دانشمندان و محققان هر روزه به مرزهاي جديدي در حوزههاي مختلف علمي و تحقيقاتي دست پيدا ميکنند و بر اين اساس پژوهشهايي به ثمر ميرسد که زندگي بشر را تسهيل ميکند. در سالهاي اخير در زمينه تشخيص و درمان بيماريها از روش جديدي به نام بيورزونانس استفاده ميشود. بيورزونانس دانشي است که بر اساس فرکانسهاي سلولي شکل گرفته است. به اين ترتيب به کمک پزشکان، علم فيزيک و بيوفيزيک در زمينه تشخيص و درمان بيماريهاي مختلف وارد صحنه شده و دستگاههايي مبتني بر اين دانش طراحي شدهاند که پزشکان ميتوانند از طريق آنها فرکانسهاي دريافتي از بدن بيماران را پردازش کرده و با توجه به اين اطلاعات در زمينه تشخيص بيماريها در نخستين مرحله و درمان آنها در مراحل بعدي به يافتههاي جديدي دست پيدا کنند.
بيورزونانس شاخهاي از علم پزشکي است که به بيوفيزيک و مباني کوانتوم فيزيک مدرن مرتبط است. اين دانش در دهه 1900 ميلادي توسط دانشمنداني از جمله نيکلاي تسلا و لاخووسکي بنا نهاده شد. در اين روش در مرحله تشخيص بيماري از رايانه استفاده ميشود. اين دانش قدمتي 100 ساله دارد. يکصد سال پيش دانشمندي روسي در تحقيقاتش متوجه شد همه سلولها داراي فرکانس مغناطيسي هستند و به اين ترتيب اين ايده به ذهن دانشمندان خطور کرد که اگر بتوان دستگاهي طراحي کرد که اين فرکانسها را شناسايي کند، ميتوان ويژگيهاي سلولهاي بدن را شناسايي کرد. البته اين کار به آساني امکان پذير نبود. اين فرکانسها بسيار ضعيف بوده و شناسايي آنها مستلزم استفاده از دستگاههاي پيچيدهاي بود اما با گذشت زمان محققان به اين توانايي دست يافتند.
فرکانسها وارد بدن ميشوند. در هر منطقهاي از بدن که فرکانسهاي همنام وجود داشته باشد اين فرکانسها تشديد شده و رزونانس ايجاد ميشود. در اين فرآيند عوامل مختلفي ميتوانند نقش داشته باشد و بر اساس نتايج، درمان متفاوت خواهد بود. در کشورهاي مختلف از آمريکا تا روسيه و کشورهاي اروپايي، براي درمان به روش بيورزونانس جداولي طراحي شده است که ميزان و زمان ارسال فرکانس را مشخص ميکند. براي مثال ممکن است براي شناسايي يک بيماري زمان ارسال فرکانس پنج ثانيه باشد و اگر بخواهيم بيماري يا عامل ايجاد بيماري را به اين روش از بين ببريم، زمان ارسال فرکانس بر اساس جداول طراحي شده انتخاب ميشود. به اين ترتيب بر اساس جدول در يک بازه زماني مشخص، فرکانس به بدن ارسال ميشود. از آنجا که همه سلولهاي بدن فرکانسهاي منحصر به فردي دارند، در اين فرآيند سلولهاي ديگر هيچ گونه آسيبي نميبينند و به نوعي ميتوان گفت اين روش درماني غير تهاجمي است. فرکانسها منحصر به فرد هستند و منطقه منحصر به فردي از بدن را هدف قرار ميدهند و ديگر اندامها را تحت تأثير قرار نميدهند. براي مثال اگر ميکروارگانيسمي وارد بدن شده باشد، فرکانس همان ميکروارگانيسم ارسال ميشود و فقط همان ميکروارگانيسم هدف قرار ميگيرد. با استفاده از دستگاههاي تشخيصي ميتوان اين فرکانس را به درستي شناسايي کرد. در حقيقت، هر فرکانس مشابه يک اثر انگشت اختصاصي است. البته بايد توجه داشت اين فرکانس تابع قوانين موج است و ارتعاشات آن بر اساس شرايط تشديد شده يا از اثرات آن کاسته خواهد شد. هر سلول، فرکانس خود را دارد. بنابراين تعداد فرکانسهاي متعددي بايد شناسايي شوند. تاکنون بيش از 57 هزار فرکانس مختلف شناسايي شده است که فرکانس اندامهاي مختلف بدن، پاتوژن هاي مختلف از ويروس، باکتري و قارچ يا انگل را شامل ميشود. پس از مواجه شدن با بيماريها و عفونتهاي مختلف، فرکانسهاي جديد شناسايي ميشوند. زماني که بحث ويروس ابولا مطرح شد فرکانس مربوط به اين ويروس نيز وارد سيستم شد. اکنون ميتوان با استفاده از دانش بيورزونانس اين ويروس را در بدن شناسايي کرد و حتي با استفاده از اين فناوري امکان از بين بردن ويروس نيز وجود دارد.
همان طور که گفته شد هر ارگانيسم يا ميکروارگانيسم فرکانس منحصر به فردي دارد. در بيورزونانس وقتي بيماري آغاز ميشود، ميتوان نشانههاي اوليه بيماري را تشخيص داد و بر اين اساس در بسياري از بيماريها پيش از رسيدن به مرحله بحراني بيماري قابل تشخيص و درمان است. در زمينه بيماريهاي سرطاني فرکانسها در مراحل اوليه بسيار ضعيف است. اما دستگاه، سالها پيش از رسيدن به مراحل حاد، اين بيماري را تشخيص ميدهد. در سلولهاي سرطاني محيط تومور pH هاي مختلفي دارد و با يک توده مشخص مواجه نيستيم بلکه با مجموعهاي از سلولها با مشخصات مختلف مواجهيم. همچنين اين توده هوشمندانه رفتار ميکند و نسبت به اقدامات درماني، مقاومت خاصي از خود نشان ميدهد. زماني که سالم هستند فرکانس آنها در يک محدوده مشخص ساطع ميشود. کاهش يا افزايش اين فرکانسها نشان دهنده ابتلا به نوعي بيماري است که در يک دوره زماني 20 تا 40 ساله اين فرکانسها شناسايي شدهاند. با استفاده از اين سيستم ميتوان ميزان وجود عفونت يا ويروس يا اندازه غده ايجاد شده در بدن را اندازه گيري کرد.
بيورزونانس دانش جديدي است و بسياري از استانداردهاي مطرح در اين زمينه با قالبهاي ذهني که پزشکان پذيرفتهاند مطابقت ندارد. از اين رو در اين زمينه با تنشهايي مواجهيم و به همين دليل اکنون به شکل تحقيقاتي از اين فناوري استفاده ميشود. بايد بر اين زبان مسلط شد. براي مثال اگر بيماري غده تيروئيد داشته باشد و اين غده در سونوگرافي تشخيص داده شود، ميتوانيم با استفاده از اين روش وارد عمل شويم و مانع از رشد اين غده و رسيدن به مرحلهاي شويم که به ناچار عضوي از بدن بيمار خارج شود. اين روش در تشخيص آلرژيها نيز مؤثر بوده است. بيش از 500 نوع فرکانس آلرژيهاي مختلف شناسايي شده است که با ارسال فرکانس و بررسي واکنش بدن نسبت به آن ميتوان ابتلا به بيماريهاي با منشأ آلرژي را در افراد تشخيص داد. علاوه بر اين، ميتوان عکسالعمل پروتزهايي که قرار است در بدن کار گذاشته شود را با استفاده از اين فناوري بررسي کرد. اين سيستم در تشخيص انواع عفونتها بينظير است. در روشهاي آزمايشگاهي بايد مايعي نظير خون يا ادرار يا بزاق به عنوان محيط آزمايشگاهي از بدن بيمار گرفته شود. اين در حالي است که عفونتهاي مفصلي در خون يا ادرار ديده نميشوند. علاوه بر اين، گاهي عفونتها فقط بخشي از يک عضو را تحت تأثير قرار ميدهند و در خون ديده نميشوند. در اين موارد عفونت فقط از طريق نمونهبرداري قابل تشخيص است. سيستم آزمايشگاهي براي تشخيص عفونت به روش مبتني بر يک پروتکل تعيين شده بر اساس دادههاي آماري متکي است. در ده سال گذشته به علت مقاومت بدن نسبت به آنتيبيوتيک ها يا عوامل ديگري مانند موتاسيون، شرايط فيزيکي شهرها و آلودگي، عفونتها تغيير کردهاند.
در دنيا همه مراحل تحقيقات باليني درباره اين فناوري انجام شده است و به طور جدي و رسمي از اين فناوري در تشخيص و درمان بيماريها استفاده ميشود. اين فناوري ميتواند در حوزههاي مختلف انقلاب بزرگي ايجاد کند. روسيه و آلمان از جمله کشورهاي پيشرو در اين زمينه هستند. البته در سالهاي اخير اين دانش در کشورهاي استراليا، ژاپن، انگليس، آلمان و کانادا نيز مورد توجه قرار گرفته است. همچنين کشورهاي کره جنوبي، چين و مالزي نيز به جمع دارندگان اين فناوري پيوستهاند.
زماني که حوزههاي دانش به سمت فناوريهاي نوين سوق يافت، دانش و علوم پايه به نوعي کاربردي شد. براي شناسايي فرکانسهايي که در اين روش براي تشخيص و درمان بيماريها کاربرد دارند از ابزارهاي مبتني بر فناوري بهره گرفته شده است. در حقيقت اين فرکانسها به نوعي در علوم پايه تعريف شده بودند که در فيزيک کوانتوم اين فرآيند کامل شد. در فيزيک چنين مطرح شده بود که عناصر در حالت موجود موجهايي ارسال ميکنند که براي محاسبه اين موجها ميتوان از فرمولهايي استفاده کرد. اين عناصر اوليه، پايه و اساس ساختارهاي سلولي هستند. سلولها، موجودات زيستي هستند که از اين عناصر تشکيل شدهاند. از اين فناوري در شناسايي و ثبت فرکانس اين سلولها استفاده شده است. در نهايت اين اطلاعات به شکل دادههاي ديجيتالي ثبت شدهاند که در اسکن بدن با استفاده از رايانه از اين دادهها استفاده ميشود. بدون ترديد رايانه در ايجاد يک پايگاه دادهاي از اين 57 هزار فرکانس و دسته بندي آنها و همچنين اسکن بدن به منظور شناسايي فرکانسها و تشخيص بيماريها نقش مهمي داشته است. رايانه ابزار مهمي است که در شاخههاي مختلف علمي ورود پيدا کرده است. ورود رايانه به حوزه سلامت در ارتقاي روشهاي تشخيص و درمان نقش مهمي داشته است. بنابراين شايد بتوان گفت اگر امروز بيورزونانس جدي گرفته نشود تا 20 سال آينده زبان پزشکي دنيا را متوجه نخواهيم شد.
بيورزونانس و درمان بيماريها
اين شاخه جديد از علم پزشکي اکنون به وسيله پزشکان و محققان بسياري در کشورهاي مختلف دنيا مورد پژوهش قرارگرفته است.
کارشناسان از فناوري بيورزوناس براي تشخيص و درمان بيماريهايي چون تب يونجه، افسردگي، آلرژي، مشکلات گوارشي و بيماريهاي پوستي استفاده ميکنند.
انسانها به طور روزانه با تعداد زيادي عوامل استرس زا و پاتوژنهاي خطرناک مواجه هستند؛ برخي از پاتوژنها به درمانهاي رايج با آنتي بيوتيکها مقاوم هستند که سبب ميشود افراد دچار تشديد بيماري و مشکلات ناشي از آن شوند. کارشناسان در رشته بيورزوناس ميکوشند تا بيماران را با روشي متفاوت از درمانهاي رايج به ويژه دارو، بهبود دهند. متخصصان در نظر دارند با پژوهش روي اين شيوه تشخيصي به درمان بيماري سرطان در مبتلايان بپردازند. بيورزونانس نوعي شيوه درماني غير تهاجمي و ملايم براي تمامي ردههاي سني است که از قوانين فيزيک مولکولي براي درمان بيماريها استفاده ميکند تا بيماران کمتر از داروهاي شيميايي استفاده کنند.
اين شيوه درماني سبب بهبود و درمان صد درصد بيمارها نميشود، اما ميتواند ميزان سموم انباشته در بدن يا سطح استرس فرد را کاهش دهد و به اين ترتيب با تقويت سيستم ايمني بدن، به شکل طبيعي توانايي مقابله با عوامل بيماري زا به دست ميآيد. بيورزونانس اولين بار در دهه 1970 به وسيله دکتر فرانتز مورل (Franz Morell) متخصص آلماني که در زمينه هوميوپاتي تحقيق ميکرد ابداع شده است. مورل بر پايه شيوه درماني هوميوپاتي (Homeopathy) به اين ايده فکر کرد که آيا ميتوان از نوعي هوميوپاتي الکترونيکي با استفاده از سيگنالهاي الکترومغناطيسي دريافتي از بدن بيمار براي درمان استفاده کرد.
در هوميوپاتي، اساس درمانها بر پايه آب است و بيشتر داروها در آب رقيق ميشوند؛ به طورکلي 70 درصد بدن انسان را آب تشکيل ميدهد و کارشناسان اعتقاد دارند که سلولهاي بدن داراي حافظه هستند و ميتوان با تحريک الکترونيکي آنها، بيماريها را کنترل و علامت آنها را کاهش داد. در سال 1977 دکتر مورل با همکاري دکتر لودگر مرسمن (Ludger Mersmann) متخصص زيست فيزيک، نوعي فيلتر براي جداسازي سيگنالهاي الکترومغناطيسي سالم و ناسالم از بدن ساخت. همچنين نوعي دستگاه ساخته شد و روش درماني به نام MORA به اين ترتيب ابداع شد. دستگاه به وسيله الکترود، امواج الکترومغناطيس را از روي پوست بدن بيمار دريافت، آن را اصلاح و دومرتبه به پوست باز ميگرداند.
سازندگان آن اعتقاد داشتند به اين ترتيب امواج سلولي بيماري زا از بدن فرد دور ميشوند و بيماري او درمان ميشود. به تدريج دستگاههاي جديدتري در طول سالهاي اخير ساخته شد و اصطلاح بيورزونانس تراپي براي اين تکنيک درماني شناخته شد. کارشناسان هنوز در حال تحقيق روي کارايي اين روش درماني هستند. هرچند استفاده از آن براي برطرف کردن برخي بيماريها، چون افسردگي در کشورهايي مانند اتريش، هلند، سوئيس و انگلستان شايع است. محققان اعتقاد دارند از بيورزونانس نميتوان براي درمان بيماريها استفاده کرد، اما ميتوان از آن، چون نوعي مکمل درماني بهره برد.
افراد مبتلا به بيماريهاي سخت درمان مانند سرطان بايد از روشهاي علمي استاندارد براي درمان بيماري خود استفاده کنند؛ علم بيورزونانس هنوز راهي طولاني براي پيشرفت و قرار گرفتن در دسته روشهاي درماني استاندارد و ايمن پيش رو دارد.
علم فيزيک کوانتوم نشان ميدهد که تمامي ذرات ماده از ويژگيهايي چون موج و ذره برخوردارند؛ به اين معني که تمامي جانداران داراي سلولها و امواج الکترومغناطيس هستند. همچنين ويروسها، باکتريها، گرده گياهان، سموم و مواردي از اين دست نيز از خود امواج الکترومغناطيس منتشر ميکنند. بسته به ماهيت آنها، تمامي مواد داراي طول موج خاص خود يا فرکانسي با ويژگيهاي منحصربه فرد هستند.
در بيورزونانس، اين الگوي فرکانسي به وسيله دستگاه مخصوصي شناسايي ميشود. در بيورزونانس اين فرضيه وجود دارد که سلولها به وسيله پرتو فوتون (فِلاش نوري) در فرکانسهاي خاصي با يکديگر در ارتباط هستند و نوعي رزونانس (لرزش) بين آنها وجود دارد. در شيوه تشخيصي بيورزونانس، دستگاه با اتصال الکترودهاي مغناطيسي روي پوست يا از روي لباس نازک ميتواند فرکانس ارتباطي بين سلولهاي بدن را شناسايي کند؛ آنگاه امواج را به دو بخش هماهنگ (سالم) و ناسازگار (ناسالم) تقسيم کند. در نهايت دستگاه امواج سالم را افزايش داده و براي تقويت عملکرد سلولها به بدن کمک ميکند؛ در حالي که امواج ناسالم به وسيله يک آينه الکترونيکي شناسايي و از ورود آنها به بدن جلوگيري ميشود.
جلسههاي درماني با استفاده از اين شيوه حدود يک ساعت به طول ميانجامد؛ برخي افراد که براي سم زدايي از اين شيوه استفاده ميکنند امکان دارد پس از جلسه درماني دچار مشکلاتي چون سردرد، حالت تهوع يا خستگي شوند و نياز به نوشيدن ميزان کافي آب و استراحت دارند. کارشناسان تاکنون عارضه جانبي جدي براي داوطلبان شيوه درماني بيورزونانس پيدا نکردهاند، اما اين تنها درمان مکمل و کمککننده به بهبود درمان است؛ هرچند بايد در وهله اول براي درمان از شيوههاي استاندارد استفاده کرد. دستگاههاي زيادي تاکنون براي شيوه درماني بيورزونانس ابداع شدهاند که برخي استانداردهاي جهاني را کسب کردهاند و برخي ديگر در انتظار دريافت استاندارد هستند.
فوايد بيورزونانس تراپي
هر يک از اعضاي بدن و ارگانهاي داخلي نيز داراي ارتعاش و طول موجهاي مشخصي هستند. همه ميکروبها، ويروسها و باکتريها نيز داراي فرکانس هستند و با بيورزونانس قابل شناسايي و درمان هستند. در درمان به روش بيورزونانس با استفاده از اين طول موجها براي تشخيص و درمان بيماريها استفاده ميشود. براي مثال قلب سالم داراي طول موجي مشخص است. زماني که اين فرکانس را به قلب ميدهيم در صورتي که قلب سالم باشد رزونانسي بر روي دستگاه مشخص ميشود ولي اگر قلب بيمار باشد از آنجا که طول موج قلب بيمار با سالم متفاوت است، رزونانسي مشاهده نميشود.
از اين روش براي بيماريها و مشکلات مختلفي از جمله آلرژي، اختلالات پوستي، بيماريهاي ارگانهاي داخلي و … استفاده ميشود. از مهمترين استفادههاي بيورزونانس در علم پزشکي ميتوان به تخريب ميکروبها اشاره کرد.
مزاياي بيورزونانس تراپي عبارتند از:
مهمترين فايده اين روش درماني بدون عارضه بودن آن است.
سطح انرژي بدن را به سرعت بالا ميبرد و کانالهاي انرژي مسدود را آزاد ميکند.
بيورزونانس تراپي در دسته درمانهاي غير تهاجمي و طبيعي قرار ميگيرد.
در اين روش از هيچ دارويي استفاده نميشود و همچنين هيچ تداخلي با روشهاي درماني ديگر ندارد.
امروزه در علم پزشکي و دندانپزشکي بيورزونانس کاربردهاي فراواني دارد. دستگاه اسکن بدن، با استفاده از تکنولوژي بيورزونانس با اندازهگيري کانالهاي انرژي بدن، ميتواند وضعيت ارگانهاي داخلي و همچنين وضعيت ذهني و احساسي افراد را مشخص کند، علاوه بر آن براي پيشگيري از بيماريها نيز مفيد است و ريشه تمام اختلالات بدن مشخص ميشود.
محل ورود يا خروج کليه کانالهاي انرژي بدن که مريدين ناميده ميشوند از نوک انگشتان دست يا پا است. براي مثال از دو طرف انگشت شصت دست کانالهاي انرژي ريه و روده بزرگ عبور ميکنند و با پروب مخصوص دستگاه ميتوانيم وضعيت اين دو ارگان را بررسي کنيم و بر اساس وضعيت آنها ساير اختلالاتي که به آنها وابسته است نيز در مرحله اول شناسايي و سپس درمان ميشوند.
وارد کردن فرکانسهاي ديگر درماني نيز توسط دستگاه براي ساير اختلالات مانند درد، بيماريهاي حاد و مزمن، بيماريهاي ارگاني و … موجب درمان ميشود و همان طور که قبلاً اشاره شد اين روش درماني هيچگونه عارضهاي ندارد و براي همه افراد مناسب است.
درمان بيورزونانس اندوژني
با توجه به اينکه نوسانات (سيگنالهاي) مخصوص انسان داراي طبيعت الکترومغناطيسي هستند، بنابراين ميتوان آنها را در ورود به دستگاه جهت انجام درمان بيورزونانس (BRT) به کمک الکترودها يا القاکنندهها (ايندوکتورها) و انتقال از طريق جريانهاي الکتريکي ثبت کرد. نوسانات در ورود به دستگاه با اعمال تنظيمات ويژه (فيلتراسيون مکاني- زماني، فرکانسي، غيرخطي و جداسازي) هنگام خروج از دستگاه با کمک سيمهاي رابط و الکترودها (اندکتورها) به بدن بيمار باز ميگردند. ميدان الکترومغناطيسي بدن بيمار بلافاصله نسبت به اين سيگنالهاي درماني واکنش نشان ميدهند و نوسانات اصلاح کننده مجدداً به سمت دستگاه هدايت ميشوند و غيره. به اين ترتيب، بيمار و دستگاه در روند درمان، مدار بسته تنظيم سازگاري را تشکيل ميدهند که در نتيجه آن نوسانات تنظيم شده بارها و بارها به بدن بيمار باز ميگردند. در نتيجه نوسانات پاتولوژيک ضعيف يا کاملاً سرکوب و نوسانات فيزيولوژيک تشديد ميشوند و به تدريج تعادل ديناميکي (هموستاز) در ارگانيزم بازسازي ميشود. بدين ترتيب، پارامترهاي تحريکات الکترومغناطيسي در روش BRT اندوژني توسط وضعيت خود بيمار تعيين ميشوند. در اين صورت اثرگذاري کاملاً فردي است که در نتيجه اين روش را ميتوان به عنوان يکي از مناسبترين روشهاي درماني به شمار آورد.
در فرايند BRT ميتوان طيفهاي فرکانسي نوسانات پاتولوژيک و فيزيولوژيک را تفکيک و ثابت کرد و در صورت لزوم به فرايند درماني برگرداند. الگوريتمها و حالتهاي BRT براساس نتايج بررسيهاي کلينيکي و تشخيص الکتروپونکتور انتخاب ميشوند.
فناوري استفاده از بيورزونانس تراپي آندوژني
پيش از شروع درمان در هر مورد مشخص، رعايت نکات ذيل ضروري است:
تشخيص نوع بيماري يا سندرم کلينيکي از طريق روشهاي متداول تخصصي
تعيين موضع قبلي اندام آسيب ديده و تغييرات پاتولوژيک جاري
انتخاب مناطق آناتومي-توپوگرافي براي کاربري بيورزونانس تراپي
انتخاب نوع بيورزونانس تراپي (تماسي يا غير تماسي)، استقرار الکترودها يا اندوکتورها روي بدن
انتخاب الگوريتم معاينه بيورزونانس تراپي (روي همه مدارها، توالي تغيير مدارها ضمن تراپي، زمان تراپي روي هر مدار و کل زمان تراپي)
بهتر است پيش از شروع بيورزونانس تراپي، وضعيت اندامها و دستگاههاي مختلف ارگانيزم به روش تشخيص الکتروپونکتور ارزيابي شوند. به اين منظور ميتوان از روش آر. فوليا و ساير روشهاي مجاز استفاده کرد.
الکترودهاي دستي پيش از هر چيز، براي درمان اندامهاي بالاي ديافراگم استفاده ميشوند. الکترودهاي پايي براي درمان اندامهاي زير ديافراگم مورد استفاده قرار ميگيرند. توصيه ميشود به منظور افزايش امکانات درماني، به طور همزمان از اندکتورها و الکترودهاي دستي، پايي و پيشاني (Frontal) استفاده شود. برهنه کردن و عاري از لباس بودن سطح قسمتي از بدن که در تماس با الکترودها قرار داده ميشود براي ايجاد تماس الکتريکي مناسب حائز اهميت است.
انتخاب صحيح و استقرار الکترودها و اندوکتورها در تراپي از اهميت ويژهاي برخوردار است زيرا برخي از بيماريها را ميتوان تنها با موضع يابي درست، درمان کرد. اندوکتورها را ميتوان مستقيماً روي سطح قسمت تحت درمان بدن يا روي طرح اندام مذکور قرار داد. همچنين ميتوان الکترودهاي فلزي يا الکترودهاي لاستيکي هادي جريان برق را مستقيماً روي پوست محل آسيب ديده قرار داد. با قراردادن کمربند مغناطيسي از جلو، پشت و پهلو يا «پيچيدن» به دور قسمتهاي مشخصي از بدن مثل اندامهاي انتهايي (دست و پا) به طور همزمان ميتوان بسياري از اندامها را در بر گرفت.
هدف اصلي از درمان، شناسايي و رفع همه منابع بروز نوسانات پاتولوژيک ناهماهنگ اندوژني و اگزوژني ناشي از بيماري در ارگانيزم است. چندين روش اساسي براي بيورزونانس تراپي طراحي شده است.
BRT اگزوژني
يکي از انواع درمانهاي بيورزونانسي اگزوژني، درمان ساختاري-رزونانسي است که در دستورالعملهاي آموزشي تشريح شده است. فرکانسهاي حرکات غيرارادي بيوالکتريکي به کمک بيوپتانسيل گرافي به طور آزمايشي و در بررسيهاي کلينيکي براي بعضي از اندامها تعيين شدهاند. اين فرکانسها براي ساير اندامها به صورت تئوريک و با استفاده از قوانين رياضي به دست آمدهاند. به طور مثال بر اساس پژوهشهاي انجام شده، فرکانس حرکات بيوالکتريک غيرارادي معده شامل 0.043 هرتز، کولون نزولي روده بزرگ 0.064 هرتز است. اين دو کميت با ضريب 2/3 با هم در ارتباطند و هر يک از آنها به عنوان نقطه اتکاء براي برخي از ردههاي مشخص کننده حرکات بيوالکتريک غيرارادي ساير اندامها يا سطوح تنظيمات سيستمهاي عصبي و ديگر سيستمهاي عملکردي ارگانيزم محسوب ميشوند.
فرکانسهاي حرکات غيرارادي بيوالکتريکي تقريباً همه اندامهاي ميان تهي، عروق و اندامهاي تشکيل دهنده سيستم عصبي در اين ردهها قرار ميگيرند. در ضمن از دوبل شدن بعدي اندازههاي اوليه فرکانسها استفاده ميشود که اساس تشکيل ردهها نيز محسوب ميشوند. به طور مثال گره دهليزي-بطني (آتريوونتريکولار) سيستم اتوماتيک قلبي در رده معده و گره سينوسي-بطني (سينوآرتريال) در رده کولون نزولي روده بزرگ قرار دارد. بدين ترتيب فرکانس سيگنال درماني در درمان ساختاري-رزونانسي با فرکانس بيوپتانسيل هاي فعاليتهاي مقدماتي اندامهاي مختلف در وضعيت (فيزيکي) طبيعي مطابقت دارد. بديهي است که در اطراف بافتهايي که سيگنال الکتريکي عبور ميکند، ميدان مغناطيسي ايجاد ميشود. سيگنال درماني مورد استفاده براي تراپي کاملاً متقارن است ولي در ساختار تغيير يافته پاتولوژيک بي قرينگي وجود دارد. به همين دليل، کافي است روي هريک از طرحهاي اندام آسيب ديده، سيگنال درماني لازم متناسب با سيگنال توپوگرافي وارد کرد تا طي مدت زمان مشخص به سلامتي دست يافت.
اما يک ويژگي وجود دارد و آن اينکه همه اندامها داراي حرکات بيوالکتريک غيرارادي نيستند. مشخص شد که اصلاح مؤثر پاتولوژي آنها هم با استفاده از دامنه فرکانسهاي نزديک به فاز مطلق انحراف (رفراکتوري) که توسط ضربان هاي عصبي درک ميشود ، امکان پذير است. به همين دليل رژيمهايي که طبق فرمول محاسبه شدهاند، ارائه ميشوند؛ فرمول F=V/L که در آن F فرکانس،V سرعت پراکنش ضربان الکتريکي و L اندازه خطي اندام است. هر چه اندازه خطي اندام موردنظر که تحت تأثير قرار ميگيرد کمتر باشد، به همان نسبت فرکانس سيگنال درماني بيشتر است.
تأثيرگذاري روي بيمار ميتواند به وسيله جريان الکتريکي (از طريق تماس) با کمک الکترود فلزي يا الکترودهاي لاستيکي هادي جريان برق يا توسط ميدان مغناطيسي (بدون تماس) به کمک اندوکتورها، حلقهها و کمربندها صورت گيرد. به ويژه ايندکتورهاي صاف کمربندي که به دور بدن، اندامهاي انتهايي يا سربسته ميشوند راحتتر هستند. شدت ميدان مغناطيسي که توسط اندوکتورها ايجاد ميشود، با توجه به شدت انتخابي، شامل 1 تا 100 ميکروتسلا است. عملاً ميتوان از اثرگذاري تماسي يا غير تماسي اسفاده کرد زيرا در اين صورت نوع سيگنال و ويژگيهاي فرکانسي آن تغيير نميکند.
در حال حاضر 19 سيگنال داراي ارزش کلينيکي براي درمان ساختاري-رزونانسي طراحي شده که از نظر فرکانسهاي گردشي و رسانايي متفاوت هستند و بر اساس آنها رژيمهاي مختلف تلفيقي اثرگذاري الکترومغناطيسي براي استفاده از اين فرکانسها طراحي شده است. مطابق با رژيمهاي تجويز شده، برنامههاي الکترومغناطيس تراپي شامل فهرست رژيمهاي لازم براي درمان بيماريهاي مختلف طراحي شدهاند.
فناوري استفاده از بيورزونانس تراپي اگزوژني
براي درمان وضعيتهاي مختلف پاتولوژيکي در هر مورد مشخص، حل و فصل برخي مشکلات استاندارد ذيل ضروري است:
شناسايي نوع و ساير خصوصيات بيماري يا سندرومهاي کلينيکي با روشهاي متداول
تعيين موضع آسيب عمده در اندام
تغييرات غالب پاتولوژيک (که به تعيين خصوصيت فرايند کمک ميکند؛ مثل التهاب، ديستروفي، ديسکنزي و غيره)
انتخاب نقطه آناتومي-توپوگرافي براي انجام بيورزونانس تراپي
انتخاب نوع بيورزونانس تراپي (تماسي يا غير تماسي) براي استقرار الکترودها يا اندوکتورها روي بدن
ساختار جلسات (رژيمها، نمايش آنها و توالي تغييرات رژيمها)
انتخاب خط مشي درمان دورهاي (تعداد جلسات در شبانه روز، هفته و غيره، زمان کلي طول درمان)
روش بيورزونانس اگزوژني شامل اثرگذاري درماني روي پوست طرح اندام تحت درمان از طريق غيرتماسي به وسيله اندوکتور يا به صورت تماسي به کمک مواد هادي جريان است. انواع اندوکتورها با توجه به منطقهاي که نياز به اثرگذاري است و همچنين با در نظرگرفتن اندازه آن منطقه انتخاب ميشوند.
در بعضي از دستگاهها، بدنه درماني به صورت ژنراتور ضرباني تعبيه شده است که براي تشکيل فرکانسهاي مدولي در نظر گرفته شدهاند. اين فرکانسها داراي قابليت اصلاح اختلالات مختلف اندامي و عملکردي ارگانيزم انسان هستند. پزشک ميتواند فرکانسهاي مورد نياز براي رفع اين اختلالات را به طور دستي انتخاب کند يا به صورت برنامهاي که قوانين تغييرات فرکانس در زمان را تعيين ميکنند، تنظيم کند.
شدت فرکانس (دامنه ضربان ها) در تحريک الکتريکي طوري تنظيم ميشود که به صورت احساس ضعيف درد در آستانه حساسيت انفرادي بيمار درک شود. شدت فرکانس در مغناطيس درماني طبق توصيههاي ذيل يا با کمک روش تشخيصي آر. فوليا تعيين ميشود.
منابع
1-https:// asriran.com
2-https://jamejamonline.ir
3-https://www.yjc.ir
4-https://pezeshkna.ir
5-https://gmed.ir
دیدگاه ها