آخرین خبر

دستگاه هاي کمک حرکتي براي بيماران فلج مغزي

تأخير در مراحل رشد حرکتي کودک (کنترل حفظ تعادل و قرار دادن اندام در وضعيت مناسب و توانايي هاي راه رفتن) ممکن است اولين علائم بيماري باشد که آنرا فلج مغزي يا Cerebral Palsy يا به اختصار CP مينامند. مهمترين علائم فلج مغزي ناتواني هاي حرکتي در بچه است که تا آخر عمر با وي باقي ميماند. بعضي از کودکان مبتلا به فلج مغزي دچار عقب ماندگي ذهني هم هستند. گرچه آسيب هاي مغزي که علت اصلي به وجود آمدن اين بيماري هستند پيشرونده نيستند ولي مشکلات حرکتي بيمار ميتواند پيشرفت کند. پس اين بيماران بايد تا زمان تمام شدن رشد جسمي يعني تا اتمام بلوغ تحت نظر پزشک باشند.
شدت فلج مغزي در بيماران مختلف متفاوت است. در برخي، بيماري چنان شديد است که کودک مدت کوتاهي بعد از تولد فوت ميکند و در بعضي ديگر به اندازه اي خفيف است که ممکن است نياز به هيچ اقدامي نداشته باشند ولي بيشتر بيماران جايي در وسط اين طيف هستند. فلج مغزي يک بيماري نيست بلکه دسته اي از بيماري ها است که به علت آسيب به مغز کودک به وجود ميآيد. اين آسيب ها ممکن است در زمان جنيني يعني قبل از تولد، به مغز بچه وارد شود. ممکن است در حين زايمان يا حتي در يک سال اول زندگي کودک که مغز وي به سرعت در حال رشد است ايجاد شود. کودکان نارس و آنهايي که در موقع تولد وزن کمي دارند بيشتر در معرض اين آسيب هستند. علل فلج مغزي را از نظر زمان ايجاد آنها به سه دسته پيش از تولد،حين تولد وبعد از تولدتقسيم ميکنند.

علل قبل از تولد عللي هستند که در زمان جنيني موجب ميشوند مغز به درستي تشکيل نشود. بسياري از بيماري هاي ژنتيکي يا بعضي عفونت هاي ويروسي مادر در زمان بارداري از اين دسته اند. علل حين تولد عللي هستند که در زمان زايمان موجب نرسيدن اکسيژن به مغز نوزاد شده و آسيب غير قابل جبراني به آن وارد ميکنند. علل بعد از تولدعللي مانند عفونت هاي مغز، نرسيدن اکسيژن براي مدتي به مغز و خونريزي مغزي (به علت ضربه مانند تصادف، افتادن کودک به زمين يا ديگر ضربات به سر) ميتوانند بعد از تولد و زماني که هنوز مغز بسيار آسيبپذير است به آن صدمات غير قابل بازگشتي وارد کند.
انواع فلج مغزي را به چهار دسته کلي تقسيم ميکنند. وقتي سن بچه به دو سالگي رسيد پزشک معالج ميتواند نوع فلج مغزي وي را تعيين کند.

تصوير سمت راست کوادري پلژي، تصوير وسط هميپلژي و تصوير سمت چپ پارا پلژي را نشان ميدهد.
چهار دسته کلي فلج مغزي عبارتند از:

فلج اسپاستيک (Spastic)
فلج اسپاستيک شايعترين نوع فلج مغزي است و حدود 65 درصد بيماران را شامل ميشود. محل ضايعه در اين بيماران در قشر مغز است. در اين نوع از بيماري، عضلات سفت شده و والدين يا پزشک به سختي ميتوانند مفاصل دست و پا يا حتي کمر کودک را خم و راست کنند. اگر هر دو اندام تحتاني گرفتار شوند به آن دي پلژي اسپاستيک (Spastic diplegia) ميگويند ودر اين وضعيت هر دو يا به سمت داخل ميچرخند و کودک در موقع راه رفتن پاها را به صورت ضربدري نگه ميدارد. وقتي يک سمت بدن درگير شده باشد (اندام فوقاني و تحتاني يک سمت از بدن) به آن هميپلژي اسپاستيک (Spastic hemiplegia) ميگويند. معمولاً شدت درگيري اندام فوقاني بيشتر است. وقتي هر چهار اندام درگير ميشوند به آن کوادري پلژي اسپاستيک (Spastic quadriplegia)ميگويند. در اين موارد ممکن است عضلات دهان و زبان هم گرفتار شوند. تصوير سمت راست کوادري پلژي، تصوير وسط همي پلژي، و تصوير سمت چپ پاراپلژي را نشان ميدهد.
قسمت هاي خاکستري تيره نشانه محل درگيري است و قسمت هاي هاشور خورده نشانه محلهاي با درگيري کمتر است. گرچه همه عضلات اندام گرفتار منقبض هستند ولي انقباض بعضي از آنها بيشتر است و همين امر موجب ميشود تا اندام فلج در وضعيت خاصي قرار بگيرند. در اندام فوقاني آرنج و مچ دست خم شده و ساعد به داخل ميچرخد (پرونيشن). انگشتان جمع شده و حالت مشت کردن را به خود ميگيرند. در اندام تحتاني ران خم شده و به ران ديگر نزديک شده و به داخل ميچرخد. مفاصل زانو و مچ پا هم خم ميشوند.

فلج آتتوئيد (Athetoid)
اين نوع از فلج مغزي ديسکينتيک Dyskinetic هم ناميده ميشود. بيست درصد بيماران مبتلا به فلج مغزي از اين دسته اند که به علت آسيب به قسمت هايي در عمق مغز به نام عقده هاي قاعده مغز به وجود ميآيد. مشخصه اين نوع از بيماري حرکات غير ارادي و مکرر است که وقتي کودک ميخواهد کار خاصي را انجام دهد بيشتر ميشود. مثلاً در موقع راه رفتن يا وقتي ميخواهد چيزي را بگيرد يا وقتي ميخواهد حرف بزند اين حرکات غير ارادي شدت ميگيرند.

فلج آتاکسيک (Ataxic)
اين نوع از فلج مغزي کمتر از انواع ديگر ديده ميشود و محل ضايعه در مخچه است. مشکل اصلي اين بيماران، حفظ تعادل است. هماهنگي بين حرکات اندامها خوب نيست. راه رفتن ناپايدار است و انجام دادن حرکات ظريف که نياز به هماهنگي زيادي بين حرکات عضلات دارد (مثلاً قلم به دست گرفتن يا بستن دکمه پيراهن) دشوار ميشود. در اين نوع از بيماري معمولاً هوش کودک طبيعي است.

فلج مخلوط (Mixed)
در اين نوع از فلج مغزي هم علائم فلج اسپاستيک و هم علائم فلج آتتوئيد وجود دارند. بعضي عضلات شل و بعضي ديگر سفت هستند. اندام هم سفت است و هم حرکات غير ارادي انجام ميدهد.

عواقب بيماري فلج مغزي
کودکان مبتلا به فلج مغزي خفيف ممکن است تنها لنگش خفيف يا ناهماهنگي در راه رفتن داشته باشند و ميتواند زندگي پربار و تقريباً طبيعي داشته باشند. در حالي که بيماران با موارد شديد، در طول زندگي خود به مراقبت و نظارت نياز دارند. مهمترين علائم فلج مغزي ناتواني هاي حرکتي در کودک است که تا آخر عمر با وي باقي ميماند. بسياري از نوزادان متولد شده مبتلا، درجاتي از عقب ماندگي ذهني يا تشنج را نيز تجربه ميکنند.
با اينکه معيار مهم تشخيص در فلج مغزي اختلال حرکتي است اما لزوماً فلج مغزي منحصر به سيستم حرکتي نيست.گاهي اوقات ناتواني هاي ديگري نيز علاوه بر اختلال حرکتي ديده ميشود که بايستي سريعاً شناسايي و به موقع درمان شود. مهمترين اين اختلالات عبارتند از:

اختلال تکامل ذهني
کندي ذهن به درجات مختلف در 70-50 درصد مبتلايان به فلج مغزي ديده ميشود. کودکاني که با وجود فلج مغزي از هوش طبيعي برخوردارند معمولاً دامنه توجه کوتاهي دارند. آزمايش هاي توانايي هاي ذهني آنها با کودکان معمولي تفاوت زيادي دارد و انجام آن بسيار دشوار است. زيرا معمولاً دچار اختلالات زباني گفتاري و حرکتي نيز هستند لذا احتمال بسياري وجود دارد که قدرت کلامي ضعيف و حرکات عضلانيِ غيرقابل کنترل يا تشنج آميز کودکان فلج مغزي را به حساب عقب ماندگي ذهني آنها بگذاريم درصورتيکه ممکن است از لحاظ هوشي متوسط يا بالاتر از متوسط باشند. تعدادي هم از لحاظ هوشي سرآمد هستند اما حد متوسط هوش مبتاليان به فلج مغزي به روشني پايينتر از افراد معمولي است.

تأخير در رشد
برخي کودکان که مبتلا به اين بيماري هستند به نارسايي جدي در رشد از جمله قدکوتاه وزن کم و مغز کوچک مبتلا هستند.

صرع
حدود 50 درصد از کودکان داراي عارضه مغزي به نوعي از اختلالات صرعي دچار هستند. شايعترين نوع صرع در اين افراد حمالت تونيک-کلونيک است، اگرچه َاشکال ديگر صرع نيز ممکن است ديده شود.

اختلال بينايي
عيوب بينايي گوناگوني از قبيل لوچي چشم (عدم توانايي در خيره شدن با يک يا دو چشم) نيستاگموس (نوسان مداوم کره چشم)، عيوب ميدان ديد (بينايي معيوب يا نابينايي در نصف ميدان ديد) امکان دارد ديده شود جهت بررسي وضعيت بينايي کودک لازم است کودک مبتلا حتماً معاينه شود.

اختلال حسي
اين اختلال معمولاً در دستها مشخصتر از پاها است.

اختلال شنوايي
ناشنوايي در 10-5 درصد کودکان مبتلا به فلج مغزي ديده ميشود يا فقط ميتوانند اصوات و طنينهاي مشخصي را تشخيص دهند که نيمه معلوليت به شمار ميآيد.

اختلال گفتاري
درصد زيادي از کودکان دچار فلج مغزي اشکالات گفتاري دارند چنانچه صدمه وارده به سيستم اعصاب مرکزي پس از 5 سالگي رخ دهد ممکن است به تلفظ نامناسب يا لکنت منجر شود. اين تمرکز حواس است که در قدرت تکلم آنها هم تأثيرگذار است.

عوارض جانبي
تحقيقاتي که در چند دهه اخير انجام گرفته نشان ميدهد که فلج مغزي يک اختلال رشدي است، به عبارت ديگر حالتي است که اختلالات چندي را با خود به همراه دارد و تنها يک اختلال به شمار نميآيد. زيرا زماني که مغز آسيب ببيند قسمت هاي زيادي نظير توانايي هاي حسي، عمليات شناختي و واکنش هاي عاطفي نيز آسيب ميبيند. اين نقيصه ممکن است با خصوصياتي نظير جاري شدن بزاق از دهان و بدشکلي چهره نيز همراه باشد.

اختلال در راه رفتن و قدم زدن
رشد حرکتي طبيعي به معني آشکار شدن تدريجي تواناييهاي پنهان کودک است. حرکات نسبتاً ساده و اوليه نوزاد تغيير مييابد و روز به روز پيچيدهتر ميشود. حرکات اکتسابي مرحلهبهمرحله تغيير و تکامل مييابند و فرد الگوهاي حرکتي به دست ميآورد. اين مراحل تا سالهاي زيادي ادامه مييابد. بيشترين و سريعترين تغييرات در 18 ماهه اول دوران کودکي اتفاق مي افتد و تا 3 سالگي کامل و کاملتر ميشود و در حدود 5 سالگي کودک آماده رفتن به مدرسه است و تقريباً آمادگي يادگيري نوشتن را دارد. از اين سن به بعد رشد آهسته تر ميشود و تغييرات مؤثر و سريعي اتفاق نميافتد البته هماهنگي حرکات بيشتر شده و کودک از نظر حرکتي مهارت به دست آورده و پيشرفت ميکند. اما کودک مبتلا به فلج مغزي نيز رشد حرکتي دارد ولي به طورآهسته تر. البته رشد او نه تنها عقب مانده از همسالان خودش است بلکه وضعيت غيرطبيعي دارد. در کودکاني که شديداً مبتلا هستند يا به عبارتي تمام بدنشان درگير است تغييرات بسيار کند و اندکي در رشد حرکتي اتفاق ميافتد يا حتي ممکن است در همان مراحل اوليه متوقف شود (درحاليکه به طور طبيعي تا 5 سالگي تغييرات مربوط رشد و به دست آوردن الگوي حرکتي بسيار شاخص و سريع است). اين تغييرات در کودک فلج مغزي بسيار آهسته است و حتي ممکن است تا سن بلوغ و حتي در بزرگسالي هم ادامه پيدا کند. اين مساله به خصوص در کودکان اتتوييد (Athetoid) و اتاکسيک (Ataxic) ديده ميشود. بعضي از کودکان اتتوييد تا سن 14 يا 15 سالگي راه رفتن را ياد نميگيرند. سرعت و فاصله قدمها و حرکات دوراني بستگي به شدت اختلال حرکتي دارد هرچه فلج مغزي خفيفتر باشد اِشکالي که در اين مورد پيش ميآيد کمتر خواهد بود. گرچه آسيبهاي مغزي که علت اصلي به وجود آمدن اين بيماري هستند پيش رونده نيستند ولي مشکلات حرکتي بيمار ميتواند پيشرفت و در طي زمان تغيير کند. گاهي اوقات تعدادي از اين علائم بهبود مييابند؛ براي مثال کودکي که اندام هاي فوقاني يا دست هاي او دچار اختلال هستند ممکن است توانايي لازم براي نوشتن و پوشيدن لباس را به دست آورد، در حالي که در بعضي از کودکان ممکن است سختي عضلات منجر به بروز مشکلاتي در لگن و ستون فقرات شود که نيازمند جراحي ارتوپدي باشد. بالا رفتن سن کودکان مبتلا به فلج مغزي در صورت عدم مراقبت توانبخشي و انجام تمرينات صحيح ميتواند منجر به يک وضعيت غير طبيعي در بدن آنها شود. پس اين بيماران بايد تا زمان تمام شدن رشد جسمي يعني تا اتمام بلوغ تحت نظر پزشک باشند. مشکلات تنفسي و ريوي علت عمده مرگ در کودکان با ناتواني شديد، از جمله فلج مغزي، عفونت تنفسي مزمن است و بيش از 90 درصد مرگ کودکان با فلج مغزي شديد به وسيله پنوموني (يا عفونت ريه، التهاب بافت ريه که يک يا دو طرف قفسه سينه را درگير ميکند و معمولاً در اثر عفونت ايجاد ميشود) ايجاد ميشود. عفونتهاي ريوي در فلج مغزي شايع است و زماني که شواهدي دال بر بيماري چرکي ريوي وجود دارد آنتيبيوتيک بايد نسبت به ساير بيماران زودتر تجويز شود.

دستگاه رباتيک براي کمک به کودکان مبتلا به فلج مغزي
سانيل آگراوال، محقق ارشد توضيح ميدهد که اين دستگاه رباتيک، آموزش قدرت را براي عضلاتي که در حفظ موقعيت صاف، بسيار ضعيف هستند، ارائه ميکند. او استاد مهندسي پزشکي و توانبخشي و مهندسي مکانيک در دانشکده مهندسي و علوم کاربردي دانشگاه کلمبيا است. کودکان از طريق اين روش طرز راه رفتن، سرعت راه رفتن، تعادل و نيز تقارن در راه رفتن خود را بهبود ميبخشند. راه رفتن به صورت خميده يا قوز کرده، اختلال ناشي از اسپاستيک ديپلوژي است. در ديسپلژي اسپاستيک، عضلات سفت و سخت در هر دو پا مانع از راه رفتن و جلوگيري از گام برداشتن طبيعي ميشوند. حرکت انسان متکي بر دو مجموعه عضله است: عضلات خم کننده که کشش ايجاد ميکنند و عضلات بازکننده که فشار ميآورند. به عنوان مثال، خمشدن زانوي شما نياز به عضلات خمکننده دارد، در حاليکه صافکردن پا به عقب نياز به عضلات بازکننده دارد. کودکان مبتلا به راه رفتن به حالت خميده يا قوز کرده، با مفصل، زانو و مچ پايي که هميشه خميده است، قادر به حرکت به جلو و عقب نيستند، زيرا عضلات خمکننده اين مفاصل بيش از حد سفت و عضلات بازکننده نيز بسيار ضعيف هستند. مفاصل ران کودکان مبتلا به اين بيماري صاف نيستند. زانوها و مچ پاي آنها نيز صاف نيست. به علت اين وضعيت خميده، آنها بيثباتي زيادي در راه رفتن خود دارند. روش معمول فيزيوتراپي براي اين وضعيت بر پايه هاي الاستيک، وزنه و حتي مقاومتي که توسط يک درمانگر حرفه اي براي بهبود قدرت عضلات بازکننده زانويي ارائه ميشود، متکي است. به گفته محققان متاسفانه اين رويکرد به دليل تمرکز اوليه بر قدرت زانو به نتايج ناسازگاري منتهي شد.
دستگاه Tethered Pelvic Assist) TPAD) که در اين تحقيق مورد استفاده قرار گرفت، کمربندي است که در اطراف ناحيه کمر قرار ميگيرد و هشت کابل از کمربند به موتورهاي متصل شده به يک تردميل کشيده شده اند. اين کابل ها کودک را هنگام راه رفتن روي تردميل به سمت پايين ميکشند و نيرويي معادل 10 درصد وزن بدن او ايجاد ميکنند؛ همانند يک بچه سالم که يک کوله پشتي را حمل ميکند.
درمانگران فيزيکي، با استفاده از سيستم دوربين، روند قدم زدن کودک را کنترل ميکنند و نيرويي که توسط کابلها ايجاد ميشوند را براي تقويت عضلاتي که ضعيفتر به نظر ميرسند، تنظيم ميکنند. شش کودک مبتلا به اين وضعيت در آموزش با TPAD شرکت کردند. بچه ها همه ميتوانستند به طور مستقل راه بروند، اما در راه رفتن بر روي سطوح ناهموار مشکل داشتند. پس از 15 جلسه تمرين با دستگاه، بچه ها در توانايي خود براي خمکردن و کشش مفاصل ران، زانو و مچ پاي خود بهبودي تجربه کردند. يافته ها نشان دادند، همچنين کودکان گامهاي بلندتري برداشتند، بهتر ميتوانستند پا را از زمين بلند کنند و سرعت پياده روي آنها بهبود يافت. يافته هاي اين مطالعه 26 ژوئيه 2017 در مجله Science Robotics منتشر شد.

رباتي براي حرکت کودکان در معرض ابتلا به فلج مغزي

اين که هر روز کودک شش ماه هاي را که مبتلا به فلج مغزي است روي تخته اسکيت موتوري ببينيد هرگز اتفاق نميافتد مگر اينکه در دانشگاه اوکلاهاما باشيد. گروهي از مهندسان پزشکي و فيزيوتراپها يک وسيله موتوري براي کودکان در معرض ابتلا به فلج مغزي ساخته اند تا مهارت هاي شناختي و حرکتي آنها را بهبود دهند. پس از مطالعات اوليه که اميدوارکننده بودند، تيم تحقيقاتي، آزمايش روي 56 کودک را آغاز کرد. آنها از يک ربات با قابليت هدايت، يک الگوريتم پيچيده يادگيري ماشين و يک کلاه پر از الکترود که فعاليت هاي مغز را دنبال ميکند استفاده کردند.
فلج مغزي شامل اختلالات عصبي است که در نوزادان ظاهر ميشود و روي هماهنگي ماهيچه ها و حرکت اثر دارد. اين اختلالات در اوايل زندگي و به دليل آسيبهاي مغزي هنگام تولد، عفونت و زخم ميتواند ايجاد شود. اين شرايط تا زماني که کودک به دنيا ميآيد قابل تشخيص نيست اما متخصصان پزشکي بر اين باورند که آغاز درمان از اوايل تولد ميتواند قابليت ها و توانايي هاي کودکان را بهبود بخشد.

در اوايل کار يک آزمايش حرکتي براي تشخيص کودکان در خطر ابتلا به فلج مغزي و ديگر اختلالات ترتيب داده شد. با توانايي تشخيص اين کودکان، آزمايشها بر روي آنها در بازه زماني 2 تا 8 ماهگي که کودک شروع به لگدزدن، حرکت و سرانجام خزيدن ميکند، آغاز شد. توانايي حرکت نه تنها براي شکل گيري مهارت هاي حرکتي بلکه براي توسعه مغز نيز مهم است. همزمان که کودکان جهان اطرافشان را کشف ميکنند ارتباطات جديد مغزي را شکل ميدهند و مهارت هاي شناختي خود مانند شناخت مکاني، حل مسأله و درک عميق را توسعه ميدهند. تمايل به خزيدن يک فرآيند يادگيري براساس تشويق است يعني اگر يک کودک سعي کند حرکت کند و به نتيجه مطلوب نرسد (همانطور که بچه هاي فلج مغزي به طور متوسط تا دو سالگي نميخزند) دست از تلاش برميدارد و سرانجام مغز ارتباطات مکاني و حرکتي را از دست ميدهد.

در سال 2003، Kolobe به استادان دانشگاه اوکلاهاما ملحق شد و با همکاري اساتيد مهندسي شروع به ساخت وسيله اي کرد تا به کودکان در معرض ابتلا به فلج مغزي کمک کند تا محيط پيرامون خود را کشف و بازخورد مثبتي دريافت کنند که باعث توسعه مغز و تشويق مهارت هاي حرکتي جديد باشد. همين که ما شروع به خزيدن ميکنيم جهان پيرامون ما جايي بزرگتر به نظر ميرسد. ما اميدواريم خزيدن مقدمه اي باشد براي ساخت ديگر توانايي هايي که بعداً در زندگي مفيد خواهد بود. اکنون سومين نسخه اين وسيله Self-Initiated Prone Progression Crawler يا SIPPC با مواد ابتدايي شامل يک بالشتک نرم که با سه چرخ حرکت ميکند و يک لباس پر از حسگر که کودک را حرکت ميدهد، ساخته شده است. دوازده حسگر حرکتي در هر ثانيه، پنجاه بار اندازه گيري ها را به رايانه ميفرستند و يک نمايشگر حرکت کودک را به صورت سه بعدي نشان ميدهد. علاوه بر اين دوربين هاي مستقر بر SIPPC از حرکت اندام هاي کودک تصويربرداري ميکنند.

دستگاه افزايش تعادل در کودکان فلج مغزي
اين وسيله کمکي که Gait plate نام دارد توسط کاردرمانگر «فرهنگ محمدخاني» طراحي شده و به بهبود وضعيت ايستادن و راه رفتن کودکان فلج مغزي کمک شاياني ميکند. Gait plate براي تمامي کودکاني که توانايي کنترل تنه و صاف نگه داشتن زانوها را داشته باشند (بتوانند کنار ديوار بايستند) قابل استفاده است. گيت پليت وسيله بسيار مناسبي جهت استفاده و آموزش در کلينيک ها و مراکز کاردرماني است.

مزاياي مهم استفاده از Gait plate
– سهولت و سرعت در پوشيدن
– سبک بودن
– سادگي ظاهر
-کنترل مچ پا و عدم محدوديت در حرکت زانو
– ارزان بودن اين اسپيلنت در مقايسه با بريس هاي موجود
– عدم ايجاد مزاحمت و زدگي براي پاي کودکان
– راه هاي تقويت تعادل در کودکان

روشي جديد براي درمان فلج مغزي کودکان
بر اساس گفته هاي مدير عامل شرکت فناوري بنياخته هاي رويان، طرح کارآزمايي باليني فلج مغزي با همکاري مرکز طبي کودکان آغاز شده و حدود 120 بيمار تحت درمان قرار گرفته اند. از جمله اقدامات بسيار مهمي که اين شرکت اخيراً به آن پرداخته، جداسازي سلولهاي بنيادي مزانشيم بندناف است. پيش از اين، مرحله اول که شامل تزريق سلول هاي بنيادي مزانشيم به بيماران فلج مغزي بود انجام گرفت و در حال حاضر مرحله دوم طرح بر روي کودکان 4 تا 14 ساله در حال انجام است؛ اين طرح با همکاري مرکز طبي کودکان و ستاد توسعه سلول هاي بنيادي فعاليت خود را آغاز کرد و حدود 120 بيمار تحت درمان قرار گرفتند. تاکنون دو نوبت تزريق براي بيماران تحت درمان انجام شده است و خوشبختانه نتايج اوليه نشان دهنده اثربخشي مناسب آن است. در سال جاري هم تزريق هاي نوبت دوم و سوم براي بيماران انجام خواهد شد، همچنين بيماران جديد پذيرش ميشوند و اميدوار هستيم با اين روش کودکان بيمار بيشتري درمان شوند.
طرح تزريق مزانشيم بندناف علاوه بر فلج اطفال براي بيماران اوتيسمي و بيماران مبتلا به آرتروز شديد هم در دستور کار قرار گرفته است و ميتوان در آيندهاي نزديک شاهد دستاوردهاي اين روش بود. بانک خون بند ناف رويان پذيرش مستقلي براي درمان بيماران ندارد. اين طرح بزرگترين طرح کارآزمايي باليني فلج اطفال در سطح منطقه محسوب ميشود و بايد توجه داشت که اين روش درماني براي افرادي که پيش از اين در مرکز طبي پذيرش شده و فلج مغزي آنها مورد تأييد پزشک قرار گرفته است انجام ميشود؛ بايد پزشک معالج تشخيص دهد که سلول درماني براي نوع ناتواني آنها، مؤثر است. تمام اين بيماران توسط مرکز طبي پذيرش شدهاند و بانک خون بند ناف رويان پذيرش مستقلي براي درمان بيماران ندارد.
در حال حاضر برخي از کشورهاي دنيا از سلولهاي مزانشيم براي براي درمان بيماريهاي مختلفي مانند آلزايمر، پارکينسون، ام اس، سکته هاي مغزي و SMA و غيره استفاده ميکنند.

بررسي تأثير نوروفيدبک برامواج مغزي کودکان فلج مغزي اسپاستيک
در طب کودکان، اهميت شناسايي موارد طبيعي يا نرمـال، مانند اهميت دانستن آناتومي و فيزيولوژي در طب عمومي است در واقـع شناسـايي مـوارد طبيعـي (نرمالها) پايـه و اساس مطالعه موارد غيرطبيعي و بيماري ها اسـت. از طرفـي ميدانيم اگر اخـتلالات تکـاملي بـا تأخير تشـخيص داده شوند در نهايت منجر به ناتواني ها و معلوليت هاي غيـر قابـل برگشت ميشوند. از آن جمله ميتوان بـه ناتوانيهايي چون فلج مغزي، عقبماندگي ذهني، نابينـايي، ناشـنوايي، اختلالات گفتاري، و اختلالات رواني-رفتـاري اشـاره کـرد. لذا اهميـت تشـخيص و مداخلـه زودرس در اخـتلالات تکاملي بيش از پيش روشن ميشود. بسـيار مهم است که بتوان کودکاني که مشکوک به تأخير تکاملي يـا ناتواني هستند و در مراحل اوليه و پنهان آن قـرار دارند را شناسايي کرده و به موقع براي آنها مداخلات درمـاني و توانبخشـي تجويز کرد. عدم تشخيص و مداخله به موقع در کودکان فلج مغزي ميتواند منجر به ناتواني هاي متعددي شود. نوروفيدبک روش درماني نسبتاً جديدي است که موجب بهبود تنظيمات عصبي و عملکرد متابوليک در مغز ميشود. با توجه به جديد بودن اين روش، مطالعه اي با هدف بررسي تأثير نوروفيدبک بر امواج مغزي کودکان دچار فلج مغزي اسپاستيک انجام شد. اين تحقيق شبه تجربي با انجام آزمون قبل و پس از مداخله بود. روش نمونه گيري به صورت در دسترس و شامل کليه کودکان 15-4 ساله مبتلا به فلج مغزي اسپاستيک، مراجعهکننده به مراکز توانبخشي تهران، در سال 1392 بود. 26 کودک فلج مغزي براساس معيارهاي ورود و خروج و ضريب هوشي بالاتر از 80 وارد مطالعه شدند. براي آنها 5 جلسه نوروفيدبک انجام شد. امواج مغزي قبل و بعد از انجام مداخله، توسط دستگاه ERP/EEG 19 کاناله استاندارد با فرکانس نمونه برداري 250 Hz ثبت و با الگوي امواج مغزي 50 کودک نرمال 4 تا 15 ساله (گروه کنترل) مقايسه شد. متوسط قدرت امواج آلفا ( فرکانس بالا) پس از انجام مداخله (نورو فيدبک) در کودکان فلج مغزي افزايش و متوسط قدرت امواج دلتا ( فرکانس پايين) کاهش يافت؛ يعني مداخله سبب نزديک شدن الگوي امواج مغزي کودکان فلج مغزي به الگوي نرمال شد و اين ميتواند علائمي از بهبود امواج مغزي باشد. به نظر ميرسد نوروفيدبک موجب بهبود امواج مغزي در کودکان فلج مغزي ميشود. انجام مطالعات بيشتر درباره تأثير اين روش در درمان فلج مغزي ضروري است. متوسط قدرت امواج آلفا (فرکانس بالا) در کودکان فلج مغزي پس از انجام تنها 5 جلسه مداخله (نورو فيدبک) افزايش و متوسط قدرت امواج دلتا (فرکانس پايين) کاهش يافتند و به سمت الگوي نرمال موجب بهبود امواج مغزي در آنها شد. به نظر ميرسد شايد اين روش درماني غير تهاجمي را بتوان با تعداد جلسات بيشتري براي کودکان مبتلا به اشکالات حرکتي ناشي از صدمات مغزي، خصوصاً کودکان مبتلا به فلج مغزي در سنين پايين مورد استفاده قرار داد يا حداقل در برنامه ريزي درماني آنها لحاظ کرد. گرچه براي رسيدن به نتايج باليني به مدت زمان مداخله بيشتر (حداقل چند ماه) و انجام مطالعات کارآزمايي باليني وسيعتري نياز است. پيشنهاد ميشود در مراکز توانبخشي تحت نظر دانشگاه ها، براي کودکان فلج مغزي از روش درماني نوروفيدبک استفاده و نتايج حاصل در پرونده آنها ثبت شود.

منابع
[1] نداسرداري پور، دکتر دلربايي، فلج مغزي، دانشگاه خواجه نصيرالدين طوسي، https://wp.kntu.ac.ir
[2] Sunil Agrawal, Ph.D., professor, rehabilitation and regenerative medicine and mechanical engineering, Columbia University School of Engineering and Applied Sciences, New York City; Valerie Pieraccini, MS, OTR, occupational therapist and director, therapy, United Cerebral Palsy of Central Arizona; July 26, 2017, Science Robotics.
[3] https://rastineh.com
[4] https://www.iranorthoped.com
[5] http://www.exos.ir
[6] http://www.salamatnews.com
[7] Vameghi R, Sajedi F, Gharib M, Hemmati S, Ahmadlou M, The effect of neurofeedback on brain waves in children with spastic cerebral palsy, Journal of North Khorasan University 201 5;7 (1):199-208.

5/5 (2 دیدگاه ها)

دیدگاه ها

1 دیدگاه در “دستگاه هاي کمک حرکتي براي بيماران فلج مغزي”

  • احمد موسوی 30 بهمن 1399 at 17:02 پاسخ

    سلام .کودکی ۱۲ ساله با سابقه ی کیست آراکنوئید در دوطرف مغز دارم .تکلم نمیکند ،سمت چپ بدن کم جان و اا حدی ضعیف شده تشنج مداوم دارد با آنکه مدادم دارو مصرف میکند .هنوز نمیتواند تعادل خود را حتی هنگام نشستن حفظ کند برای راه رفتن نیاز به زیر بغل گرفتن دارد مچ پای چپ کم خم میشود و دست چپ نیز همینطور بیجان است .لطفا اگر راهی برای درمان هست یا ابزار و تجهیزی هست کمکم کنید .ممنونم.خودم گاهی طراحیهایی برایش کردم و ساختم اما سنش که بالا رفت ابزار جواب نمیده و نیاز به مواد پلاستیکی و آلومینیومی دارم که تهیه شون سخته.ممنونم اگر اختراعی صورت گرفته به بنده معرفی کنید.
    ادرس خوزستان ایذه .خ دستغیب کوچه سبحان منزل سید احمد موسوی دهموردی
    تلفن ۰۹۱۷۰۳۷۰۵۱۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گزارش ویژه‌ی این ماه

wfn_ads

گزارش های کوتاه ماهنامه

wfn_ads
ماهنامه مهندسی پزشکی

خوش آمدید

ورود

ثبت نام

بازیابی رمز عبور