در این مقاله، روشی برای طراحی یک میکرو دیوایس برای جداسازی پلاسمای خون با استفاده از نیروهای اینرسی و دی الکتروفوزیس ارائه شده است. هدف در این مقاله طراحی میکرودیوایسی به منظور جداسازی پلاسما از خون است که دارای خلوص بالا و همچنین توانش زمانی قابل قبولی نسبت به کارهای قبلی که در این زمینه انجام شده، باشد. این مقاله میتواند به عنوان راهنمایی، جهت چگونگی تمرکز ذرات در میکروکانال های مارپیچ برای ساخت آن مورد استفاده قرار بگیرد. مدل ارائه شده در این مقاله استفاده از کانال مستقیم و الکترودهای شانهای است که عمل جداسازی را انجام میدهد.
در این مقاله از ترکیب دو روش غیر فعال و فعال برای جداسازی استفاده شده است که در دو طبقه به صورت سری انجام میپذیرد. در طبقه اول از ریزکانال مارپیچ استفاده شده است که در آن جداسازی بر اساس خواص خود سلولها انجام میپذیرد. برای طبقه دوم و روش فعال نیز، روش دی الکتروفورسیس که مبتنی بر پلاریزاسیون الکتریکی سلول است به عنوان روش جداسازی انتخاب شده است. هدف از انجام این تحقیق، ادغام دو روش جداساز فعال وغیرفعال در مقیاس میکرو است. در واقع هدف اصلی این است که پلاسمای جدا شده دارای خلوص بالا و روش جداسازی دارای توانش زمانی بالایی باشد.
هر جزیی از خون اطلاعات مهمی را برای تشخیص و درمان فراهم میکند. پلاسمای خون معدنی سرشار از نشانگرهای زیستی مختلف از جمله پروتین ها، متابولیت ها و… است. برای دستیابی به این اطلاعات ابتدا باید پلاسما را از خون جدا کرد. جداسازی پلاسما از خون مراحل خاصی دارد، زیرا خون دارای مشتقاتی با خصوصیات بیولوژیکی متفاوت نظیر پلاکت و گلبولهای سفید و قرمز است که با خون ترکیب شده است. با ظهور و توسعه فناوری (MEMS (Micro Electro Mechanical System، روشهای جداسازی پلاسما در حوزه میکرو مورد توجه قرار گرفته است. از مزایای جداسازی در مقیاس میکرو نسبت به روش کلاسیک میتوان به: مصرف حجم کمی از خون، قابل حمل بودن و قیمت پایین ساخت ریزافزارها اشاره نمود. در این مقاله ریزافزارهای جدید مبتنی بر تکنولوژی (MEMS (Micro Electro Mechanical System جهت جداسازی پلاسما از خون کامل، ارائه شده است. روشهای جداسازی ارائه شده به گونهای است که جداسازی در آن با استفاده از قطبش الکتریکی و خواص خود سلولها انجام میگیرد و دیگر نیازی به برچسب گذاری نیست. در این مقاله از ترکیب دو روش فعال و غیر فعال برای جداسازی استفاده شده است که در دو طبقه به صورت سری انجام میگیرد. در طبقه اول از کانال مارپیچ استفاده شده است که جداسازی را بر اساس نیرویهای اینرسی موجود در کانال انجام میدهد. نیروهای اینرسی موجود در کانال مارپیچ نیروی لیفت و نیروی دراگ است که باعث تعادل ذرات در کانال میشود. این روش نسبت به سایر روشهای غیرفعال دارای هندسه و طراحی سادهتری است و همچنین فضای کمتری را نسبت به سایر روشهای غیر فعال اشغال میکند. برای طبقه دوم و روش فعال نیز، روش دی الکتروفورسیس که مبتنی بر پلاریزاسیون الکتریکی سلول است به عنوان روش جداسازی انتخاب شده است زیرا بدون نیاز به برچسب گذاری و بدون نیاز به آنتی بادیهای اختصاصی و تنها با استفاده از خواص فیزیکی عمل جداسازی را انجام میدهد. مزیت این روش نسبت به سایر روشهای جداساز این است که جداسازی به صورت فعال و غیر فعال صورت میگیرد و این امر سبب میشود که مزیتهای هر دو روش را در کنار هم داشته باشد. همچنین این دو روش ذکر شده تاثیری بر خواص پلاسما یا ذرات خون نخواهند داشت. تفاوت روش ارائه شده با سایر روشها از نقطه نظر معیارهای جداسازی با نمونههای موجود بررسی و سعی در بهینه سازی طرح آن شده است. از جمله مزیت این روش به سایر روشها پیوستگی این روش است که به مراتب موجب کاهش خطاهایی همچون خطای انسانی میشود.
مقدمه
پلاسما ۵۵ درصد خون را تشکیل میدهد؛ مایعی که درصد آن را آب، درصد آن را پروتئینها، 1 درصد آن را املاح معدنی و 1 درصد بقیه را ویتامینها، مواد قندی و مواد لیپیدی، هورمونها و اسیدهای آمینه تشکیل میدهند. آلبومین پروتئین اصلی خون است که توسط کبد ساخته میشود و مهمترین وظیفه آن حفظ فشار اسمزی خون است. در ضمن در حمل مواد غیر معمول در آب، نظیر اسیدهای چرب آزاد نقش عمدهای دارد. فیبرینوژن، پروتئینی است که در کبد سنتز میشود و پس از تبدیل شدن به فیبرین در انعقاد خون شرکت میکند. گلبولهای قرمز به سلولهای قرمز خون مشهورند و بیشترین سلولهای خونی را تشکیل میدهند. سلولهایی بدون هسته و مقعرالطرفین هستند. در شرایط طبیعی قطر آنها به طور متوسط ۵.۷ میکرون است. گلبولهای قرمز سلولهایی قابل انعطاف هستند که ضمن عبور از مویرگها بهم چسبیده و به صورت میلهای استوانهای شکل در میآیند که رولکس نامیده میشود. شکل ویژه و انعطاف پذیری زیاد گویچههای قرمز را به پروتئینهای محیطی ویژهای نسبت میدهند که به سطح داخلی غشای اریترویسیتها چسبیدهاند. لکوسیتها یا گویچههای سفید خون بر اساس حضور یا عدم حضور گرانولهای اختصاصی در سیتوپلاسم خود به دو دسته گرانولوسیتها یا دانهدارها و آگرانولوسیتها یا بدون دانهها تقسیم بندی میشوند. لکوسیتها در مقایسه با اریتروسیتها سلولهایی هستهدار و متحرک هستند. گرانولوسیتها بر اساس رنگ پذیری گرانولهای اختصاصی آنها به سه دسته نوتروفیلها، اسیدوفیلها و بازوفیلها تقسیم میشوند. آگرانولوسیتها به دو دسته لنفوسیتها و مونوسیتها تقسیم میشوند. پلاکتها اجسام کروی یا بیضوی کوچکی به قطر 2 الی 4 میکرون هستند که از قطعه قطعه شدن سیتوپلاسم سلولهای بزرگی به نام مگا کاریوسیت در مغز استخوان حاصل میشوند و فاقد هستهاند. با وجود این در مهره داران پست سلولهای هسته داری به نام ترومبوسیت معادل پلاکت است. پلاکتها را ترومبوسیت نیز مینامند. تعداد پلاکتها 200-400 هزار در هر میکرولیتر خون است و عمر آنها 8-11 روز است. بنابراین، طراحی یک میکرو دیوایس میتواند راهی برای بهبود عملکرد پلاسمای خون با استفاده از نیروهای اینرسی و دی الکتروفوزیس باشد که این مهم از اهداف این مقاله است.
تفاوت سرم خون با پلاسما
برای تهیه سرم بدین طریق عمل میشود که پس از عمل خونگیری، خون را داخل لوله آزمایش ریخته و چند دقیقه صبر میکنیم تا خون لخته شود، سپس با یک لوله همزن شیشهای بدون شکستگی آن را به هم میزنیم و پس از سانتریفوژ، مایع به دست آمده سرم است، پس سرم فاقد فیبرینوژن است چون اجازه دادهایم خون لخته شود و فیبرینوژن به فیبرین تبدیل شود و فیبرین در داخل لخته خون باقی مانده و از مایع خون جدا شده است.
آنالیز پلاسما و کاربردهای تشخیصی
همانطور که گفته شد پلاسما مایعی است که از قسمتهای مختلفی مانند پروتئینها، املاح معدنی، ویتامینها، مواد قندی و لیپیدی، هورمونها، اسیدهای آمینه، گلوکز و چربی و مواد دفعی تشکیل شده است. هر کدام از این مواد میتوانند به تنهایی به عنوان یک نشانگر زیستی در کاربردهای تشخیصی مورد استفاده قرار گیرند. بنابراین جداسازی پلاسما دارای کاربردهای مختلفی در حوزه پزشکی، هم در بحث تشخیص و هم بحث درمان است.
روشهای جداسازی پلاسما و استخراج آن از خون
خروج پلاسما از مقدار زیادی از خون به منظور انتقال، که پلاسما فرزیس گفته میشود، یکی از روشهای مخصوص جداسازی پلاسما در حوزه ماکرو است که دارای توان بالا و تأثیر مناسب در زمانهای بیشتر است. دستگاههای پلاسمافرزیس به چند روش كار میکنند؛ سانتريفوژ (دستی و ماشینی)، فيلتراسيون و استفاده توام از سانتريفوژ و فيلتراسيون.
انتقال تجهیزات بزرگ، با حجمی بیشتر از متر مکعب و وزنی بیشتر از 10 کیلو گرم موجب افزایش هزینه میشود که این از معایب این روش میباشد، مزیتهای این روش نیز، جداسازی مؤثر و خلوص بالای پلاسما خروجی از شخص اهدا کننده پیش از تزریق مجدد به خود بیمار است که این روش از جداسازی پلاسما (پلاسما فرزیس) توسط استگمایر ارائه و اجرا شده است. در این روش سلولهای خونی با توجه به قانون رسوب در طی کانال شروع به رسوب میکنند یک روش دیگر سیستم Capillary-Driven است که توسط او و همکارانش نشان داده شده است.
میکروفیلتراسیون
در روش میکروفیلتراسیون با استفاده از غشای سیلیکونی که با استفاده از یک غشا و یک منفذ با استفاده از دانههای سیلیکا انجام میشود ابتدا کل خون در قسمت ورودی دستگاه قرار میگیرد و سپس با توجه به اندازه ذرات، پلاسما از غشا عبور کرده و گلبولهای قرمز به دلیل بزرگ بودن قادر به عبور از غشا نبوده و پشت غشا باقی میماند. به این صورت پلاسما از خون کامل جدا میشود.
انحراف ذرات
روش جابجایی جانبی معین (DLD) اولین بار توسط هوانگ و همکارانش طراحی شد که در آن از ریزستونهایی با سطح مقطع دایرهای استفاده شد. ریزستونها به صورت ردیفی در یک ریزکانال قرار میگیرند. هر ردیف از ستونها با یک فاصله معین که بر اساس اندازه ذرات تنظیم شده است از ردیف دیگر فاصله دارد. انشعابات نامتقارن اطراف این ستونها باعث میشوند که ذرات در جریانی آرام بر اساس اندازههایشان مسیر اصلی و قطعی خود را پیدا کنند.
چویی و همکارانش به جای استفاده از آرایههای ریزستون ها از موانع شیب دار برای جداسازی پلاسما استفاده کردند. در این روش در کانال یک سری موانع قرار میدهند، که در زیر هر مانع یک شکاف وجود دارد که باعث میشود ذرات کوچک در آن به مسیر خود ادامه دهند. روش دیگر با استفاده از نیروی اینرسی و برای اولین بار در سال 2007 توسط دی کارلو و همکارانش انجام شد که در ریزکانالهایی مستقیم تمرکز ذرات توسط نیروی اینرسی را مشاهده کردند. آنها تمرکز ذرات 2 الی 17 میکرومتر را در ریزکانالهایی با عرض 10 الی 87 میکرومتر مورد مطالعه قرار دادند. در سال 2008 جی سانگ پارک از یک روش دیگر برای جداسازی استفاده کرد، که نسبت به روش کانال مستقیم ساده دارای توانش زمانی بالاتری است. در این روش از کانال مستقیم با حفرههای متقارن برای انحراف ذرات استفاده شده است.
جداسازی فعال جداسازی با استفاده از نیروی صوت
جریان آزاد آکوستوفورسیس را میتوان به عنوان یکی از کارامدترین روشها برای جداسازی ذرات یا سلولهای خونی با بازده بالا در نظر گرفت. FFA با استفاده از نیروهای صوتی با فرکانس بالا برای جداسازی ذرات بر اساس اندازه و یا چگالی و یا تراکم پذیری آنها تولید میشود و در مسیر عبور جریان یک میدان موج ایستا تابیده میشود که ذرات تحت تأثیر این نیروی صوتی قرار گرفته و به سمت گره فشار (مرکز کانال) یا ضد گره (به طرف دیوارههای جانبی) منتقل میشوند.
جداسازی با استفاده از میدان الکتریکی
ناکاشیما و همکارانش در روشی از ترکیب جریان مویرگی برای تحریک سیال و دی الکتروفورز برای به دام انداختن سلولهای خونی در میکروکانال استفاده کردهاند. روش کار به این صورت است که زمانی که سلولهای خونی تحت تأثیر نیروی DEP منفی به دام میافتند، جریان پلاسما از طریق کانالهای جانبی به مخزن پلاسما هدایت میشود. اثر و بازده این روش به دامنه و فرکانس جریان AC بستگی دارد. هیانگ از جریان الکترو-اسمزی برای به جریان انداختن سیال و همچنین استخراج پلاسما از خون استفاده کرد.
جداسازی با استفاده از نیروی مغناطیسی
در جداسازی مغناطیسی، عامل جداسازی یک ذره مغناطیسی از ذرات غیرمغناطیسی، نیرویی است که میدان مغناطیسی خارجی بر آن ذره وارد میکند. میدان مغناطیسی یکنواخت دو نیروی مساوی ولی با علامت مخالف بر دو قطب مغناطیسی یک ذره مغناطیسی وارد میکند. در این صورت برآیند نیروهای وارد بر ذره صفر است و میدان مغناطیسی خارجی تأثیری بر حرکت آن ندارد.
روشهای جداسازی ذرات با استفاده از دی الکتروفورزیس
1-دی الکتروفورزیس چند مرحلهای
2-جداسازی دی الکتروفورزیسی بر اساس انحراف ذرات
3-جداسازی با استفاده از نیروی دی الکتروفورزیس موج رونده
4- جداسازی دی الکتروفورزیسی به کمک چسباندن به ذرات کمکی
5- جداسازی دی الکتروفورزیسی به کمک چسباندن به سطح
نتایج شبیه سازی
از نرم افزارهای گمبیت و فلوئنت جهت شبیه سازی در طبقه اول استفاده میکنیم.
از جمله پارامترهای تاثیرگذار میتوان به تعداد حلقهها، شعاع اولیه، سرعت اولیه، فاصله بین حلقهها و تأثیر نسبت ابعاد اشاره کرد. با توجه به نتایج به دست آمده از شبیه سازی میتوان ریزکانال مارپیچ را به گونهای طراحی کرد که بیشترین مقدار گردابه را به منظور جداسازی تولید کند.
شبیه سازی نیروی دی الکتروفورزیس
مقایسه پدیده دی الکتروفورزیس، ابتدا براساس اعمال نیروی دی الکتروفورزیس بر ذره پلی استرن 5 میکرونی انجام میشود، سپس شبیه سازی بر اساس جداسازی و انحراف گلبولهای قرمز و سفید و پلاکت صورت میگیرد. نیروی دی الکتروفورزیس با توزیع مکانی میدان الکتریکی و گرادیان مربع میدان الکتریکی رابطه مستقیم دارد، نیروی دی الکتروفورزیس و همچنین میدان الکتریکی برای سه ولتاژ 5، 10 و 20 ولت اندازه گیری شده است. تأثیر این ولتاژها روی جداسازی ذرات برای فرکانس با توجه به نتایج به دست آمده هر چه ولتاژ الکترودها بیشتر باشد نیروی دی الکتروفورزیس قویتر شده و ذرات در فاصله کمتری از عرض کانال منحرف شده و به دام میافتند.
فرکانس و تأثیر آن در نیروی دی الکتروفورزیس
با تغییر فرکانس گرادیان مربع میدان الکتریکی ثابت بوده و تغییر نمیکند. نظر به وابستگی ضریب کلازیوس موسوتی، نیروی دی الکتروفورزیس به فرکانس وابسته است. یعنی در این فرکانس قسمت حقیقی کلازیوس برابر صفر است و در نتیجه نیروی دی الکتروفورزیس صفر است و هیچ نیرویی به ذرات وارد نمیشود.
با بررسی عرض و فاصله بین الکترودها میتوان نتیجه گرفت که با افزایش فاصله بین الکترودها، کاهش میدان الکتریکی و همچنین کاهش گرادیان مربع میدان الکتریکی در لبهها و فاصله بین الکترودها بیشتر از نقاط دیگر است.
نحوه قرار گرفتن الکترودها، ورودی و خروجی ریزکانال
ولتاژ اعمال شده 20 ولت و سرعت سیال 300 میکرومتر بر ثانیه است. فرکانس متقاطع برای ذره پلی استرن 87kHz است، ولی در این
قسمت با توجه به اینکه قابلیت پلاریزاسیون ذره متفاوت است انتظار میرود که فرکانس متقاطع آن نیز متفاوت باشد.
نتیجه گیری
هدف در این مقاله، استفاده از نیروی اینرسی جهت جداسازی ذرات بر اساس اندازه آنها و همچنین استفاده از نیروی DEP به منظور بالا بردن راندمان جداسازی بوده است. میکروکانال با سطح مقطع مربعی برای دستیابی به جداسازی براساس اندازه ذرات در ابتدا مورد بررسی قرار گرفت. سپس اثر نسبت ابعاد در سطح مقطع مربعی و مستطیلی مورد مطالعه قرار گرفت که نشان داد تنها یک یا دو موقعیت تعادل در میکروکانال مربعی امکان پذیر است. در ادامه نیز اثر نسبت ابعاد را در تمرکز ذرات مورد بررسی قرار گرفت.
مطالعه حاضر به طور گسترده به اثر برخی پارامترهای مهم به عنوان مثال نسبت ابعاد و پارامترهای جریان مانند عدد رینولدز، عدد دین در دینامیک ذرات و چگونگی تمرکز ذرات در میکروکانال مارپیچی پرداخته است. از جمله این نتایج میتوان به بدست آوردن تأثیر تعداد حلقهها و همچنین به دست آوردن تأثیر فاصله بین حلقهها بر عدد دین اشاره کرد که میتوان از این نتایج به دست آمده برای طراحی یک میکروفلویدیک با استفاده از روش غیر فعال جهت جداسازی و یا اختلاط ذرات با راندمان بالا استفاده کرد. در قسمت دیگر نیز نیروی DEP و پارامترهای مؤثر در آن را مورد بررسی قرار دادیم. از نتایج نیز میتوان به تأثیر عرض الکترود و فاصله بین الکترودها بر نیروی DEP و همچنین به دست آوردن حداقل و حداکثر سرعت به منظور بالا بردن راندمان جداسازی اشاره کرد. به عنوان نمونهای از هر مطالعه علمی امید بر آن است که با توجه به نتایج به دست آمده به برخی سؤالات در این زمینه پاسخ داده شده باشد.
در این مقاله، روشی برای طراحی یک میکرو دیوایس برای جداسازی پلاسمای خون با استفاده از نیروهای اینرسی و دی الکتروفوزیس ارائه شده است. هدف در این مقاله طراحی میکرودیوایسی به منظور جداسازی پلاسما از خون است که دارای خلوص بالا و همچنین توانش زمانی قابل قبولی نسبت به کارهای قبلی که در این زمینه انجام شده باشد. یکی از کاربردها در این مقاله میتواند به عنوان راهنمایی، جهت چگونگی تمرکز ذرات در میکروکانال های مارپیچ برای ساخت آن مورد استفاده قرار بگیرد. مدل ارائه شده در این مقاله استفاده از کانال مستقیم و الکترودهای شانهای است که عمل جداسازی را انجام میدهد.
در این مقاله با استفاده از ترکیب دو روش غیر فعال و فعال برای جداسازی استفاده شده است که در دو طبقه به صورت سری انجام میپذیرد. در طبقه اول از ریزکانال مارپیچ استفاده شده است که در آن جداسازی بر اساس خواص خود سلولها انجام میپذیرد. برای طبقه دوم و روش فعال نیز، روش دی الکتروفورسیس که مبتنی بر پلاریزاسیون الکتریکی سلول است به عنوان روش جداسازی انتخاب شد. بنابراین، هدف از انجام این تحقیق، ادغام دو روش جداساز فعال وغیرفعال در مقیاس میکرو است. در واقع هدف اصلی این است که پلاسمای جدا شده دارای خلوص بالا و روش جداسازی دارای توانش زمانی بالایی باشد.
منابع:
1- Sugio, S.; Kashima, A.; Mochizuki. “Crystal Structure of human serum albumin at 2.5 resolution” Vol.1 , No.3, 2010
2- Nissum M., Foucher AL”Analysis of human plasma proteins: a focus on sample collection and separation using free-flow electrophoresis”. Vol 5(4), No 571-87 , 2008
3- N. Psychogios, D. D. Hau, J. Peng, A. C. Guo, R. Mandal,” The human serum metabolome” Vol 6(2), No 169-57, 2011.
4- J. Wagner, “Free DNA – new potential analyte in clinical laboratory diagnostics” Biochemia Medica, Vol 22(1), No 24-38, 2012.
5- C. L. Sawyers,” The cancer biomarker problem” Nature, Vol 452, No 548–552, 2008.
6- Chaudhury MK, Whitesides GM. “Direct measurement of interfacial interactions between semispherical lenses and flat sheets of polydimethylsiloxane and their chemical derivatives”Langmuir,vol 7,No 1013-1025,1991.
7- Yeh-Chan Ahn, Jordi Pallares, Rodrigo Martinez Duarte. “Visualization and measurement of capillary-driven blood flow using spectral domain optical coherence tomography” .Microfluid Nanofluidics, vol 13(2), No 227–237, 2012.
8- Wang, ShuQi, Dusan Sarenac, Michael H. Chen. “Simple Filter Microchip for Rapid Separation of Plasma and Viruses from Whole Blood”. International Journal of Nanomedicine, Vol 7, No 5019-5028, 2012.
9- S. Choi and J. K. Park, Lab Chip “Continuous blood cell separation by hydrophoretic filtration” Lab Chip,vol 7,No 890–897, 2007.
10- Choi S, Park JK “Continuous hydrophoretic separation and sizing of microparticles using slanted obstacles in a microchannel” Lab Chip, vol 7(7), No 890-897, 2007.
11- Jun Zhang” Inertial focusing in a straight channel with asymmetrical expansion-contraction cavity arrays using two secondary flows” Micromechanics and Microengineering, Vol 23, No 8, 2013.
12- Ali Asgar S. Bhagat, Girish Kumar” Inertial microfluidics for continuous particle separation in spiral microchannels” Lab Chip, vol 9, No 2973-2980, 2009.
13- Kwan Hyoung Kang Xiangchun Xuan, Yuejun Kang, and Dongqing Li “Effects of dc-dielectrophoretic force on particle trajectories in microchannels” Journal of Applied Physics, vol 77, No 10-1063, 2006.
14- Ki-Ho Han “Continuous Magnetophoretic Separation of Blood Cells in Microdevice Format” Journal of Applied Physics, vol 96, No 5797-5802, 2004.
15- James Ting-Yu Lin “Cell Manipulations with Dielectrophoresis” Master of Applied Science, Waterloo, Ontario, Canada,No 30-113, 2007.
16- Journal of Physics M Li, W H Li, J Zhang “A review of microfabrication techniques and dielectrophoretic microdevices for particle manipulation and separation” Journal of Physics D: Applied Physics, Vol 47, No 6, 2014.
17- James Ting-Yu Lin “Cell Manipulations with Dielectrophoresis” Master of Applied Science, Waterloo, Ontario, Canada,No 30-113, 2007.
18- Journal of Physics M Li, W H Li, J Zhang “A review of microfabrication techniques and dielectrophoretic microdevices for particle manipulation and separation” Journal of Physics D: Applied Physics, Vol 47, No 6, 2014.
دیدگاه ها