صنعت سلامت در طول ساليان گذشته دچار دگرگونيهاي اساسي شده است. يکي از مهمترين اين تغييرات، تغيير ديدگاه سنتي پزشکمحوري به بيمارمحوري است. امروزه بيماران با دسترسي بيشتر به اطلاعات و به اشتراک گذاشتن تجارب خود با بيماران ديگر، از جايگاه نسبتا فعالتري برخوردار هستند. ظهور اينترنت، شبکههاي اجتماعي و دسترسي بالا به جريانهاي اطلاعاتي قوي سبب افزايش دانش بيماران و حق طلبي آنها در صنعت سلامت شده است. خدمات بيمارمحور رويکرد نويني در نظام پزشکي تلقي ميشود که بر مبناي رابطه متقابل و برابر بيمار و پزشک و ساير کادر درمان بنا شده است. تحقيقات نشان ميدهد اين رويکرد باعث کوتاه شدن طول درمان، افزايش رضايت، کاهش خطاهاي پزشکي، کاهش هزينههاي بيمارستاني و در مجموع بهبود وضعيت درماني ميشود. محققين در حوزههای مختلف پزشکي، مهندسي پزشکي، پرستاري و مديريت خدمات بهداشتي درماني معتقدند اجراي سياستهاي بيمارمحور به نفع رفاه نهايي بيماران مزمن و حاد است. لازم به ذکر است اجراي سياستهاي بيمارمحوري نيازمند زمان، برنامهريزي و همکاري بخش خصوصي و دولت، فرهنگ سازي، آموزش به بيماران و کادر درمان است. در اروپا و آمريکا و ساير کشورهاي غربي، بحث تصميم گيري اشتراکي در مورد برخي بيماران مزمن، به عنوان شروع پياده سازي بيمارمحوري در حال انجام است. تصميم گيري اشتراکي اولين گام عملي در راستاي دستيابي به سياستهاي بيمارمحور است؛ به اين ترتيب که پزشک با توجه به نفع بيمار و شرايط فعلي، گزينههاي مورد نظر را با بيمار به اشتراک گذاشته و او از بين گزينههاي موجود با راهنمايي پزشک اقدام به انتخاب خواهد کرد. طبيعتا اجراي تصميم گيري اشتراکي نبايد تخطي از دستور پزشک يا خارج شدن از کنترل پزشک باشد. هدف اصلي، شريک کردن بيمار در بخشي از پروسه تصميم گيري است.
در دو دهه گذشته يکي از مهمترين تغييرات در رابطه با بيماريهاي مزمن، ظهور انجمنهاي آنلاين بيماران است. طبق گزارش Pew، بيش از 50 درصد آمريکاييها، در سال 2018 در مورد بيماري خود يا خويشاوندانشان از اينترنت يا فضاي مجازي استفاده کردهاند. به عنوان مثال، PatientsLikeMe، يکي از بزرگترين انجمنهاي آنلاين بيماران است. بيماران با توجه به نوع بيماري، عوارض و انواع درمان ميتوانند در انجمنهاي مختلف شرکت کنند و از ترسها و دردهاي مشترک يکديگر با خبر شوند. از آنجا که فعاليت بيماران در فضاي مجازي به دور از کنترل است، آنها ميتوانند نظرات، ترسها و شکستهاي خود را با ساير بيماران به اشتراک بگذارند. طبق تحقيقات انجام شده عموما بيماران به دو دليل اصلي اقدام به فعاليتهاي مجازي ميکنند: کاهش دردهاي رواني بيماري و آگاهي از خود بيماري و روشهاي درمان. به دليل عدم تقارن دانش پزشک و بيمار، همواره بيمار احساس کمبود در بيان مشکلات خود داشته و لذا جهت پيدا کردن زبان مشترک يا درمانهاي جايگزين، اقدام به جستجو و فعاليت در شبکههاي مجازي ميکند. به دو دليل فوق الذکر، فرد بيمار با کاهش دردهاي روحي و رواني از طريق به اشتراک گذاشتن و کسب آگاهي درباره بيماري، در جايگاه نسبتا بهتري در مقايسه با ساير بيماراني که از اطلاعات آنلاين استفاده نميکنند قرار خواهد گرفت.
يکي ديگر از منافع اين انجمنها، استفاده شرکتها، مخترعين و سياستگذاران در مورد ديدگاه بيمار براي تغيير سياستها، گرفتن ايده جهت نوآوريهاي صنعت درمان و …است. اما متاسفانه عليرغم تمامي منافع ذکر شده براي انجمنهاي آنلاين بيماران، اين انجمنها در ابتداي مسير بهبود بيماران هستند، در اروپا و آمريکا، اصليترين مشکل اين فروم ها، عدم حضور تمام وقت پزشکان در آنها در راستاي جلوگيري از نشر اطلاعات نادرست و همچنين خود درماني است. مانع ديگر، بحث سواد سلامت شرکت کنندگان در اين فروم ها است. سازمان بهداشت جهاني، سواد سلامت را اينگونه تعريف ميکند: «مهارت ادراکي و اجتماعي هر فرد که انگيزه و توانايي وي را جهت دستيابي، فهميدن و استفاده از اطلاعات براي حفظ و بهبود سلامت خود، تعيين ميکند.»
شايان ذکر است در آمريکا، يک چهارم جمعيت از کمبود سواد سلامت رنج ميبرند، به عنوان مثال نبود سواد سلامت ميتواند عوارضي نظير عدم استفاده از دارو طبق دستور پزشک و عدم تشخيص اطلاعات پزشکي دقيق داشته باشد که هر دو منجر به عدم بهبود کامل و حتي بستري شدن بيمار ميشوند. در هر کشور، نهادهاي مختلف دولتي يا خصوصي، متولي افزايش سواد سلامت هستند. طبق مطالعه طاووسي 2016، از جمعيت شهرنشين در نمونه 20571 نفري، 44 درصد جمعيت مورد مطالعه، سواد سلامت محدود داشتند.
به طور مثال يک بيمار مبتلا به ديابت نوع دوم را بعد از تشخيص توسط متخصص داخلي يا فوق تخصص در نظر بگيريد. بيمار پس از خروج از مطب پزشک، در داروخانه مطلع ميشود که براي مدت شش ماه نياز به مصرف قرص متفورمين 500 دارد. بيمار از خريد دارو خودداري کرده و در حين برگشت به منزل به جستجوي اينترنتي درباره علائم، دلايل و درمان ديابت تيپ دو ميپردازد. وي با نتايجي از قبيل سايت انجمن ديابت گابريک، درمانهاي جايگزين ديابت (طب سنتي، طب سوزني و…) و نقش تغذيه در پيشگيري ديابت مواجه ميشود. در اين مرحله «سواد سلامت» اين بيمار ميتواند تاثير قابل توجهي در عدم بروز عوارض قلبي عروقي، همچنين مرگ بيمار در دراز مدت داشته باشد. در صورت سواد سلامت بالاي اين بيمار، وي اطلاعات دقيق با منبع را از اطلاعات ناقص و بي اساس تشخيص داده و با شروع درمان و کنترل سبک زندگي با ديابت خود کنار ميآيد. همانطور که قبلا ذکر شد، تمامي نهادهاي درگير در درمان، موظف به افزايش سطح سواد سلامت بيماران از طرق مختلف هستند. اميد است پژوهش اينجانب در رابطه با بررسي رفتارهاي آنلاين و تاثير آن در بهبود بيماران، قدم کوچکي در شناسايي عوامل موثر در سواد سلامت بيماران جهان به ويژه ايران عزيزمان باشد.
منابع
1- Anderson, L., Ostrom, A. L., Corus, C., Fisk, R. P., Gallan, A. S., Giraldo, M., … Williams, J. D. (2013). Transformative service research: An agenda for the future. Journal of Business Research, 66(8), 1203–1210. https://doi.org/10.1016/j.jbusres.2012.08.013
2- Liu, W., Fan, X., Ji, R., & Jiang, Y. (2020). Perceived community support, users’ interactions, and value co-creation in online health community: The moderating effect of social exclusion. International Journal of Environmental Research and Public Health, 17(1). https://doi.org/10.3390/ijerph17010204
3- McColl-Kennedy, J. R., Snyder, H., Elg, M., Witell, L., Helkkula, A., Hogan, S. J., & Anderson, L. (2017). The changing role of the health care customer: review, synthesis and research agenda. Journal of Service Management, 28(1), 2–33. https://doi.org/10.1108/JOSM-01-2016-0018
4- Osei-Frimpong, K., Wilson, A., & Lemke, F. (2018). Patient co-creation activities in healthcare service delivery at the micro level: The influence of online access to healthcare information. Technological Forecasting and Social Change, 126, 14–27. https://doi.org/10.1016/j.techfore.2016.04.009
5- Robbins, D. A., Curro, F. A., & Fox, C. H. (2013). Defining patient-centricity: Opportunities, challenges, and implications for clinical care and research. Therapeutic Innovation and Regulatory Science, 47(3), 349–355. https://doi.org/10.1177/2168479013484159
6- محمود طاووسي, علي اصغر حائري مهريزي, شهرام رفيعي فر, آتوسا سليمانيان, فاطمه سربندي, مناسادات اردستاني, … علي منتظري. (2016). سنجش سواد سلامت بزرگسالان ايراني ساکن شهرها: يک مطالعه ملي. پايش, 15(1), 95–102.
Retrieved from http://payeshjournal.ir/article-1-199-fa.html
دیدگاه ها