آخرین خبر

بزرگترين معضل تجهيزات پزشکي دو قطبي شدن صنعت و دانشگاه است

ندا عليزاده

دکتر «زهرا عينالو» از مهندسان جواني است که هر سه مقطع کارشناسي، کارشناسي ارشد و دکتراي خود را در رشته مهندسي پزشکي با گرايش بيوالکتريک و در واحد علوم و تحقيقات تهران دانشگاه آزاد اسلامي گذرانده است.

زهرا عينالو
مدير گروه مهندسي پزشکي
دانشگاه آزاد تهران شمال

وي که هم اکنون عضو هيئت علمي و مديرگروه رشته مهندسي پزشکي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران شمال است، در رزومه خود عنوان موسس رشته مهندسي پزشکي در اين واحد دانشگاهي را دارد. دکتر عينالو که تجربه کار در هر سه حوزه فني، فروش و آموزشي را در کارنامه خود دارد، از سال 90 تدريس خود در دانشگاه آزاد علوم پزشکي را شروع کرده است. همچنين با افتتاح آزمايشگاه ملي نقشه برداري مغز در دانشگاه تهران در سال 95 به همراه يکي از همکارانش به عنوان مشاور در زمينه تخصصي «طيف نگاري مادون قرمز نزديک» انتخاب شد. نتيجه اين همکاري ساخت دستگاه با حمايت ستاد علوم شناختي و ورود اين تکنولوژي به ايران بود. در گفتگوي پيش رو با دکتر عينالو به تجربه هايي که داشته و به مشکلات موجود در مسير متخصصان تجهيزات پزشکي پرداختيم.

دليل علاقه مندي و هدف از انتخاب اين رشته چه بود؟
من رشته مهندسي پزشکي را بدون اينکه تحقيقات گسترده اي انجام دهم و بدون پيشزمينه خاصي انتخاب کردم. سالي که کنکور کارشناسي دادم، رشته مهندسي پزشکي را تنها دانشگاه علوم تحقيقات تهران و با تراز بالا ارائه ميکرد. بنابراين براي امثال من که انتظار داشتيم در رشته خوبي در دانشگاه سراسري پذيرفته شويم، انتخاب اولمان با توجه به تراز رشته هاي دانشگاه آزاد بود. بنابراين تراز بالاي اين رشته در دانشگاه آزاد، وجود مباحث رياضي و فيزيک در اين رشته و علاقه اي که به اين دروس داشتم موجب انتخاب اين رشته شد. در واقع به دنبال رشته اي بودم که اگر قرار شد دانشگاه آزاد درس بخوانم تراز خوبي داشته باشد و جزو رشته هاي همه گير نباشد و از آنجا که آن زمان مهندسي پزشکي رشته اي نوپا بود، به آن گرايش يافتم. در واقع به دليل مهندسي بودن اين رشته بود که با وجود پذيرش در رشته آمار دانشگاه سراسري تهران، تصميم گرفتم مهندسي پزشکي بخوانم.

زماني که وارد اين رشته شديد، آيا از نظر محتواي علمي و عملي، مطابق با خواسته هايتان بود؟ بعدها دچار اين چالش نشديد که آيا انتخاب درستي داشته ايد يا نه؟
هرکسي هنگام انتخاب هر رشته اي، نگاه و انتظاري که از رشته دارد بهتر و متفاوتتر از چيزي است که با آن روبهرو ميشود. اين مسئله در مورد همه رشته ها صدق ميکند و دانشجويان در بدو ورود با برخي از سختي ها، مشکلات و تفاوت هايي بين تصوراتشان و واقعيت مواجه ميشوند که بايد آنها را پشت سر بگذارند. من اولين انتظاري که در بدو ورود به دانشگاه داشتم، برخورداري از محيط و فضاي آموزشي بزرگتر با امکاناتي بيشتر بود. اما دانشکده مهندسي پزشکي علوم تحقيقات از ساختمان اصلي دانشگاه علوم تحقيقات جدا و کوچکتر از فضاي دبيرستانم بود. نکته مهم تر نيز اين بود که به عنوان دانشجوي مهندسي پزشکي انتظار داشتم که آموزش و کار عملي بيشتر، آزمايشگاه هاي مجهزتر و آشنايي بيشتر با تجهيزات پزشکي در دانشگاه داشته باشيم که چنين امکاني فراهم نبود. به جاي کار عملي براي شناخت دستگاه ها فقط در يکي، دو درس با نام آنها آشنا ميشديم، اما آنها را از نزديک نديديم. اين درحالي است که دروس تئوري به تنهايي براي ورود به بازار کار کافي نيست. دوران کارآموزي ميتوانست تا حدودي به مهارت آموزي در زمينه کار عملي با دستگاه ها به خصوص کارآموزي در مراکز بيمارستاني داراي تجهيزات پزشکي کمک کند. با اين حال کارآموزي من با اينکه در مرکز تحقيقات بيمارستان امام خميني بود تنها جنبه تحقيقاتي داشت بنابراين بستر خوبي براي آشنايي با تجهيزات پزشکي و مسائل فني، پيش از ورودم به محيط کار فراهم نشد.

چه دستاوردهايي در دوران دانشجويي و پس از آن داشته ايد؟
در ابتداي دوران کارشناسي به دليل پذيرفته نشدن در رشته هاي مهندسي کنکور سراسري در تهران، انگيزه زيادي نداشتم تا اينکه هنگام گذراندن دوران کارآموزي در مرکز تحقيقات بيمارستان امام خميني، به کارهاي تحقيقاتي علاقه مند شدم. پروژه کارشناسي ام ثبت ديتا روي بيماران گوارشي بود که با همکاري مرکز گوارش بيمارستان امام خميني انجام شد اين کار عملي و تحقيقاتي و همچنين چاپ مقاله پروژه ام در يکي از ژورنال ها، علاقه و انگيزه ام را بسيار بيشتر کرد و تصميم به ادامه تحصيل در اين رشته گرفتم. پس از قبولي در رشته مهندسي پزشکي در همان دانشگاه، بسيار با انگيزه تر و هدفمندتر درس خواندم و روي پروژه کارشناسيام کار کردم که منجر به ثبت اختراع شد که معرفي «روش غيرتهاجمي براي تشخيص بيماري ها» بود. همچنين موفق به ارائه سه کنفرانس داخلي و خارجي براي اين پروژه شدم و اين مسئله موجب قويتر شدن انگيزه ام شد. دانشجوي سال دوم کارشناسي ارشد که بودم وارد قسمت فني شرکت تجهيزات پزشکي معتبري شدم که موجب آشنايي من با دستگاه ها و تعميرات آنها، تفاوت برندهاي مختلف و شناخت بازار شد. به ناچار از اين شرکت براي تکميل پروژه کارشناسي ارشدم جدا شدم. پس از دفاع از پايان نامه ارشدم وارد شرکت تجهيزات پزشکي ديگري شدم و تجربه هاي فراوان ديگري به دست آوردم. با اين حال کار در شرکت ها نميتوانست پاسخگوي انگيزه و هدفم که انجام کارهاي تحقيقاتي بود، باشد. بنابراين از اين شرکت نيز استعفا دادم و در کنکور دکتري شرکت کردم و سال 88 با رتبه سه در دانشگاه علوم تحقيقات پذيرفته شدم.
فاز اصلي تحقيقاتي من از زمان دکتري آغاز شد. البته همزمان با تحصيل دکتري، تدريس را نيز در دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران شرق آغاز کردم. اين مسئله موجب شد که تصميم بگيرم وارد محيط آکادميک شوم. دستاوردهاي ديگري که داشتم به دليل موضوع رساله دکترايم بود که مبحثي دشوار و جديد بود. موضوع رساله دکتراي بنده «تکنولوژي طيف نگاري مادون قرمز نزديک» بود که آن زمان در ايران وجود نداشت و کارکردن روي آن ريسک بود چون در ايران براي ثبت سيگنال و آشنايي با آن دستگاهي وجود نداشت، در فرصت مطالعاتي شش ماهه به دانشگاه بوغازايچي ترکيه رفتم و با پروفسور آکين کار کردم که تجربه بسيار خوبي بود و اين پروفسور نگرش من به دنياي علم و تحقيقات را عوض کرد و چگونه انديشدن و تحقيق کردن را به من آموخت. در اين دوره، ثبت سيگنال را روي افراد سالم و بيماران روانشناختي انجام دادم. دستاورد دکترايم ارائه چندين مقاله در ژورنال ها و کنفرانس هاي معتبر در داخل و خارج کشور و ستاد علوم شناختي بود. پس از بازگشت به ايران، پروژهام را ادامه دادم هرچند تا زمان دفاع مشکلات زيادي پيش آمد زيرا هنگام معرفي تکنولوژي جديد، جبهه گيري هايي ميشود، اما سرانجام با نمره و دستاوردهاي خوبي توانستم دفاع کنم.
همزمان از سال 90 تا سال 95 در دانشگاه علوم پزشکي آزاد شروع به تدريس کرده و از سال 93 نيز تدريس در دانشگاه تهران را آغاز کردم. همچنين سال 93 موسس رشته مهندسي پزشکي در دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران شمال شدم و به عنوان مدير گروه کار برنامه ريزي رشته مهندسي پزشکي گرايش بيوالکتريک را انجام ميدادم و سال 95 نيز هيئت علمي گروه مهندسي پزشکي دانشگاه تهران شمال شدم و فعاليت هاي پژوهشي با دانشجويان و راهنمايي و مشاوره پايان نامه هاي زيادي را نيز بر عهده داشتم.
همچنين سال 95 که آزمايشگاه ملي نقشه برداري مغز در دانشگاه تهران افتتاح شد، من و يکي ديگر از همکارانم که در اين زمينه جزو اولين فارغ التحصيلان مهندسي پزشکي ايران با تخصص طيف نگاري مادون قرمز نزديک بوديم، به عنوان مشاور انتخاب شديم. با حمايت ستاد علوم شناختي تحت سرپرستي دکتر ستاره دان دستگاه را در دانشگاه تهران ساختيم. سرانجام اين تکنولوژي وارد ايران شد و دانش آموختگاني را نيز به جامعه علمي معرفي کرد.

آيا زمينه هايي براي ورود به بازار کار در فضاي دانشگاه يا خارج از آن براي دانشجويان فراهم است؟
با توجه به تجربه کاري در سه قسمت فني، فروش و آموزش ميتوانم بگويم که براي وارد شدن به حوزه کار مهندسي پزشکي ابتدا بايد علاقه و انگيزه لازم وجود داشته باشد. ضمن اينکه اکنون در حوزه مهندسي پزشکي شايد فقط در زمينه فروش بازار کار وجود داشته باشد. در زمينه توليد مشکلات بسيار است. دانشجوياني هستند که ايده هاي بسيار خوبي دارند و آن را به مرحله ثبت اختراع نيز ميرسانند، اما هيچ حمايت مالي از آنها نميشود و تنها کمکي که دانشگاه ها ميکنند کمک هزينه طرح هاي پژوهشي زير نظر استاد راهنماي هيئت علمي دانشگاه است. اما براي توليد انبوه آن کاري انجام نميشود. البته امروز مراکز رشد دانشگاه آزاد اسلامي در جهت ايده پردازي و توليد، کمک بسزايي به دانشجويان و نخبه ها ميکند که شايد ناآشنايي و نبود اطلاع رساني دقيق موجب شده افراد زيادي با اين مرکز آشنا نباشند. اگر دانشجويان در زمان تحصيل با مراکز رشد آشنا شوند و ايده خود را به مراحل توليد برسانند اين قدم بسيار کارگشاست. اين امکان توسط مراکز رشد و پارک هاي علم و فناوري فراهم شده است، اما ميطلبد که دانشجو خودش اين انگيزه را داشته و از راهنمايي درست دانشگاه برخوردار باشد.

براي ورود به بازار کار با چه مشکلاتي دست به گريبان بوديد؟
جدايي دانشگاه و صنعت مشکل اصلي است. البته مراکز رشد با هدف نزديکي بين اين دو بال اصلي تاسيس شده اند، اما متاسفانه ناهماهنگي بين صنعت و دانشگاه وجود دارد زيرا نيازهاي جامعه را وارد دانشگاه نکرده ايم تا به صورت پروژه روي آنها کار شود. اين امکان در کشورهاي صنعتي و سرمايه داري وجود دارد و بر روي نيازها و چالش هاي جامعه، در دانشگاه سرمايه گذاري ميشود و کار تحقيقاتي انجام ميشود بنايراين اين محصول توليدي از پيش، جايگاهي در جامعه دارد. متاسفانه در ايران در همه رشته ها خلاء چنين امکاني وجود دارد.

به نظر شما مهمترين چالش صنعت تجهيزات پزشکي چيست؟ اگر شما به جاي يکي از مسئولان بوديد، چه کاري انجام ميداديد؟
به نظر من بزرگترين معضل تجهيزات پزشکي دو قطبي شدن صنعت و دانشگاه است. افراد شاخص در بازار کار ارتباط زياد و تنگاتنگي با دانشگاهيان ندارند. دانشگاه ها بايد به مباحث عملي بيشتر توجه کنند و از دوران کارشناسي دانشجويان را به بازديدهاي علمي ببرند و با فضاي تخصصي و کار آشنا کنند. البته اين کار به شکل خودجوش توسط اساتيد انجام شده، اما به صورت اصلي کلي از طرف دانشگاه انجام نشده است. متاسفانه هميشه اين معضل وجود دارد که افراد غيرمتخصص متولي کارهاي تخصصي ميشوند؛ شايد در برخي دانشگاه ها به خصوص در دانشکده ها، افرادي متولي مهندسي پزشکي ميشوند که شناختي نسبت به آن ندارند. همچنين در بسياري مواقع رشته مهندسي پزشکي را در دسته مهندسي برق قرار ميدهند و آن را از ماهيت اصلي خود دور ميکنند. اگر جايگاه رشته مهندسي پزشکي را از مهندسي برق جدا ببينيم، ميتوانيم خلاءهاي آن را بهتر شناسايي کنيم. بايد توجه جديتري به کار عملي، بازديدها، ارتباط با بازار و کارآموزي و کارورزي شود.
به خصوص اينکه در مقاطع ارشد و دکتري کار به سمت R&D ميرود، ولي هيچوقت به مرحله توليد و حمايت نميرسد و در نهايت در قالب مقاله چاپ ميشود. بهتر است شرکت هاي بزرگ، واحد R&D خود را به متخصصان پزشکي در مقاطع بالاتر بسپارند تا آنها در مواجهه با خلاءها، موضوعات جديدي را براي پروژه هاي خود استخراج کنند تا مشکل گشاي مسائل تجهيزات پزشکي باشد. از سوي ديگر خلاءهايي در حمايت هاي بنياد ملي نخبگان و ساير مراکز وجود داد. از توليد حمايت نميشود. اگر از توليد حمايت شود و دانشگاه ها نيز از مراکز رشد خود حمايت هاي بيشتري کنند و از سوي ديگر صنعت نيز کمکي در اين زمينه باشد، اين رويکرد خود منجر به رفع خلاءها و برداشتن گامي روبه جلو ميشود. همچنين بايد از ابتدا از مراکز بخواهيم با آغوش باز از کارورزها استقبال کنند و اجازه دهند آنها با دستگاه ها آشنا شوند. مراکز نيز از دانشگاه ها بخواهند که آموزش هاي لازم به دانشجويان داده شود. در اين بين آموزش هايي که توسط مراکز آزاد ارائه ميشود، جداي از بحث بيزينسي، مفيد است. براي نمونه آزمايشگاه ملي نقشه برداري مغز دانشگاه تهران گام موثري در زمينه تجهيزات تصويربرداري مغز برداشته و کارگاهي بسيار خوب با کمک اساتيد برجسته کشور داير کرده است که در زمينه تحقيقاتي به دانشجويان کمک فراواني ميکند. توسعه اين مراکز آموزشي در زمينه هاي تخصصي ديگر و حمايت ارگان هاي خاص ميتواند بسياري از معضلات را حل کند. وزارت بهداشت و متوليان تجهيزات پزشکي کشور براي بهبود شرايط کنوني بايد دست به انقلابي بزرگ بزنند. مرکز آموزشي فراواني بايد تاسيس شوند که در آن از دستگاه هاي اسقاطي بيمارستان ها براي آموزش مهندسان پزشک استفاده شود. در اين راستا بايد براي آموزش مباحث تئوري از اساتيد برجسته دانشگاه ها کمک گرفت. همچنين ميتوان از متخصصان باتجربه بخش صنعت نيز براي آموزش مباحث عملي بهره برد تا در کنار آموزش هاي دانشگاهي، آموزشي توليد محور و هدفمند داشته باشيم.

آيا بازار کار کنوني گنجايش لازم براي دانش آموختگان جديد را دارد؟
متاسفانه، ما بدون توجه به ظرفيت بازار کار و تعداد نيروي متخصصي که در اين زمينه خاص نياز داريم، اقدام به پذيرش دانشجو در دانشگاه ها ميکنيم. با توجه به اينکه شايد حمايت ها از بستر توليد در ايران کم باشد اما جا دارد که روي توليد کار شود. از دو منظر ميتوان به اين مقوله پرداخت؛ اگر بخواهيم بر اساس تعداد بيمارستان ها و شرکت هاي تجهيزات پزشکي کشور بررسي کنيم، بايد گفت که دانش آموختگان رشته مهندسي پزشکي بيشتر از اين فضاها هستند. بايد به اين سمت برويم که هر چند نفر دانش آموخته مهندس پزشکي، بتوانند محصول ملي را با حمايت داشته باشند. درست است که دانشجويان دلسردي ها و سنگ اندازي هاي زيادي ميبينند، اما اگر پشتکار داشته باشند ميتوانند با ورود به مراکز رشد به موفقيت و هدف خود برسند. نکته ديگر اين است که زيرساخت هاي توليد در ايران بسيار ضعيف است. دانشجويان را اينگونه پرورش داده ايم که هدفشان استخدام باشد درحاليکه بايد دانشجويان را به سمت پژوهش سوق داد. اين مستلزم وجود امکانات آزمايشگاهي و همکاري مسئولان براي در اختيار قرار گذاشتن اين امکانات است.

0/5 (0 دیدگاه)

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گزارش ویژه‌ی این ماه

wfn_ads

گزارش های کوتاه ماهنامه

wfn_ads
ماهنامه مهندسی پزشکی

خوش آمدید

ورود

ثبت نام

بازیابی رمز عبور