اينترنت اشياء (IoT) قصهها و درس آموختههاي فراواني دارد و کشور ما هم چند سالي است که به جرگه کشورهاي توسعهدهنده اين فناوري ملحق شده است اما متأسفانه بودجه و توجه کافي براي بهرهگيري از امکانات آن اختصاص داده نشده است. ناآگاهي نهادهاي گوناگون از کاربردهاي شگفتانگيز IoT مانند هوش مصنوعي و مجموعه ديتاها، مانعي در بهرهوري و توسعه اين فناوري و متعاقباً، رونق بازار کار اينترنت اشياء در ايران ايجاد کرده است. در شماره گذشته «ماهنامه مهندسي پزشکي و تجهيزات آزمايشگاهي» تعاريف مقدماتي اينترنت اشياء در قالب مصاحبهاي با عنوان «زندگي هوشمند و هيجانانگيز با کمک امکانات اينترنت اشياء» چاپ شد. در اين شماره آقاي مهندس روزبه بابازاده به صورت تخصصيتر به مجموعه کاربردهاي اينترنت اشياء در سلامت و اقدامات مختلفي که ميتوان با آن انجام داد، پرداختند. وي فوق ليسانس مهندسي پزشکي (گرايش بيوالکتريک)، رئيس آزمايشگاه مهندسي پزشکي، مدرس دانشکده توانبخشي علوم پزشکي ايران، عضو شوراي مرکز رشد فناوري سلامت دانشکده پرستاري و مامايي دانشگاه علوم پزشکي تهران است. بابازاده همچنين عضو اصلي کميسيونهاي اينترنت اشياء و سلامت الکترونيکي نظام صنفي رايانهاي است.
در ابتدا بهتر است کمي درباره آزمايشگاه مهندسي پزشکي بدانيم که چگونه شکل گرفت؟
در سال 93 در دانشکده مکانيک دانشگاه صنعتي شريف، يک گروه پژوهشي توانبخشي متشکل از اعضاي هيات علمي دانشگاه، متخصصين فني و پزشکي، دانش آموختگان و دانشجويان شکل گرفت و وارد بحث توانبخشي شديم. در واقع جرقههاي آزمايشگاه مهندسي پزشکي از اينجا زده شد. اينترنت اشياء نيز تازه در کشور در حال مطرح شدن بود و ما به سمت طراحي گجتهاي پوشيدني پيش رفته بوديم. آزمايشگاه مهندسي پزشکي را با هدف فناوريهايي که بر پايه تجهيزات پزشکي Home Care و گجتهاي پوشيدني بود تاسيس کرديم. نکته جالب توجه اين بود که قسمت اعظم فعاليتهاي اين دو مبحث به اينترنت اشياء مربوط ميشد.
مهمترين مأموريت شما به عنوان مدرس در دانشگاه علوم پزشکي ايران و دانشکده پرستاري و مامايي دانشگاه علوم پزشکي تهران چيست؟
مهمترين مأموريتم در دانشگاه علوم پزشکي ايران، آشنا کردن دانشجويان با فناوريهاي جديد است چرا که براي پيش افتادن از کشورهاي پيشرفته ابتدا بايد کوشيد خودمان را به آنها برسانيم. در دانشگاه علوم پزشکي تهران هم به همين ترتيب، مسئوليت فناوريهاي نوين و اينترنت اشياء را در مرکز رشد بر عهده دارم و هدفم اين است که آنجا هم بتوانم دانشجويان پرستاري و مامايي را به اين سمت ببرم که چه خطرهايي، پزشکي سنتي را تهديد ميکند و اينترنت اشياء چه امکاناتي را برايشان فراهم ميکند تا بتوانند خودشان را با اين تغيير جهاني همسو کنند.
فرق ميان هوش مصنوعي و اينترنت اشياء چيست؟
اينترنت اشياء تمام کسبوکارها را تغيير ميدهد. در پرورش هوش مصنوعي، از آن خواسته شده بود تا مقالهاي راجع به همکاري هوش مصنوعي و بشريت بنويسد. هوش مصنوعي تمام مقالات مرتبط را در اينترنت خوانده بود و نتيجه مقالهاي که نوشته بود اين بود که «انسان از من نترس»؛ يعني اين حس را در مقالات کرده بود که امکان دارد هوش مصنوعي عليه انسان طغيان کند. اينترنت اشياء و هوش مصنوعي حلقههاي زنجيره هوشمندسازي هستند.
شما چه تعريفي از اينترنت اشياء داريد؟
تعاريف متعددي براي اينترنت اشياء داريم. طبق تعريف اتحاديه بينالمللي مخابرات (ITU) هر دستگاهي که قابليت اتصال به اينترنت را داشته باشد و بتواند بدون کمک انسان به تبادل اطلاعات بپردازد ميتواند اينترنت اشياء نام بگيرد. من برخلاف نظر بسياري از افراد که هوش مصنوعي را داخل اينترنت اشياء قرار ميدهند، اين دو را جدا از هم ميدانم. همچنين بحث مهم Big Data و Data Mining هم مطرح است که آنها هم حلقههايي از زنجيره هوشمند سازي هستند که از اينترنت اشياء شروع ميشود، وارد شبکه و پلتفرمهاي گوناگون ميشوند و پلتفرمها ميتوانند دستهبنديهاي مختلفي در آن داشته باشند. وقتي ما ديتايي را مديريت ميکنيم و از طريق اينترنت به جايي ميفرستيم، اين از نظر من به معني اينترنت اشياء است. اين پروسه زنجيرههاي سختافزاري و نرم افزاري مختلفي دارد که ميتواند تغيير هم کند.
پس ارتباط اين دادههاي عظيم يا داده کاوي و حتي هوش مصنوعي با اينترنت اشياء چيست؟
ببينيد هر کدام براي خودشان ماهيت جداگانهاي دارند و حتما لازم نيست در اينترنت اشياء قرار گيرند. هوش مصنوعي بر اساس ديتاهايي که تميز شدهاند، کار پردازش را انجام ميدهند اين دو هرکدام زنجيره هوشمندسازي هستند، نه زنجيره اينترنت اشياء. پس در کل نتيجه ميگيريم اگر ديتاهاي عظيم يا هوش مصنوعي را بخواهيم در اينترنت اشياء بگنجانيم در اين صورت ماهيت مستقل خود را از دست ميدهند.
چرا حضور متخصصان مهندسي پزشکي در حوزه اينترنت اشياء کمتر به چشم ميخورد؟
متخصصان الکترونيک بيشتر از مهندسان پزشکي در اين حوزه حضور دارند. البته اين حوزه کاري به پزشکان و مهندسان فناوري اطلاعات هم نياز دارد که آنها هم حضور کمرنگي دارند. علت کم بودن تعداد متخصص مهندسي پزشکي در حوزه اينترنت اشياء، ميتواند مربوط به ضعيف بودن بخش فني باشد؛ اين باعث ميشود که تيمهاي استارتاپي اين حوزه کمي سرخورده شوند. مدل ناهمگوني در قسمت فني و سلامت جامعه وجود دارد. در قسمت فني، حجم دادهها بيش از حد، و در حال تغيير است اما در قسمت سلامت، تقريبا حجم ثابتي از داده داريم که تغييرش با کندي روبروست. درنتيجه قسمت فني حتي ميتواند از اين ديتاي سلامت بدون اينکه دانش آن را داشته باشد با نوشتن الگوريتم بهرهمند شود. نکته جالب توجه اين است که در داخل تمام اين ديتاها نتايج هم وجود دارند. ما سايتهاي خارجي گوناگوني داريم که بسياري از اطلاعات پزشکي در آن ذخيره شدهاند ولي متأسفانه در ايران اينگونه نيست يا اگر هم وجود داشته باشد داراي برچسب امنيتي است. در صورتي که در خارج از کشور تمام اطلاعات پزشکي بدون مشخصات فردي وجود دارد تا کارهاي تحقيقاتي منحصربه فردي روي آن انجام گيرد. در کل نياز بخش فني به بخش سلامت کمتر شده است چون اين مجموعه ديتاها يک بار توسط بخش پزشکي ليبلگذاري شدهاند و بخش فني ميتواند از آنها به صورت مکرر در پروژههاي مختلف هوش مصنوعي استفاده کند. همچنين ميتواند فقط به جمعآوري ديتاها و انتقال و پردازش آنها يا حتي ساخت سنسور بپردازد.
آيا اين اتفاقاتي که از آن صحبت ميکنيد در ايران هم امکانپذير هستند؟
خير اين اتفاقات در داخل کشور ما صورت نگرفته است چون مردم ما دانشي درباره آن ندارند و اگر فردي بخواهد وارد اين اقيانوس هوشمندسازي شود بايد ديتاهاي جديدي را کسب کند. يکي از وظايف من در اين دو دانشگاه و ديگر مراکز، انتقال اين دانش و هدايت جامعه به سمت هوشمندسازي است. مثال خوبي که هميشه درباره اينترنت اشياء براي دانشجويان ميزنم اين است که اين حوزه آنقدر ظريف و بيصدا کسبوکارها را تغيير ميدهد که خود افراد متوجه نميشوند. نمونه بارزش هم تاکسيهاي اينترنتي هستند. اين تاکسيها از يکي از خاصيتهاي اينترنت اشياء استفاده ميکنند. ديوايس اينترنت اشياء ماهيتي دارد که مديريت داده را در اينترنت بر عهده دارد. اين ابزار در اينترنت، همان موبايل است و تاکسي اينترنتي از آن استفاده ميکند. حال تصور کنيد در اين بستر به جاي مسافر و راننده، بيمار و پزشک يا پزشک و پرستار يا انواع و اقسام اشخاص ديگر قرار داشته باشند و به هم متصل شوند. اطلاعات در چنين بستري از يک گوشي به گوشي ديگر ميرود. گوشي را بايد به عنوان مجموعهاي از سنسورها ببينيم تا اين قضيه را بهتر درک کنيم.
در لحظه امکان دارد پزشک متخصص يا اورژانس بيمارستان يا مراکز قانونگذاري سلامت، اطلاعات پزشکي شما را ببينند. اين را در نظر بگيريد که ممکن است اصلاً هم نبينند. اين در رفتار يک ديوايس سنسور، تغييري ايجاد نميکند و تنها وظيفه ديوايس اين است که داده را جمعآوري، مديريت و ارسال کند؛ حالا هرکسي که ميخواهد، ببيند! اين قدرت اينترنت اشياء است. وقتي بيمارستان ميخواهد پايش عظيم و سريعي روي تمام افراد جامعه يا منطقهاي خاص انجام دهد، کاري به اين ندارد که اين ديتا از چند نفر است. براي نمونه فقط به ديوايس سلامت قند خون هوشمند و به تفکيک شهري نيازمند است. براي مثال مشخص شده است که ميزان شيوع ديابت در استان يزد بالاست که اين نتيجه با پايشهاي بسيار فراوان مشخص شده است اما اگر ما دستگاههاي قند خون هوشمند در کشور داشته باشيم ميتوانيم وضعيت بيماري ديابت را در لحظه به تفکيک شهر يا محله داشته باشيم و اين قابليتي است که اينترنت اشياء به ما ميدهد. اينترنت اشياء مانند موجي است که اصلاً ما را نميبيند و اگر بخواهيم از پيشروي آن جلوگيري کنيم به راحتي از روي ما رد ميشود؛ پس بهتر است سوار اين موج شويم.
با توصيفاتي که از اينترنت اشياء داشتيد لطفاً جمعبندي کنيد که کاربرد اينترنت اشياء در سلامت به طور کلي چيست؟
اينترنت اشياء آينده طبابت است. با اينترنت اشياء ما در لحظه ميتوانيم وضعيت سلامت هر فرد، محله و منطقهاي را متوجه شويم. با توجه به اينکه کشور ما به سرعت به سمت پيري پيش ميرود و بسياري از افراد تنها زندگي ميکنند، نقش مهمي که اينترنت اشياء و هوش مصنوعي در اين ميان ايفا ميکنند اين است که با همان دادههاي جمعآوري شده و الگوريتمهايي که براي هر فرد پيادهسازي شده ميتوانند زنگ خطر ايجاد کنند و جلوي هر پيشامد ناخواستهاي را بگيرند. اينترنت اشياء همچنين در کاهش هزينه مؤثر است. هزينههاي سلامت بخش بزرگي از بودجه کشورها را شامل ميشود که به کمک اينترنت اشياء ميتوان آنها را کاهش داد. اينترنت اشياء را ميتوان در اورژانس استفاده کرد تا کليه اطلاعات واقعي بيمار پيش از اينکه به بيمارستان برسد از طريق تجهيزات پزشکي ارسال شود.
آيا اين موارد با پرونده الکترونيک سلامت نيز محقق ميشود؟
در ايران روي پرونده سلامت الکترونيکي کار انجام ميشود ولي هنوز همه بيمارستانها به هم متصل نيستند. سلامت بايد از ديد امنيتي دور باشد تا پيشرفت کند. ما تا وقتي که به صورت آنلاين ندانيم چند نفر بيمار کرونايي در بيمارستانها هستند، قادر به تحليل وضعيت سلامت نيستيم و نميتوانيم ديتاي تميز و دقيقي داشته باشيم. اين پارهاي از امتيازات مهم اينترنت اشياء است.
روند سرمايهگذاري در حوزه اينترنت اشياء چگونه است؟
تقريباً ميتوانم بگويم که در اين حوزه اصلاً سرمايهگذاري درستي از طرف لايههاي حکومتي انجام نشده است و از طرفي با برچسب امنيتي نبايد دستاوردهاي دادهاي استارتاپها به طور رايگان در اختيار حکومت قرار گيرد در غير اين صورت ظلم بزرگي به آنها شده است و اعتماد آنها از بين ميرود. در تمام دنيا اين طرز فکر وجود دارد که اينترنت اشياء ديتاي با ارزشي دارد که بايد از آن به نحو احسن استفاده کرد. شرکتهاي بزرگي مانند گوگل، اينستاگرام و فيسبوک و … با اينکه کالاي فيزيکي نميفروشند ولي جزو ثروتمندترين شرکتهاي دنيا محسوب ميشوند چون پولشان را از ديتا به دست ميآورند. فروش ديتا در تمام دنيا رواج دارد و يکي از منابع کسب درآمد در حوزه اينترنت اشياء است. براي نمونه شرکتي که فروشنده تجهيزات تست قند خون است، بايد جايي محصولش را تبليغ کند که بيشترين مشکل ديابت وجود دارد يا استارتاپها بايد بدانند چه مشکل سلامتي در کشور وجود دارد تا براي آن برنامهريزي کسب و کار کنند؛ اين اطلاعات را از کجا بايد به دست آورد؟ پاسخ، اينترنت اشياء است.
همانطورکه اشاره کرديم يکي ديگر از منابع کسب درآمد، اجاره الگوريتمهاي هوش مصنوعي روي ديتا است که احتمال وقوع حادثه را زودتر اعلام ميکنند. مردم براي سيستمهاي پيشبيني کننده به طور مثال بيماريهاي حوزه قلب و عروق هزينه ميکنند. شتابدهندههاي بسياري در حال حرکت به سمت اينترنت اشياء دارند هستند چون ميبينند 80 ميليون نفر جمعيت کشور ما به سمت پير شدن ميرود و هرکدام از اينها ميتوانند مشتري اين حوزه باشند ولي من به معناي واقعي و عرف بينالملل، سرمايهگذار خطرپذير در اين حوزه در کشور نديدهام. نرخ سرمايهگذاري در حوزه اينترنت اشياء در حوزه بينالملل اعداد ميليون دلاري است اما در کشور ما اينگونه نيست.
آيا زيرساختهاي اينترنت اشياء مستلزم حمايت دولتي است؟ يا خير؟
اداره کل تجهيزات پزشکي با اينترنت اشياء اصلاً آشنا نيست و شايد بهتر باشد طبقهاي به نام سلامت نوين در اداره کل داشته باشيم. اين حوزه دانش خاص خودش را ميخواهد. بزرگترين نياز کشور ما همين است. ما نه سرمايهگذار ميخواهيم و نه حمايت مالي حکومتي؛ بهترين حمايت حکومت رفع قوانين زائد و بر داشتن مجوزهاي بيهوده است. اداره کل بايد خودش را با حوزه اينترنت اشياء به روز کند.
علت اصلي شکست استارتاپها در حوزه اينترنت اشياء پزشکي (IoMT) چيست؟
بهتراست براي اينترنت اشياء شاخه نسازيم چون باعث گمراهي شنونده ميشود. پس بهتر است بگوييم IOT در سلامت. علت شکست استارتاپها هم ميتواند مواردي از قبيل: 1- صرفا پزشکي يا فني بودن تيمها 2- بودجههاي کم و در نتيجه عدم توانايي جذب افراد با تخصصهاي مختلف 3- مشخص نبودن هدف اداره کل، رگولاتوريها و سختگيري نهادهاي موازي ديگر 4- تعدد زياد مجوزهاي کسب و کار 5- تحريمها، باشد.
دیدگاه ها
2 دیدگاه در “مهندس بابازاده، عضو اصلی کميسيونهای اينترنت اشياء و سلامت الکترونيکی نظام صنفی رايانهای کشور؛ سوار بر امواج اينترنت اشياء شويد”
مهندس روزبه بابازاده
امیدوارم یه روز تو این مملکت قدر تو اونجوری که لایقش هستی دونسته بشه
سلام، من پدر روزبه یعنی مهنذس محمد بابازاده مقضود لو را از سال 1352 میشناسم.
این مصاحبه نشانداد بابازاده دیگری در خال شکفتن است.