درك و دريافت موسيقي روان شناسي موسيقي، تئوري موسيقي، تاريخ موسيقي و همچنين شناخت دقيق جوانب مختلف جسمي و رواني انسان از ديدگاه علوم فيزيولوژي (كاركرد صحيح اجزاي بدن) و پاتولوژي (آسيب شناسي) براي «موسيقي درمانگر » الزامي است. علاقه و اشتياق به كار و پذيرش مسئوليت حرفه اي از تعهد نسبت به اين رشته احترام به حقوق درمان جويان و داشتن روحيه تحقيق از ويژگي هاي مهم يك «موسيقي درمانگر» است. بنابراين او بايد مهارت هاي تكنيكي و تفسيري پيشرفته را حداقل در يك وسيله اجراي موسيقي بداند و در توسعه و گسترش روابط بين افراد از طريق فعاليت هاي موسيقايي مهارت كامل داشته باشد. از طرفي چون ريشه و پايه تمام بحث هاي روان شناسي به نوعي به مغز و اعصاب مربوط مي شود و با توجه به اين كه فرايند درك موسيقي در مغز انسان صورت مي گيرد ضرورت بحث عصب شناختي پيرامون موسيقي آشكارتر مي شود. موسيقي مي تواند از طريق ايجاد تحريكاتي در قسمت هاي مختلف سيستم عصبي به طور وسيعي بر بسياري از اعضا و اندام هاي انسان از نظر ادراكات حسي و كاركردهاي عملي موثر واقع شود و باعث پويش جسم و روان انسان در حالت سلامتي و بيماري شود.

تكنيك ها و روش هاي موسيقي درماني
شنيدن موسيقي به طور غير فعال

در اين روش بيشتر بيماران موسيقي دلخواه و انتخابي خود را مي شنوند و در مواردي مي توانند از هدفون استفاده كنند و اجازه دارند صداي ضبط را كنترل و نوار را دستكاري كنند. كاهش درد اضطراب و استرس ناشي از بيماري و استفاده كمتر از داروهاي بي حسي و يا كاهش عوارض جانبي داروها و در نهايت كوتاه كردن مدت استفاده از دارو و بستري شدن، از هدف هاي عمده درماني در اين روش است. انتخاب موسيقي مورد علاقه بيمار بر اساس تجربيات، روحيات، منش و خلق و خوي وي معمولا با برانگيخته شدن خاطراتي همراه خواهد بود كه قبلا تجربه شده و تهييج اين خاطرات خود موجب تحريكاتي هيجاني در سطح سيستم هاي خود آگاه و ناخود آگاه عصبي و مغزي مي شود و پي آمدهاي مختلفي را بر جاي خواهد گذاشت كه بايد توسط متخصص اين رشته يعني «موسيقي درمانگر» تا رسيدن به هدف نهايي پيگيري و كنترل شود و تداوم داشته باشد.

همكاري فعال در فعاليت هاي موسيقايي
در اين روش بيماران براي هماهنگي هاي عضلاني و تنفسي به انجام تمرينات مناسب ريتميك مي پردازند و از موسيقي براي حركات بدني، خواندن و نواختن استفاده مي كنند. مثلا سازهاي بادي براي افزايش گنجايش شش ها مورد استفاده قرار مي گيرند. در اين روش از ريتم و سبك موسيقي مناسب با نيازهاي بيماران استفاده مي شود. هدف هاي عمده درماني كه از اين روش حاصل شده عبارتند از : كاهش درد همراه با حركات ريتميك، افزايش توانايي هاي حركتي، افزايش قدرت و مدت حركت در نارسايي هاي عضلاني، افزايش گنجايش تنفسي و نمونه هاي متعدد ديگر.

موسيقي و مشاوره
در اين روش از موسيقي براي بحث و گفت و گو و
ياد آوري خاطرات بيماران به منظور افزايش مكالمه مثبت و ارتباط نزديك با يكديگر استفاده شده است. ترغيب بيشتر بيماران به شروع گفت و گو و بحث هاي موسيقايي و سخن گفتن پيرامون هر چيزي جز بيماري بر تحمل و سازگاري بيماران با شرايط بيمارستاني مي افزايد. هدف عمده اين روش كاهش
استرس ها، نگراني ها، ترس هاي ناشي از بيماري و جراحي و افزايش ارتباطات بين فردي و ايجاد آرامش و اميدواري در بيماران است.

موسيقي و رشد
در اين روش عمدتاٌ از موسيقي به عنوان محركي تقويت كننده استفاده مي شود و با آن افراد مختلف مخصوصا كودكان را به انجام تمرينات موزيكال ترغيب مي كنند كه به تقويت رفتارهاي خاص خودياري و يادگيري مي انجامد. هدف عمده اين روش افزايش يادگيري و توان بخشي بيماران و جلوگيري از واپس روي هاي رشدي است.

موسيقي و محرك
در اين روش موسيقي براي تقويت حواس بينايي، لامسه و شنوايي به كار مي رود و غالبا با فعاليت هاي خوشايندي همراه مي شود و تحريك هاي شنوايي و لامسه را فراهم مي كند. در مواردي نيز در اين روش از نمايش براي هدايت تصوير و تخيل بيماران استفاده شده است. اين روش ضمن داشتن كارايي در درمان بيماراني كه دچار نقيصه هاي حسي و حركتي هستند تاثير بارزي در كاهش افسردگي و اضطراب معلولان دارد.

موسيقي و بازخورد زيستي
در اين روش از موسيقي براي تقويت پاسخ هاي فيزيولوژيك استفاده مي كنند و موسيقي را بازخوردهاي زيستي بيماران همراه مي نمايند و پاسخ هاي مطلوب را در آنان افزايش مي دهند و به اين ترتيب از ناراحتي هاي فيزيولوژيك مي كاهند. براي مثال موسيقي را همراه با تنفس ريتميك عميق و يا حركات سيبك سازه در كاهش فشار خون، تنش هاي عضلاني، تشنج هاي صرعي و دردهاي ميگرني به كار گرفته اند.

بررسي تأثير موسيقي ملايم بر بيماران صدمات مغزي در بخش هاي مراقبت ويژه
موسيقي درماني روشي است که در آن موسيقي اثرات خود را از طريق هماهنگي
ريتم هاي مختلف بدن اعمال کرده و تنظيم و تعديل پاسخ هاي فيزيولوژيکي را به روش هاي مختلف انجام مي دهد. موسيقي اثرات آرام بخش و ضد اضطراب دارد، با اين وجود، شواهد در مورد شاخص هاي فيزيولوژي ناسازگار است.
شايع ترين علت مرگ ناشي از تروما را در ايالات متحده، آسيب ديدگي هاي سر به خود اختصاص مي دهد. ساليانه حدود 4/1 ميليون نفر به دليل آسيب ديدگي هاي سر تحت درمان قرار مي گيرند. در حال حاضر در آمريکا 5 ميليون نفر با ناتواني هاي ناشي از صدمات مغزي به دليل وارد آمدن ضربه وجود دارند.
در ايران نيز آمار ميزان مرگ بالاست به طوري که تصادفات در حال حاضر دومين علت مرگ در ايران محسوب مي شوند که طبق گزارش وزارت بهداشت 25000 نفر در سال 1388 به علت حوادث ترافيکي فوت شده اند.
پيشرفت هاي اخير علوم پزشکي و بهبود خدمات مراقبتي باعث افزايش آمار زنده ماندن مصدومان از اين صدمات شده اما اين پيشرفت ها برگشت بيماران را به طور کامل به وضعيت قبل از بيماري تضمين نکرده است.
همين امر موجب بستري شدن بيماران به مدت طولاني در بخش هاي آي سي يو شده است. از طرفي بستري شدن يک عامل تنش زا است. بيماراني که در بخش هاي ويژه بستري مي شوند با تنش زاهاي زيادي مواجه مي شوند. تخمين زده مي شود که 30 تا 70 درصد بيماران، تنش فيزيولوژيک شديد را تجربه مي کنند. وقتي فرد با تهديد ناشي از بيماري، تروما يا تنش رواني مواجه مي شود تغييرات فيزيولوژيک در او رخ مي دهد. متعاقب ايجاد تنش معمولاً تعداد ضربان قلب بالا مي رود و احتمال بروز آريتمي زياد مي شود. تعدادي از پاسخ هاي فيزيولوژيک که مکررا نسبت به تنش مشاهده مي شوند، شامل افزايش سرعت متابوليک و در نتيجه افزايش دماي بدن، افزايش برونده و قدرت انقباضي قلب وبه دنبال آن افزايش فشارخون، سرعت ضربان قلب و تعداد تنفس است. افزايش فشارخون سيستوليک بيشتر از 140 ميلي متر جيوه که در اثر تنش ايجاد مي شود، همراه با کاهش فشار نبض دليل بر افزايش شديد مقاومت عروق محيطي و احتمال پارگي عروق مغز و خطر سکته مغزي را به همراه دارد. با توجه به اين که علايم حياتي بيماران دچار آسيب ديدگي هاي سر دچار تغيير
مي شود و اين تغييرات زندگي بيمار را تهديد مي کند و از طرفي کنترل وضعيت هموديناميک توسط پرستاران نيز يک عمل روتين در بخش هاي مراقبت ويژه بوده که اطلاعات فوري و قابل دسترسي را در مورد عملکرد قلبي عروقي بيمار فراهم کرده و امکان پاسخ فوري و درمان مشکلات حاد و بالقوه را فراهم مي آورد، لذا بايستي مورد بررسي و پايش دقيق قرار گيرد.
در حال حاضر به منظور کنترل تنش بيماران در بخش هاي مراقبت ويژه، به طور گسترده از داروها مانند داروهاي آرام بخش و مسکن ها استفاده مي شود. اين داروها گران بوده و داراي عوارض زيادي از جمله تضعيف سيستم تنفسي و حتي مرگ هستند. برخي تحقيق ها نشان داده اند که استفاده مداوم ازداروهاي آرامبخش، جدا شدن بيماران را از دستگاه تهويه مکانيکي به تأخير انداخته و منجر به افزايش هزينه هاي مراقبت بيماران شده است.
امروزه تأکيد زيادي بر استفاده از درمان هاي مکمل در سيستم بهداشتي مي شود به طوري که درمان هاي مکمل را به عنوان يک عامل رواني با هدف ايجاد آرامش در موقعيت هاي تنش زا نام مي برند. يکي از درمان هاي مکمل موسيقي درماني است. موسيقي وسيله اي مناسب براي مداخله درماني پرستاري بوده و يک ابزار ارزان و غير تهاجمي است که پرستار مي تواند در کنار ساير مراقبت هاي پرستاري به راحتي اجرا کند.
تحقيق هاي فراواني در مورد موسيقي درماني انجام شده است. نتايج اين تحقيق ها بر کاهش اضطراب و ايجاد حالت آرامبخش توافق داشته، اما با اين وجود، شواهد با توجه به اثرات ضد اضطراب موسيقي آرامبخش، بر شاخص هاي فيزيولوژيک مانند ضربان قلب، تنفس و فشارخون ناسازگار است. «چلان» در مورد تأثير موسيقي آرامسازي بر اضطراب و تن آرامي در بيماران تحت تهويه مکانيکي نشان مي دهد که ميزان اضطراب، تعداد تنفس و ضربان قلب کاهش يافته است. نتايج تحقيق همکاران که با هدف بررسي تأثير موسيقي آرام بخش بر شاخص هاي فيزيولوژيک و اضطراب بيماران تحت تهويه مکانيکي انجام دادند نشان داد که موسيقي باعث کاهش فشارخون، تعداد نبض و تنفس شده است. اين در حالي است که بوج و همکاران در تحقيق خود که با هدف بررسي تأثير موسيقي آرامسازي بر شاخص هاي فيزيولوژيک و آرامسازي در بيماران تحت تهويه مکانيکي انجام دادند، به اين نتيجه رسيدند که موسيقي بر آرامسازي بيماران اثر معني دار داشته اما بر شاخص هاي فيزيولوژيک (فشارخون سيستوليک و دياستوليک، تعداد تنفس و ضربان قلب) اثر معني داري نداشته است.
ايماني در تحقيق خود نشان داد ماساژ پاها مي تواند باعث افزايش درصد اشباع اکسيژن خون محيطي در بيماران مبتلا به سکته مغزي شود. اميري و همکاران نيز در تحقيق خود که با هدف بررسي تأثير موسيقي لالايي سنتي بر درصد اشباع اکسيژن خون نوزادان نارس انجام شده نشان دادند که موسيقي لالايي مي تواند باعث افزايش درصد اشباع اکسيژن خون محيطي شود. در حالي که نتايج تحقيق هان و همکاران نشان داد موسيقي آرام بخش بر درصد اشباع اکسيژن خون محيطي بيماران اثر معني داري نداشته است.
علاوه بر اين تناقض ها، در تحقيق هاي گذشته براي اندازه گيري شاخص هاي فيزيولوژيک از شاخص هاي فيزيولوژيک متفاوتي استفاده شده، بيماران با تشخيص هاي متفاوت انتخاب شده بودند، تعادل هموديناميک و سطح هوشياري نمونه ها بررسي نشده بود که اين امر نتيجه گيري از يافته ها را مشکل کرده بود. همچنين تأثير موسيقي بر وضعيت درجه حرارت و درصد اشباع اکسيژن خون نيز کاملاً مشخص نبود. محققان در اين تحقيق قصد دارند شاخص هاي فيزيولوژيک بيماران را به طور کامل تر مورد بررسي قرار دهند و با انتخاب روش پژوهش مناسب عوامل مداخله گر بيشتري را تحت کنترل درآورند.
از نتايج اين تحقيق که توسط مرضيه مالکي و همکاران انجام شده است مي توان براي کاهش استفاده از داروهاي آرامبخش که داراي عوارض فراواني از جمله تضعيف سيستم تنفسي و طولاني شدن جداسازي بيمار از دستگاه تهويه ي مکانيکي است، بهره برد.
در اين تحقيق تأثير موسيقي ملايم بر شاخص هاي فيزيولوژيک بيماران مبتلا به صدمات مغزي مورد بررسي قرار گرفت و نتايج نشان داد که موسيقي باعث افزايش درصد اشباع اکسيژن و کاهش تعداد نبض، تنفس، فشار خون سيستوليک و دياستوليک و فشار متوسط شرياني بين زمان اتمام موسيقي و 10 دقيقه پس از اتمام موسيقي نسبت به 5 دقيقه قبل از موسيقي در طي سه روز متوالي شده که با تحقيق چانگ و همکاران، چان و همکاران و هان و همکاران همسو بوده که بر اساس آن ميانگين تعداد نبض، تنفس، فشارخون سيستوليک و دياستوليک، 5 دقيقه پس از شنيدن موسيقي به طور معني داري کاهش يافت. کاهش تعداد نبض، تنفس، فشار خون سيستوليک و دياستوليک و فشا ر متوسط شرياني در تحقيق حاضر مي تواند به دليل ا ستفاده از موسيقي آرام بخش در زمينه صداي امواج دريا و پرندگان باشد چرا که اين موسيقي با ويژگي هاي آرام بخش فراوان مي تواند باعث کاهش فعاليت سيستم عصبي سمپاتيک شود. هان و همکاران در اين باره مي نويسند: موسيقي آرام بخش مي تواند سبب کاهش فعاليت سيستم عصبي سمپاتيک شده که با شاخص هاي آرامسازي مانند کاهش تعداد نبض، تنفس، مصرف اکسيژن، سطح اپي نفرين و فشارخون نشان داده مي شود.
نتايج تحقيق حاضر در مورد درصد اشباع اکسيژن خون با تحقيق ايماني که با هدف تعيين تأثير ماساژ پاها بر شاخص هاي فيزيولوژيک بيماران صدمات مغزي و تحقيق اميري و همکاران که با هدف تعيين تأثير موسيقي لالايي بر درصد اشباع اکسيژن خون شرياني نوزادان نارس انجام شد همسو بود که در آن درصد اشباع اکسيژن خون افزايش يافته بود.
افزايش درصد اشباع اکسيژن در تحقيق حاضر مي تواند به دليل تأثير موسيقي ملايم (آرامبخش) باشد. موسيقي مي تواند موجب کاهش فعاليت سيستم سمپاتيک شده و منجر به کاهش تنش شود که با شاخص هاي فيزيولوژيک آرام سازي مانند کاهش تعداد تنفس، نبض، فشارخون، مصرف اکسيژن و غيره نشان داده مي شود. با توجه به کاهش تعداد تنفس بيمار در تحقيق حاضر، ممکن است موسيقي ملايم از طريق تأثير بر تعداد و عمق تنفس منجر به افزايش کارآيي تنفس شده و در نهايت باعث افزايش درصد اشباع اکسيژن شود. لازم به ذکر است، کاهش مصرف اکسيژن نيز مي تواند از علل افزايش و بالا ماندن درصد اشباع اکسيژن خون باشد. اين يافته در مراقبت هاي پرستاري از اهميت باليني برخوردار بوده چرا که بالا بردن درصد اشباع اکسيژن بدون افزودن ميزان اکسيژن دريافتي بيمار، يک هدف مهم مراقبتي در اين بيماران محسوب شده که مي تواند عوارض مصرف اکسيژن را کاهش دهد.
نتايج تحقيق حاضر با تحقيق بوج و همکاران در مورد نبض، تنفس و فشار خون و تحقيق هان و همکاران در مورد درصد اشباع اکسيژن مغايرت داشت که در آن موسيقي اثر معنيداري بر شاخص هاي نام برده نداشت .اين تفاوت ها مي تواند به اين دلايل باشد که در تحقيق حاضر بيماران با تشخيص هاي پزشکي يکسان انتخاب شدند و بيماران با تشخيص هاي متفاوت شرايط هموديناميک متفاوت داشته که مي تواند بر شاخص هاي فيزيولوژيک اثر گذاشته و نتايج را مخدوش نمايد و ديگر اين که در تحقيق فعلي براي بيماران از موسيقي آرامبخشي که از صداهاي طبيعي مانند صداي امواج دريا و صداي پرندگان استفاده شده بود در حالي که در تحقيق هاي بالا از انواع موسيقي ها و آن هم موسيقي
غير طبيعي استفاده شده بود و اين اختلافات مي تواند به دليل انتخاب نوع موسيقي باشد و ممکن است موسيقي بکار برده در تحقيق حاضر اثرات آرامبخشي بيشتري داشته و در نتيجه اثر بيشتري بر شاخص هاي فيزيولوژيک گذاشته باشد.
در ادامه، نتايج موسيقي درماني در اين تحقيق نشان داد که موسيقي ملايم موجب کاهش فشار نبض شده، اما تأثير آن در حدي نبوده که اثر معني داري بر فشار نبض داشته باشد. همين مقدار کاهش هم
مي تواند به دليل کاهش فشار خون در نتيجه کاهش فعاليت سيستم عصبي سمپاتيک و کاهش تنش در اثرموسيقي آرام بخش باشد. لازم به ذکر است که هيچ گونه تحقيقي در مورد فشار نبض در دسترس نبود.
در تحقيق حاضر اختلاف ميانگين درجه حرارت تنها 10 دقيقه پس از شنيدن موسيقي معني دار شده و اين يافته نشان مي دهد موسيقي به طور تأخيري موجب کاهش ميانگين درجه حرارت مرکزي بدن شده است. اين در حاليست که در تحقيق کاديگان که به منظور بررسي تأثير موسيقي بر بيماران قلبي انجام شد، نتايج نشان داد که موسيقي بر درجه حرارت محيطي بيماران اثر معني داري نداشته است.
همچنين يافته هاي تحقيق مروري بارت و ديلئو نشان داد که موسيقي تأثير معني داري بر درجه حرارت محيطي بدن نداشته و در توضيح اين امر، تأثير عوامل مختلف موثر بر گردش خون محيطي مانند داروها، محيط فيزيکي، بيحرکتي و غيره بيان شده بود که باعث کاهش درجه حرارت محيطي و سردي انتهاها در بيماران مي شود و از داروها، داروهاي بتا بلوکر که اثر شناخته شده اي بر نارسايي شرياني محيطي دارند را نام برده بودند. در تحقيق حاضر مي توان به دو علت احتمالي در مورد کاهش ميانگين درجه حرارت اشاره کرد:
اول اين که از درجه حرارت مرکزي بدن استفاده شده که دقيق تر بوده و تحت تأثير عوامل محيطي و همچنين داروها بخصوص بتابلوکر قرار نمي گيرد و دوم اين که از دماسنج تمپانيک استفاده شده که نسبت به تغييرات جزئي درجه حرارت بسيار حساس است.
با توجه به نتايج اين تحقيق، مي توان گفت موسيقي ملايم بر شاخص هاي فيزيولوژيک بيماران تأثير مطلوب دارد.
موسيقي ملايم باعث بهبود شاخص هاي فيزيولوژيک بيماران شده به اين ترتيب که درصد اشباع اکسيژن خون شرياني محيطي افزايش و ميانگين تعداد نبض، تنفس، فشار خون سيستوليک و دياستوليک و فشار متوسط شرياني و درجه حرارت مرکزي بدن کاهش يافت. با عنايت به تحقيق هاي انجام شده در گذشته که همگي بر بالا بودن ميزان تنش در بيماران بخش هاي مراقبت ويژه آي-سي- يو دلالت داشته که خود منجر به تحريک سيستم سمپاتيک و افزايش فشارخون، تعداد نبض و تنفس مي شود، لذا با توجه به نتايج اين تحقيق مي توان از موسيقي ملايم به منظور کاهش تنش و به دنبال آن کاهش فشارخون، تعداد نبض و تنفس آنان استفاده کرد. از طرفي تنش زاها مصرف اکسيژن بدن را افزايش داده، با توجه به اثرات آرامبخش موسيقي ملايم، مي توان از آن به منظور افزايش درصد اشباع اکسيژن خون شرياني محيطي استفاده کرد. اين يافته در مراقبت هاي پرستاري از اهميت باليني برخوردار بوده چرا که بالا بردن درصد اشباع اکسيژن بدون افزودن ميزان اکسيژن دريافتي بيمار، يک هدف مهم مراقبتي در اين بيماران محسوب شده و مي تواند عوارض مصرف اکسيژن را کاهش دهد. توصيه مي شود پرستاران با موسيقي و روش هاي موسيقي درماني آشنا شده، شرايط و فرصت مناسب جهت استفاده بيماران در بخش هاي آي-سي-يوي بيمارستان ها ايجاد شود. به نظر مي رسد هر بيماري شرايط خاصي نظير سن، جنس، وضعيت رواني و جسمي، شدت بيماري، علاقه به موسيقي و غيره دارد، لذا جهت استفاده مؤثر از موسيقي، لازم است شرايط بيماران به طور کامل در نظر گرفته شود. همچنين پيشنهاد مي شود زير بناهاي لازم توسط مسئولان در وزارت بهداشت و ساير نهادهاي مسئول جهت موسيقي درماني بيماران براي استفاده از موسيقي ملايم به خصوص آواي طبيعت مانند صداي آبشار، صداي امواج دريا که با ساحل برخورد مي کنند و صداي پرندگان و غيره در بخش هاي بيمارستاني فراهم شود.
با وجود کاهش معني دار درجه حرارت بدن و کاهش غير معني دار فشار نبض در اين تحقيق يافته هاي زيادي در تأييد آن در دسترس نبود، لذا انجام تحقيق هاي بيشتر در اين زمينه ضروري به نظر مي رسد.

تأثير موسيقي درماني بر ميزان افسردگي و احساس تنهايي سالمندان
پيري، آخرين مرحله زندگي است كه فرد در آن به جمع بندي گذشته مي پردازد. پير شدن عبارت از يك فرايند تحول تدريجي و درك زندگي است كه به تدريج و به كمك تجربه به دست مي آيد. فعاليت پير انباشته از جبران ها و جانشين ها است و آموخته هايي كه پيران در اختيار دارند، بسياري از صفات و خطوط زندگي آنان را تبيين مي كند. مجموعه تغييراتي كه با افزايش سن به خصوص با نزديك شدن به دوره سالمندي به وقوع مي پيوندند، از قبيل مرگ نزديكان، از دست دادن قدرت، اهداف زندگي، مهارت هاي جسماني و موقعيت اجتماعي مسائل خاص اين دوره تحولي را به وجود مي آورد كه نيازمند توجه ويژه اي است. مجموعه اين تغييرات و نزديك شدن به روز هاي پاياني زندگي و مرگ، فشارهاي خاصي را بر افراد سالمند تحميل مي كند كه از اين ميان دو مورد افسردگي و احساس تنهايي، كه در ارتباط تنگاتنگي با هم هستند قابل توجه است.
برخي از محققان، شيوع بالاي افسردگي را در سنين 55 الي 64 سال نشان داده اند و گروهي ديگر اوج افسردگي را در سنين 60 الي 69 سال گزارش داده اند. تشخيص شاخص هاي خلق افسرده در سالمندان بسيار دشوار است چرا كه نشانگان افسردگي در سالمندي با دوره جواني متفاوت است. ريشه اين تفاوت ها مي تواند در تجربه هاي افسرده ساز مانند داغداري، بيماري هاي دردناك و يا منتج ازاختلالات شناختي مانند نقص حافظه باشد. افسردگي دوره سالمندي، به عنوان دومين علت ناتواني هاي اين دوره، بعد از علل جسماني برآورد شده است كه 6 ميليون از آمريكايي هاي 65 ساله را تحت تأثير قرار داده است. افرادي كه در طول زندگي، تاريخچه اي از افسردگي در حدود 5 داشتند، در دوره سالمندي افسردگي مضاعف از خود نشان دادند. افزون بر اين تعدادي از تحقيق ها، خاطر نشان ساخته اند، سرعت افسردگي، بعد از 65 سالگي به طور مداوم با سن افزايش مي يابد. افسردگي پيري، با انزواي فرد افسرده و فاصله گرفتن وي از فعاليت و تماس هاي اجتماعي همپوشي دارد.
در ايران نيز، نتايج تحقيق فروغان و همكاران، يك سوم از مراجعان سرپايي سالمند از اختلال رواني رنج
مي برند و در همين چارچوب فراوان ترين اختلالات رواني به ترتيب شامل اختلالات افسردگي (58 درصد)، شناختي( 29 درصد) و اضطرابي( 12 درصد ) است. اسنودون نيز نشان داد كه افسردگي به عنوان شايع ترين اختلال در سالمندان و به ويژه اشكال خفيف تر آن كاملا شايع است.
احساس تنهايي به عنوان يكي از نشانه هاي افسردگي و نيز به عنوان يك عامل مستقل در ايجاد آسيب هاي روانشناختي سالمندي مورد توجه بوده است و از ديد سالمندان، به دلايل مختلف از قبيل نقص هاي جسمي، از دست دادن نزديكان و كمرنگ شدن ارتباطات تجربه مي شود. شواهد نشان مي دهند احساس تنهايي پديده اي گسترده و فراگير است و 25 تا 50 درصد كل جمعيت بالاي 65 سال را بر حسب سن و جنس تحت تأثير قرار مي دهد. روش هاي درماني افسردگي متنوع است و موسيقي درماني در چارچوب هنردرماني مورد تاكيد برخي از محققان واقع شده است.
هنر درماني باليني براي سالمندان سه هدف عمده را دنبال مي كند كه عبارتند از: تمركز بر مشكل فوري فرد، رو به رو شدن با موضوعات مربوط به سن پيري و كمك به سالمند به طوري كه حسي از شأن و بزرگي را دريابد. هدف اساسي از درمان و افزايش كمك به مراجع در ادامه يا بازسازي قدرت عزت نفس اوست .براي مراجعان سالمند بايد بر طرح قوت هاي گذشته و حال تأكيد كرد. بدين معني كه سالمندان با خلق آثار هنري به تقويت مهارت هاي شناختي پرداخته و همراه آن تعاملات اجتماعي خود را ايجاد كرده يا بسط مي دهند. با توجه به ضعف هايي كه در وضعيت حواس سالمندان پيش مي آيد انتخاب وسيله هنري عامل مهمي در كار با آنان است.
موسيقي شكلي از هنر است كه احساس، عاطفه، ادراك و شناخت انسان را بدون نياز به تكلم و زبان منتقل مي كند. استفاده بشر از موسيقي، امري آسان و قابل دسترس بوده است، چون ريتم و ملودي، به عنوان دو ركن اساسي موسيقي، در سرشت انسان وجود داشته است.
تحقيق هاي صورت گرفته استفاده از موسيقي را به عنوان يك ابزار درماني، به ويژه به عنوان شيوه اي كه مي تواند براي سالمندان مفيد باشد، مورد تأكيد قرار داده اند و بر اين باورند كه موسيقي درماني به عنوان يك ضد افسردگي طبيعي عمل مي كند و با دقت در انتخاب نوع موسيقي مي تواند بر خلق و كاهش افسردگي افراد تأثير داشته باشد. در همين راستا، استفاده از موسيقي با ريتم ملايم و آرامش بخش مي تواند در كاهش ريشه هاي افسردگي مثل خشم، ناكامي، غمگيني و اضطراب كمك كند و در بهبود الگوهاي رفتاري نقش داشته باشد. موسيقي درماني در سلامت شناختي، فيزيكي و هيجاني افراد نيز نقش دارد و از طريق نظمي كه در ترتيب نت هاي مختلف وجود دارد و نيز به واسطه كلام، سلامت روان افراد را تقويت مي كند و در عين حال از افراد در برابر غمگيني، احساس گناه و تنهايي محافظت مي كند و مي توان از آن در جهت مبارزه با احساسات ناخوشايند و كاهش احساس تنهايي افراد افسرده استفاده كرد.
از سويي شركت در جلسات موسيقي درماني مي تواند موقعيت هايي براي ايجاد روابط اجتماعي فراهم سازد و تغييرات مثبتي در حالات روحي و جسمي افراد ايجاد كند و به تبع آن، احساس كنترل بر زندگي را بالا برده، دلهره و تنيدگي را كاهش دهد و اعتماد به نفس افراد را غني سازد. شركت در جلسات موسيقي درماني، فرصتي براي تعامل و همكاري با ديگران فراهم مي كند و احساس طرد از خانواده و وابستگي را كاهش مي دهد.
بوراك به مطالعه اثر بخشي موسيقي درماني براي سالمندان پرداخته و به اين منظور عده اي از افراد 80 ساله را مورد بررسي قرار داده است؛ نتايج حاكي از احساس سلامتي بيشتر، ميزان كمتري از مراجعه به پزشك و بهبودي قابل توجهي در افسردگي، احساس تنهايي و روحيه بود. همچنين هنري، نشان داد كه
گوش دادن به موسيقي، امواج آلفاي مغز را تحريك مي كند و مي تواند موقعيتي آرامش بخش را فراهم سازد و يا مي تواند سبب رهايي اندروفين ها شود و نه تنها درد را كاهش داده، بلكه موجب كاهش فشار خون و ضربان قلب نيز شود.
با نگاهي در تحقيق هاي صورت گرفته در ايران، به كار گيري مداخلاتي از نوع موسيقي درماني بر اي افراد سالمند كمتر صورت گرفته است، به ويژه در زمينه افسردگي و احساس تنهايي كه از مسائل عمده اي است كه غالباً سالمندان با آن درگيرند. كاربرد موسيقي درماني غير فعال (با چارچوبي فرهنگي و بومي ) و بررسي تأثير آن بر دو جنس زن و مرد و نيز بررسي دو متغير افسردگي و احساس تنهايي سالمندان، از جمله مواردي است كه تحقيق فاطمه شيباني تذرجي و همکاران به آن پرداخته است.
پژوهش حاضر پس از اجراي جلسات موسيقي درماني نشان داد كه افسردگي سالمندان و احساس تنهايي آنها كاهش يافته است، همچنين احساس تنهايي زنان در زير مقياس هاي ارتباط با دوستان و نشانه هاي عاطفي تنهايي بهبود معنادار داشته است اما بر احساس تنهايي مردان تأثير معنادار نداشت. كاهش افسردگي سالمندان با موسيقي درماني همسو با يافته هاي دپارتمان سالمندي اوهايو، بوراك و اريكاينن و همكاران، بني اسدي و ضيائي بود. در همين راستا سيمپسون بر اين عقيده است كه موسيقي به عنوان يك ضد افسردگي طبيعي عمل مي كند و بر خلق و افسردگي افراد تأثير مثبت دارد.
لهتونن نيز تاكيد دارد كه موسيقي درماني بر ضد احساس غمگيني و احساس گناه سالمند عمل مي كند و باعث ايجاد احساس لذت مي شود. انجمن موسيقي درماني آمريكا درمان موسيقي را بر كاهش احساسات نامطلوب مانندخشم، ناكامي، غمگيني و اضطراب كه در افسردگي دخيل هستند، مؤثر دانسته و استفاده از موسيقي درماني را براي ايجاد تغييرات مثبت در موقعيت هاي افسرده وار و بهبود الگوها پيشنهاد مي كند.
گيلام معتقد است هيجان، موقعيت هاي ذهني و شناختي، خلق، بينش و بروز احساسات در جريان موسيقي از جمله مواردي هستند كه تحت تأثير موسيقي قرار مي گيرند. كمك در به خاطر آوردن رويداد هاي گذشته، فراهم كردن يك فرصت غير كلامي براي بيان گستره اي از احساسات ناهشيار و شناخت ها، تقويت توانايي ها، هويت و مفهوم خود، دگرگون كردن خلق به واسطه كاهش اضطراب وافسردگي از جمله تأثيرهاي مثبتي است كه دپارتمان سالمندي اوهايو براي موسيقي درماني برشمرده است.
به نظر مي رسد نوع تم ها و قطعه هاي موسيقي به كار گرفته شده در پژوهش حاضر بر كاهش افسردگي سالمندان تأثير داشته است. چرا كه تم هاي حزين در شنونده غم، ناكامي، اندوه و افسردگي را تداعي مي كند و با تداعي خاطرات به تخليه احساسات غم انگيز كمك مي كند. در همين راستا رويكرد روان تحليل گري در موسيقي درماني، يكي از مسيرهايي را كه مي تواند موارد ناهشيار را به هشياري آورد، تجارب موسيقايي مي داند كه افراد به اين واسطه مي توانند به برو نريزي احساسات ناهشيار افسرده ساز خود پرداخته و به حل آن بپردازند. يافته هاي پژوهش حاضر نشان داد، شركت در جلسات موسيقي درماني باعث كاهش احساس تنهايي شد و همسو با يافته هاي لهتونن بود كه موسيقي درماني را محافظي در برابر احساس تنهايي افراد ذكر كرده است. پژوهشگران نشان دادند كه جلسات موسيقي درماني موجب فراهم آمدن موقعيت هايي براي ايجاد روابط اجتماعي هستند، فرصت همكاري با ديگران را فراهم مي كند و باعث مي شود كه افراد نسبت به محيط اطراف خود حساسيت و آگاهي بيشتري پيدا کند و به كاهش احساس تنهايي سالمندان مي انجامد كه احساس طرد از خانواده و وابستگي شديد فرد به ديگران را كاهش مي دهد.
يافته هاي پژوهش حاضر در گروه مردان با برخي تحقيقات ناهمسوست، ولي در مورد زنان همسوئي نتايج ديده مي شود. به نظر مي رسد مردان شايد به زمان بيشتري براي همراه شدن با ديگران نياز دارند، بر خلاف زنان كه در مدت زمان كوتاهي با هم هماهنگ شده و مقدمات آشنايي بيشتر را فراهم كردند. زنان از موقعيت هاي جمعي كه احساسات، عواطف و شناخت آن ها را تحريك مي كند براي برون ريزي احساسات ناخوشايند خود بيشتر استفاده مي كنند.
نتايج پژ وهش حاضر نشان داد كه مي توان استفاده از موسيقي را به عنوان وسيله اي در راستاي ارتقاء سلامت روان افراد سالمند به كار برد و آن را در دستور كار مراكزي كه با سالمندان در ارتباط هستند و خانواده ها قرار داد و تفاوت هاي جنسيتي را نيز در نظر گرفت.

موسيقي درماني براي کودک اُتيستيک
موسيقي درماني در حال تبديل شدن به يک رويکرد جهاني در درمان اختلال اُتيسم است. بر طبق يافته هاي موسسه تحقيقاتي اُتيسم، چندين روش مفيد براي درمان و بهبود اختلال اُتيسم وجود دارد که موسيقي درماني از جمله اين درمان هاي نويد بخش است. موسيقي درمان هاي حرفه اي با استفاده از اين درمان توانايي هاي زباني، تعاملات بين فردي و مهارت هاي اجتماعي افراد را تقويت مي کنند. موسيقي درماني براي کودک اُتيستيک ترکيبي از موزيک، بازي هاي مطابق با سن، آواز و تعاملات است. در فرايند گفتار درماني به وسيله کلمات و جملات موسيقايي، بازي هاي ريتميک، دست زدن ها و استفاده فردي يا گروهي از اسباب بازي مي توان به پيشرفت کودک اُتيستيک کمک کرد. موسيقي درمانگر مي بايستي براي کار کردن با کودکان با نيازهاي ويژه آموزش ديده باشد يا اينکه فارغ التحصيل
رشته هاي روانشناسي باشد و همچنين دوره هاي موسيقي درماني را به عنوان دوره هاي آموزشي دانشگاهي فراگرفته باشد. البته در کشور ما افرادي که فارغ التحصيل رشته هاي مرتبط با کودکان با نياز هاي خاص باشند و دوره هاي موسيقي درماني را نيز گذرانده باشند يا وجود ندارند يا به تعداد انگشتان دست اند. بارها مشاهده شده که تعدادي، موسيقي درماني را با آموزش موسيقي به کودکان و يا بيشتر تحريک پذير کردن کودکان اشتباه مي گيرند. در مواردي افراد غيرحرفه اي عنوان مي کنند که با نواختن سنتور يا ارگ در تلاشند کودک را از در خود ماندگي خارج سازند که اين امر قطعاً نيازمند زمينه هاي آموزشي خاصي مانند تربيت شنيداري و تکنيک هاي ديگر است.و بدون داشتن اطلاعات کافي در مورد موسيقي درماني نمي توان کودک را درگير چرخه اي بيهوده از فعاليت هاي بي ثمر يا در مواردي زيان آور کرد. در ادامه به استفاده از موسيقي درماني به عنوان بخشي از فرايند گفتار درماني اشاره مي شود.
موسيقي درماني استفاده اي منحصر به فرد از اعجاز موسيقي براي ارتقاء زندگي و ايجاد تغييرات مثبت در رفتار است و گفتار درماني ابزاري است براي ايجاد وتقويت مهارت هاي ارتباطي، کلامي، شناختي، عاطفي، يادگيري و ادراکي. ترکيب اين دو شيوه درماني که هرکدام به صورت جداگانه از درمان هاي اصلي هستند، مي تواند براي کودکان با نيازهاي ويژه ازجمله کودکان اُتيستيک بسيار سودمند باشد. به همين علت است که از اين شيوه به عنوان يکي از آيتم هاي اصلي در موسسات و کلينيک ها و مجموعه هاي درماني کودکان اُتيستيک ياد مي شود. موسيقي درماني به علت اينکه شکلي از ارتباط غير كلامي و يک تقويت کننده طبيعي است و زمان بسيار کمي را براي انگيزش کودک لازم دارد، براي کودک اُتيستيک بسيار موثر است. براي مثال بازي هاي موزيکال مانند پاس دادن توپ به نفر جلويي همراه با موسيقي موجب ارتقاء تعامل در ميان کودکان و افزايش تماس چشمي مي شود. با استفاده از تقليد دست زدن هاي نزديک چشم همراه با موسيقي و يا استفاده از فعاليت هاي ابزاري که نزديک چشم اند مي توان ارتباط چشمي و نگاه هدف مند را درکودک افزايش داد. از جمله اين فعاليت ها مي توان به چوب به هم زدن دو نفر که روي به روي هم نشسته اند و همراه با ريتم، چوب ها را به همديگر مي زنند اشاره نمود. اين فعاليت ها را مي توان در کنار موسيقي به صورت انفرادي و يا گروهي به صورت دايره اي انجام داد. مشکلات گفتاري کودک اُتيستيک در سطوح پايين تر ممکن است شامل مواردي چون عدم گفتار، موتيسم کامل، خرخر کردن، ناليدن، جيغ زدن هاي تکانشي، صداهاي ته گلويي و هوم هوم کردن و زمزمه کردن باشد. با استفاده از موسيقي درماني مي توان براي اين کودکان سرودهايي را کار کرد که ترکيبي از واکه هاي همخوان باشد.
در سطوح بالاتر در کار با کودک اُتيستيک گفتار درمان ممکن است با مشکلاتي مانند اکوليليا و نقص در ضماير مواجه شود. اين کودکان ممکن است بدون اين که درگير با گفتار منوتونيک شوند بتوانند از جملات ساده و بلند در گفتار خود استفاده کنند. براي اين کودکان نيز مي توان از موسيقي درماني با اشعاري با کلمات ساده و عبارات تکراري و حتي سيلاب هاي بي معني تکراري استفاده نمود. از طرفي ديگر مي توان از عبارات و کلمات بامعني و اشعار همراه با علائم ديداري و بساوايي که تسهيل کننده آموزش به کودک است استفاده کرد.

فوايد موسيقي درماني براي کودکان
نتيجه بسياري از تحقيقات انجام شده در پروژه هاي موسيقي درماني نشان مي دهد که:
 موسيقي تمام حواس را تحريک کرده و زندگي کودک را تحت شعاع خود قرار مي دهد و باعث افزايش بسياري از مهارت هاي او مي شود.
 بيشترين تاثير اين روش درماني هنگامي است که کودک اجازه مي يابد تا خود لذت اجراي موسيقي را تجربه کند.
 موسيقي درعين تهييج کنندگي مي تواند آرامش دهنده نيز باشد.
فعاليت هاي موسيقايي مفرح – که نمونه هاي آن در مهد کودک ها اجرا مي شود – اغلب براي ايجاد حس موفقيت در کودک طراحي مي شوند و عموما باعث مي شوند تا کودکان اعتماد بنفس پيدا کرده و از وجود خود احساس رضايت کنند.
 ثابت شده است که موسيقي مي تواند ميزان تحمل درد در کودکان را هنگام بيماري يا موقعيت هاي شامل استرس افزايش دهد.
 موسيقي مي تواند مشوق اجتماعي تر شدن کودکان شود و توانايي آن ها را در نشان دادن نظرات و احساسات و نير برقراري ارتباط با ديگران افزايش دهد.
 تاثير موسيقي بر هر دو نيم کره مغز باعث مي شود تا ارتباط اين قسمت ها با يکديگر تسهيل شده، بهره لحظه اي هوشي بالا رود. اين هماهنگي همچنين براي درمان لکنت کلام بسيار مفيد است.

تاثير موسيقي درماني بر نوزادان
دکتر گرهات مي گويد شکم مادر قادر است اکثر صداها به جز صداهاي بسيار بلند مانند شليک گلوله را ، ضعيف و حتي خفه کند از اين رو حضور مادر باردار در يک کنسرت موسيقي نيز خطري براي جنين وي ندارد. اين محققان مي گويند با بررسي هاي ما مشخص شد بيشتر صداهائي که به گوش جنين مي رسد از بدن مادر است و حتي در يک اتاق ساکت و آرام نيز صداي خود مادر، تنفس وي، حرکاتش و روند هضم غذاي او به گوش جنين مي رسد و بنابراين محيط شکم براي جنين محيطي پر سر و صدا است. از سوئي ميزان صدائي که يک جنين مي شنود بسيار کمتر از صدائي است که در کودکي يا بزرگسالان مي شنود زيرا گوش هاي جنين پر از مايع آمنيوتيک است. دکتر گرهارت مي گويد صداي مادر صداي غالبي است که به گوش جنين مي رسد.
محققان دانشگاه فلوريدا دريافته اند جنين مي تواند اصوات با فرکانس و تواتر پائين را بهتر از اصوات با فرکانس بالا بشنود. ازاين رو صداهاي بم را بهتر مي شوند و همچنين اين نظريه به اين معني است که جنين مي تواند حروف صدادار را بهتر از حروف بي صدا بشنود و به بخش هاي آهنگ دار صدا حساس تر است. جنين مي تواند صداي طبل را بشنود ولي صداي ويولن را نمي شنود. همچنين مراکز مراقبت از مادر و جنين مي توانند از اين تحقيق بهره ببرند زيرا بسياري از اين مراکز پر سر و صدا هستند و در چنين محيط هائي نمي توان به خوبي به وضع جنين و مادر پي برد. دانشمندان پيشتر اين امر را دريافته اند که جنين قادر است صداي مادر و همچنين موسيقي را از همه تشخيص دهد ولي تاکنون مشخص نبوده است که يک جنين چه چيزهائي را مي شنود. تأثيرموسيقي شامل بخش تفکر، خلاقيت و مهارت ها و آموختن آنها مي شود. تقويت قدرت شنيداري، تکلم، حافظه ومنطق نوزاد از تأثيرات ديگر موسيقي کلاسيک است.

موسيقي و کاهش درد ناشي از تزريق در کودکان
تحقيقات نشان مي دهد، موسيقي درد رگ گيري و تزريق را در کودکان کاهش مي دهد. هدف از اين تحقيق، جلوگيري از عوارض سوء ترس ناشي از درد در کودکان به هنگام رگ گيري و تزريق است. ترس از درد باعث همکاري نکردن کودک، واکنش هاي شديد از جمله گريه و دست و پا زدن هنگام تزريق، افزايش ضربان قلب و فشارخون مي شود که با موسيقي درماني مي توان از عوارض و درد ناشي از تزريق در کودک جلوگيري کرد.

مشاهدات باليني
در يک مطاله تاثير موسيقي درماني بر روي بيماران ميگرني، 70 درصد آن ها اثر بالايي در کاهش درد داشته اند. 56 درصد افراد در آخر اين مطالعه ميگرن آن ها باز نگشته، 43 درصد کساني که همراه با ميگرن شديد، اختلالات بيخوابي هم داشته اند، توانستند به راحتي بخوابند. 31درصد آن هايي که سابقة طولاني ميگرن داشته اند، کاهش حملات ميگرني را تجربه کرده اند.
به طور کلي تأثير شنيداري موسيقي از راه کاهش هورمون هاي استرس و افزايش خيال و احساس مثبت و جلب توجه و افزايش ايمني بدن است. از طرف ديگر موسيقي محرک و تصنيف هاي پرشور موسيقي ايراني با تم هاي شيدايي نيز مي تواند در مواردي افسردگي را کاهش و تحرک و نيروي درماني بدن را در برابر بيماري هاي جسمي افزايش دهد.

منابع
1. Smith, D.S. Editor. Effectiveness of Music Therapy Procedures: Documentation of Research and Clinical Practice, Third Edition. 2000. American Music therapy Association.
2. Darrow, A-A, Editor, Introduction to Approaches In Music Therapy. 2004. American Music therapy Association.
3. Standley, J.M. Music Therapy with Premature Infants. 2003. American Music Therapy Association.
4. Robb, S.L. Editor, Music Therapy in Pediatric Healthcare: Research and Evidence-Based Practice. 2003. American Music Therapy Association.
5. C.J. Cruise et al. Music increases satisfaction in elderly outpatients undergoing cataract surgery. Canadian Journal of Anaesthesia 1997;
44(1): 43-48.
6. H. Chetta. The effect of music and desensitization on preoperative anxiety in children. Journal of music therapy, 1981; 18: 74- 87
7. D. Daub, R. Kirschner-Hermanns. Reduction of preoperative anxiety-music as an alternative to pharmacotherapy. Anaesthetist 1988; 37(9): 595-597
8. M.J. Winter, S. Paskin, T. Baker. Music reduces stress and anxiety of patients in the surgical holding area. Journal of Post Anesthesia Nursing 1994; 9(6): 340-343
9. M.E. Koch et al. The sedative and analgesic sparing effect of music. Anesthesiology 1998; 89 (2): 300-306
10. U. Nilsson and others. Improved recovery after music and therapeutic suggestions during general anaesthesia: a double-blind randomized controlled trial. Acta Anaesthesiol Scand, 2001; 45: 812-817
11. R.P. Blankfield and others. Taped therapeutic suggestions and taped music as adjuncts in the care of coronary-arterybypass patients. American Journal of Clinical Hypnosis 1995; 37(3): 32-42
12. L. Rogers. Music for surgery. Advances: The Journal for Mind, Body, Health, 1995; 11: 49-58
13. M. Thaut. The influence of subject-selected versus experimenter-chosen music on affect, anxiety, and relaxation. Journal of Music Therapy, 1993; 30; 210-223
14. P. Augustin. Effect of music on ambulatory surgery patients’ preoperative anxiety.
Association of operating Room Nurses Journal, 63; 750-758
15. http://cam.ir/
16. http://www.shafatan.com/
17. http://www.hidoctor.ir/
18. http://www.harmonytalk.com/
19. http://www.autism-clinic.com/
20. http://musictherapist.persianblog.ir/
21. فاطمه شيباني تذرجي، شهلا پاكدامن، اصغر دادخواه، محمدرضا حسن زاده توكلي، تأثير موسيقي درماني بر ميزان افسردگي و احساس تنهايي سالمندان، سالمند، سال پنجم، شماره شانزدهم، تابستان1390.
22- مرضيه مالکي، محمد قادري، طاهره اشکتراب، هادي جباري نوقابي
علي زاده محمدي بررسي تأثير موسيقي ملايم بر شاخص هاي فيزيولوژيک بيماران صدمات مغزي در بخش هاي مراقبت ويژه، افق دانش، فصلنامه دانشگاه علوم پزشکي و خدمات بهداشتي درماني گناباد دوره 18 ؛ شماره1.

0/5 (0 دیدگاه)

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گزارش ویژه‌ی این ماه

wfn_ads

گزارش های کوتاه ماهنامه

wfn_ads
ماهنامه مهندسی پزشکی

خوش آمدید

ورود

ثبت نام

بازیابی رمز عبور